با توجه به برنامه وزیر پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم و همچنین نگاه کارشناسان و مشاوران ایشان به مقوله هنر و فرهنگ در بخش های مختلف از جمله؛ هنرهای تجسمی، موسیقی، سینما، تئاتر، رسانه، کتاب، مد و…، شاهد دیدی یک سویه، جانبدارانه، سطحی و جزم اندیشانه به آنها بودیم.
به نظر می آید عدم وجود نگاه کارشناسانه و عمیق به جامعه فرهنگی منجر به درنظر نگرفتن جایگاه حقیقی، پتانسیل ها، زحمات، دانش علمی و توانایی های فنی این بخش شده است و در آینده امکان تزریق روح و زیبایی را از طرف آنان به جامعه با اختلال مواجه کند . در این بین نقش سازمان ها و موسسات هنری نباید از نظر دور بماند. این بخش ها با بر عهده گرفتن جایگاهی واسط مابین تصمیمات کلان دولت و جریان های خردتر جامعه و همچنین نیاز های فردی، وظیفه مهم و در عین حال حیاتی را ایفا می کنند.
زیرا با داشتن دانش تجربی و لمس حقایق و واقعیت های جامعه، فهم درستی از اجرایی کردن تصمیمات مدیریتی دارند و پویایی لازم را به آنها می بخشند. اما با برنامه منتشر شده وزیر پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد به نظر می آید تمام اهمیت و ضرورت این بخش ها نادیده گرفته شده و در چارچوب تصمیمات آینده دولت، به منظور حمایت، تخصیص بودجه و همکاری های لازم محجور بمانند.
با این شیوه از برخورد شدید و غیر همدلانه در آغاز یک دوره جدید مدیریتی نمی توان شاهد هیچ گونه پیشرفت و خلاقیت در مقوله هنر و فرهنگ بود، ضمن اینکه بستن بال های آزاد جامعه هنری و هنرمندان، هرگونه اشتیاق، امید و خلق را در آنها از بین می برد و امکان هم گامی با جریان های درست و به روز در جامعه بین الملل را با مشکل مواجه خواهد کرد.
ماندن در قفس تنگ نظری آنهم به طور خودخواسته و بی منطق با هیچ یک از شعارهای تبلیغاتی این دولت منطبق نیست و این مساله بر همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و هنری این بخش از جامعه تاثیر گذار خواهد بود و حوزه های دیگر را نیز درگیر خواهد کرد. لذا به منظور حفظ روند روبه رشد و به روز همه بخش های هنری به ویژه مطالبه گری ما در مورد موسسات و نهادهای خصوصی، امیدواریم بازنگری اساسی در مورد برنامه مزبور اعمال شود تا حمایت و پشتیبانی لازم و اصولی نسبت به فضای فرهنگ و هنر کشور ایجاد گردیده و موانع پیش رو در جهت پیشبرد اهداف تخصصی و ضروری ما از بین بروند.