در نمایشگاه افسارگسیخته و به واسطه شمایل اسب، «مفاهیم» و نسبت آنها در موضع سوژه ذهنی در سه ساحت خیال، روان و تاریخ جستجو میشود و این انتخاب به درستی مفاهیمی چون آزادی و عصیان را در آثار از طریق کنشورزی، تلاش برای کشف مقوله های پنهان ادراک، حضور بیواسطه برای دریافت پدیدارها در تخیل و روایت دوباره امر گذشته به پرسش میکشد.

المانهای زیباشناختی که در بستر نقاشی ما را به این مقولات نزدیک میکند تاشهای رنگی، ضرب قلمو، عناصرتاریخی و فضاهای مبهم و مرزهای خیالی است. چنانکه این جستوجوگری در قلمرو ذهن باعث فهم حدود معنایی و جایگاه ما نسبت به پدیده های دنیای اطرافمان میشود و هنگامی که به گستره پندار میرسد امکانهای بینهایتِ خلق جهان های خیالی را می پیماید.

در رویارویی با گفتمان های تاریخی، نیز رویدادهای مکتوم بازکاوی میشوند و روایتی جدید را واگویه میکنند. همچنین به نظر میرسد دال اسب در فضاهای گوناگونی که به تصویر درآمده، ظرفیت لازم را برای این برداشتهای معنایی داشته است و هنرمندان نیز به خوبی از پس این مهم برآمده اند.