« اثر
کته کلویتس بزرگترین شعر این عصر در آلمان است، شعری که منعکس کننده درد و رنج مردم فروتن و ساده محلی است. این زن با دل بزرگش مردم را با ترحم مهربانانه و لطیف در آغوش مادری خود گرفتهاست. او صدای سکوت قربانیان است.» رومن رولان
کته کلویتس و جنگ جهانی اول
جنگ، یکی از تلخترین اتفاقات دنیاست. جنگ جهانی اول، یکی از مهمترین اتفاقات قرن بیستم است. اتفاقی که در زندگی امروزه ما هم تاثیر گذاشتهاست. اهمیت جنگ جهانی اول به اندازهای است که پرداختن به هر موضوع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… در نیمه اول قرن بیستم بدون توجه به جنگ جهانی اول، و بدون توجه به علت شروع آن و روندی که تا انتهای آن پیش میگیرد، به ما برای رسیدن به نتیجهای درست و صحیح کمک نمیکند. همچنین، جنگ و انقلاب، هر دو، باعث آشکار شدن واقعیات پنهان میشوند که مردم، و بالطبع هنرمندان حساس، به آن واکنش نشان میدهند که در راه انقلابی گام گذاشته یا در انزوا فرو میروند.جنگ همیشه اثرات جبران ناپذیری بر روی جامعه داشته است. هنرمندان در دورههای مختلف سعی کردهاند تا آثاری مرتبط با جنگ خلق کنند و اثرات مخرب آن را به نمایش در بیاورند. گاهی آثار هنرمندان بازتابی از جامعهای است که در آن زندگی میکنند. این بازتاب نه تنها در آثار هنرمندان دیده میشود، بلکه بر جریان هنری که در آن دوره تاریخی درجریان است نیز، نمود دارد. در سال ۱۹۰۵، هنر مدرن دوره پر فراز و نشیبی را پشت سر میگذارد. به طوری که شاید بتوان آن را به عنوان تاریخ واقعی تولد هنر مدرن تلقی کرد. در آغاز قرن بیستم، نهضت بزرگی بر ضد رئالیسم و امپرسیونیسم پا گرفت که آرام آرام مکتب اکسپرسیونیسم از آن بیرون آمد. اکسپرسیونیسم یک جنبش مدرنیستی است که در ابتدا با شعر و نقاشی آغاز شد و در اوایل قرن بیستم در شمال اروپا پدید آمد.
کته کلویتس . اکسپرسیونیسم
اکسپرسیونیسم در زمانهای مختلف معانی مختلفی داشته است. قطعاً وقتی از واژه اکسپرسیونیسم آلمانی صحبت میکنیم به جامعه فرهنگی گستردهای اشاره داریم که از آلمان و اتریش در اوایل قرن بیستم پدیدار شد. اکسپرسیونیسم به عنوان یک سبک آوانگارد که قبل از جنگ جهانی اول توسعه یافت، در دوران جمهوری وایمار، به ویژه در برلین، محبوبیت خود را حفظ کرد. این سبک به طیف وسیعی از هنرها، از جمله معماری اکسپرسیونیستی، نقاشی، ادبیات، تئاتر، رقص، فیلم و موسیقی گسترش یافت. کته کلویتس یکی از معدود زنان هنرمند تاریخ هنر است که آثار او در سبک اکسپرسیونیسم آلمان طبقهبندی میشود. او نقاش، چاپگر و مجسمهساز آلمانی بود که بیشتر شهرت او به خاطر آثار چاپیاش است. او بیش از ۶۰ سال با زبان آثارش انگیزههای صلح و عدالت اجتماعی، گرفتاری ستمدیدگان و راز مرگ و غم ها و شادیهای مادرانه را بیان کرده است.دورهی اصلی فعالیت مکتب اکسپرسیونیسم سالهای قبل از جنگ جهانی اول است. اما رواج و بکارگیری عناصر این مکتب در آثاری که سالهای بعد به وجود آمده و میآید دلیلی قاطع بر نفوذ و تاثیر آن در حوزههای مختلف نقاشی قرن بیستم است. تاثیر گستردهی این مکتب مانند کوبیسم، منحصر و محدود به فرم نیست. اگرچه نحوهی رنگآمیزی و ترکیب رنگ به سبک اکسپرسیونیستی در رنگآمیزی برای نقاشی مدرن بسیار پر ثمر بوده است، اما دلایل تاثیر این مکتب بسیار عمیقتر از مسائل یاد شدهاست.
اکسپرسیونیسم، مانند مکاتب دیگر هنری، تحت شرایط ویژهای از زمان و به همت هنرمندانی متاثر از آن شرایط خاص اجتماعی شکل گرفته و بعنوان یکی از سبکهای با اهمیت قرن بیستم تلقی می شود. نوامبر 1918 نقطه ی پایانی بود بر جنگ وحشت بار جهانی اول. شکست در جنگ، آلمان را به سوی آنچه که انقلاب نامیده شد، کشاند. از میان نقاشانی که مستقیماً فاجعه جنگ و رنج فیزیکی و روانی آن را تجربه کردند، هنرمند زنی از نسل اکسپرسیونیست آلمانی است، به نام کته کلویتس که تاثیر جنگ در آثار وی نمایان است.
زندگی کته کلویتس
کته کلویتس که در سال 1867 به دنیا آمد، خود را در دنیای هنری تحت سلطه مردان یافت. او آثار خود را با توسعه دید زیباییشناختی متمرکز بر زنان و طبقه کارگر تثبیت کرد. دلسوزی کلویتس برای نیازمندان، شهرت بینالمللی مستمری به او بخشیده است. امروزه نام او تصاویری از مادران داغدیده، کودکان بیمار، بیپدر، والدین مضطرب، و به طور کلی، رنج و مرگ را تداعی میکند. با این حال، شهرت او، در حالی که تا حد زیادی توسط موضوع انتقادی اجتماعی آن تعریف میشود، بر استعداد هنری و انگیزه او برای آزمایش در طیف گستردهای از رسانهها نیز، متکی است.کلویتس در طول زندگی خود استبداد را تجربه کرده است. در جنگ جهانی اول پسرش را از دست داد و با روی کار آمدن هیتلر و حکومت نازی در دیکتاتوری زندگی کرد و در نهایت در جنگ جهانی دوم نوه خود را نیز از دست داد. هنر او اغلب از فقر صحبت میکرد؛ اما با مرگ پسر و نوهاش کارهایش بوی رنج، استعمار و مرگ گرفت و در آثار او این خصوصیات تصویر واضحی را از خود به جای میگذارند. در این مقاله ما به دنبال تاثیرات جنگ و جامعه بر روی آثار کلویتس هستیم.
کار کته کلویتس طعنه آمیز است، مانند یک نت در موسیقی که کسری از ضربان خیلی زود یا خیلی دیر به نقطه مقابل تاریخ آمده است. در دوران جوانی، به دلیل همدردیهایش با طبقه کارگر و وابستگیهای سیاسیاش با دولت درگیر شد، به طوری که در سال 1898 ویلهلم دوم اعطای مدال طلا را به او برای چرخه انقلاب بافندگان وتو کرد. دوباره در سال 1906 پوستر او برای نمایشگاه صنایع خانگی که یک زن کارگر را در حالتی واقع گرایانه، خسته و دلسرد نشان می داد، توسط کایزرین سرکوب شد. سپس جنگ فرا رسید و او به دلیل ممنوعیت نتوانست تا به کار گرافیک بپردازد. و آگاهی عمیق او از رنج زنان و کودکان، آثار او را به اوج تلخی شخصی رساند. از آثار و نوشتههای اولیهاش، واضح است که کلویتس نیز، که در تمام عمرش سوسیالیست بود، هنگامی که با انقلاب اجتماعی همراه شد، روحیه فداکاری را گرامی داشت.
به جنگ رفتن پسر کته کلویتس
هانس، پسر بزرگ کته کلویتس، در 4 آگوست 1914 به سایر دانشجویان و نیروهای ذخیره در برلین پیوسته بود. در ژوئن 1914، کلویتس از روزهای تاریکی که در خانه گذرانده بود شکایت داشت و اعتقاد داشت که او خواهان داشتن زندگیای است که برای خودش است. روزمرگی او را خفه کرده بود. او نوشت: «هر چیزی بر این عادت قدیمی کهنه و فرسوده ارجحیت دارد». او در این جمله به احساس پوچی اشاره میکند. کار او پس از یک دوره موفق راکد شد، و به نظر میرسید که او پیرتر از آن شده است که بتواند به سمت کارها و ایدههای فرزندانش برود و در انجام دادن آنها فرزندانش را یاری کند و دنبال کننده آنها باشد. کته در چهارم آگوست برای خود و جهان «شروعی جدید» احساس میکرد. او امیدوار بود که جنگ جایگاهش را به عنوان یک مادر با اهمیت، و رابطه او با پسرانش را به رابطهای منحصر به فرد تبدیل کند. او نیز یکی از آن مادران «تقدیسشده» خواهد بود که جورج زیمل در دسامبر 1914 او را شایسته شرکت در قربانی دانست. آن ساعت منحصر به فرد فداکاری، زمانی فرا رسید که پسر دومش پیتر، که فقط هجده سال داشت، تصمیم گرفت برای خدمت سربازی داوطلب شود و به جنگ برود.
مطالعه بخش دوم
با این حال، پسر کلویتس تنها کسی نبود که تحت تأثیر افکار جنبش جوانان آزاد آلمان، برای سرزمین مادریش فداکاری کرد. مادرش نیز علیرغم بیداری در ناامیدی و ناتوانی در فداکاری، موافقت خود را با به جنگ رفتن پسرش اعلام کرد. او با وجود مقاومت همسرش، با پسرش در قربانی کردن فرزندش و فداکاری توسط او متحد شد. پس از اینکه کارل کلویتس رضایت کتبی خود را داد، کته، ماه های آگوست، سپتامبر و اکتبر را با دعا کردن و انجام آیین فداکاری، همراه با اشکهایش، گذراند. در این مدت، تلاش پدر برای برگشتن پسرش ناموفق بود. این تجربهی دهشتناک جنگ جهانی، عواطف مادرانهی او را به شدت تحت تاثیر قرار داد. استفادهی او از متریال مناسب، اکثرا ذغال، برای طراحی، انتخاب درخوری برای به تصویر کشیدن فضای سیاه و ناامیدانهی انسانهایی که با مرگ رو به رو و از رنج این امر میفرسایند بوده است، علی الخصوص رنج مادرانی که در مرگ کودکان خویش به سوگ مینشستند. کلویتس در یادداشتهای روزانه و نامههایش، ترس و نگرانی خود را از ریشه کن نشدن بنیاد های ارتجاع آشکار کرده است. جنگ پایان یافته بود و از صلح واقعی خبری نبود. فقر زندگی سوز و تورم هراس آور، امان مردم را گرفته بود.در بخش بعدی به مطالعه آثار کته کلویتس میپردازیم.
نویسنده: فاطمه ابوالحسنی