گفت و گو با محمدرضا شیروانی زاده پیرامون برگزاری نمایشگاه نقاشی «سطح خواب» در گالری ایده

08 خرداد گفت و گو با محمدرضا شیروانی زاده پیرامون برگزاری نمایشگاه نقاشی «سطح خواب» در گالری ایده

_لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چرا به مدیوم نقاشی علاقه مند شدید؟

من متولد شهر آران و بیدگل هستم. پدر من نقاش فرش بودند و در کودکی فضای گل، رنگ و نقاشی بر من تاثیر زیادی داشت و همچنین دنیای خیالی و موجودات ترسناک همیشه در ذهن من بودند. دیوانه نقاشی بودم و نسبت به آن عطش زیادی حس می کردم و تا به امروز هیچ گاه نتوانستم بدون انتزاع، خیال بافی و رنگ زندگی کنم. طراحی و رنگ را در اصفهان نزد استاد بهرام طاهری آموختم. سال 79 نمایشگاهی در گالری معراج کاشان برگزار کردم و سپس در سال 88 با اساتیدی مثل استاد شعیبی، جهانی، هوشنگی و روان بخش کار کردم. همچنین مطالعاتی روی مکاتب هنری داشتم و دارم. در سال 99 در مقطع کارشناسی ارشد نقاشی دانشگاه هنر تهران مشغول به تحصیل شدم و نمایشگاه سطح خواب نیز در گالری ایده آخرین نمایشگاه من است.

_چرا این موضوع را انتخاب کردید؟ آیا عنصر ناخودآگاه برایتان جذاب بوده است یا برای مثال موضوعی مربوط به دوران کودکی است؟

از دوران کودکی همیشه این گونه فضاها در ذهنم بوده است و همچنین قائل به مساله ناخود آگاه نیز هستم. به علت علاقه ام به مکتب اکسپرسیونیسم و بیانگری این روش را برای بیان موضوعات ذهنی ام مناسب دیدم.

_چرا فضا در آثار شما همانطور که در استیتمنت نمایشگاهتان نیز اشاره کرده بودید سرد، وهم آلود و تاریک است؟ آیا این مساله به علت تصویر کشیدن ناخودآگاه تان است؟

آثارم از ناخود آگاه سرچشمه می گیرند و همچنین ریشه های روحی و مسائل کودکی نیز در این خلق موثرند. در کنار اینها، همیشه به مسائل و چالش های اجتماعی، آرزوها، امیال، دغدغه ها و سبک زندگی انسان معاصر علاقه مند بودم و درکارهایم، هم به فضای سنت نگاه داشته ام و هم معاصر. سوالم همواره این بوده است که آیا انسان معاصر به اهداف اش رسیده است؟ و اساسا هدف او از زندگی چیست؟

_ چرا فضای آثار شما در اکثر اوقات حتی بر فیگور ها نیز غالب است؟

فضا به دو دلیل در کارهایم غالب است؛ یکی به دلیل علاقه من به آبستره است و دلیل دوم به علت علاقه ام به کارهای موج سوم اکسپرسیونیسم آمریکا و سعی ام بر آوردن عنصر هیجان گری در کارهایم است. همچنین تلاش دارم در کنار این هیجان گری انسان معاصر را هم وارد این فضا کنم، بیان موضوعی تری داشته باشم و نقش پررنگ او را نشان دهم  تا بر ارتباط بین فیگور و فضا نیز از حیث ریتم رنگ و ….تاکید کنم.

_ به تصویر کشیدن این جهان ذهنی برای شما چه دستاوردی داشته است؟

من رضایت بسیار عمیقی بدست می آورم و این امکان را پیدا می کنم تا افکار، درونیات و احساساتم را بیرون بریزم.

_ از چه نقاشانی الهام گرفته اید؟

آقای مثقالی می گویند آنقدر ببینید که خسته شوید من نیز همین گونه ام… در اکپرسیونیست انتزاعی آثار دکونینگ را دوست دارم و از نقاشان ایرانی نیز به آثار آقایان صادق زاده، خدادادی، محصص و… علاقه دارم. همچنین تاش قلم و چیدمان رنگ ها در آثار نقاشان عنصری است که همواره جذب ام می کند.

_ در مورد کدام یک از آثارتان علاقه دارید توضیح بیشتری بفرمایید؟

در تابلویی که مرد کوچک اندامی از پنجره به بیرون نگاه می کند خواستم «تضاد» بین تیرگی و روشنایی، فضای باز زندگی شهری شلوغ و فضای بسته تاریک درون خانه های امروزی و حتی فضای فکری و روانشناختی انسان ها را نشان دهم. زیرا بر خلاف ریتم ملایم و هارمونی در زندگی قدیم، امروزه شاهد این تضاد در تمام سطوح مناسباتی و فیزیکی دنیای معاصر هستیم. تضاد «زیادی» در ابعاد زندگی معاصر ما وجود دارد. اغراق و حذف های مدام….

آثار محمدرضا شیروانی زاده
اثر شیروانی زاده در گالری ایده

_مطلبی هست که در آخر گفت و گو مایل باشید به آن اشاره کنید؟

مساله «بیانگری در نقاشی ایرانی» موضوعی است که این روزها در حال کار کردن روی آن هستم و تلاش دارم ابعاد پنهان آن را جست و جو کنم. همچنین این نمایشگاه حاصل کند و کاو 4 سال گذشته من است و بر اساس مطالعات بسیاری که داشته ام شکل گرفته است.