در روز پنجشنبه، بیست و یکم بهمن، نشست سنجه و قیاس درخصوص اهمیت شناخت نقد و منتقد هنری در موسسه فرهنگی هنری ایده با حضور حافظ روحانی و جمعی از کارشناسان برگزار شد.
حافظ روحانی در ابتدا با اشاره به این که ما در عرصه هنر اساسا با مفاهیم و کلمات غیرقابل تعریف و بیمعنا رو به رو هستیم، اولین کار منتقد را ترجمه این مفاهیم و قابل فهم کردن آنها دانست و گفت: کار منتقد این است که این دایره پر از مفاهیم غیرقابل تعریف مانند هنر، هنرمند و زیبایی را تعریف کند. وی در ادامه افزود: منتقد اشکال و اثر هنری را به چیزی تبدیل میکند که بتوان درباره آن صحبت و آن را معنا کرد که کاری بسیار دشوار است زیرا اثر هنری همواره از معنا میگریزد.
او در ادامه به اهمیت نوشتن در نقد اشاره کرد و گفت: معنی کردن اثر هنری در وادی زبان و نوشتن اتفاق میافتد، درنتیجه مهمترین ویژگی یک منتقد تسلط به نوشتن و زبان فارسی و ابزار کار او کلمات هستند؛ منتقدی که نتواند درست بنویسد مانند نقاشی است که نمیتواند مداد در دست بگیرد، به همین دلیل آن کسی که بهتر بتواند با کلمات کار کند منتقد بهتری است. او با اشاره به منتقدان نسل قبلتر مانند جلال آل احمد که در حوزه نقد هنر نوشتهاند گفت: هرچند آنها تسلط کافی به زبان فارسی داشتند اما ایراد آنها این بود که چیز زیادی در مورد نقاشی و هنرهای تجسمی نمیدانستند و آنچه استفاده میکردند ابزار نقد ادبی بود و نه نقد هنری؛ در نتیجه درست نوشتن به تنهایی کافی نیست.
قضاوت یکی دیگر از مسائل مطرح شده در این نشست بود که حافظ روحانی در این باره گفت: نقد درنهایت درباره قضاوت است اما از آن مهمتر فرایند قضاوت کردن است که باید با استدلال و تحلیل همراه باشد. برای درست قضاوت کردن باید بدانیم؛ در نقد هنری کسی بر دیگری رجحان دارد که کار بیشتری دیده باشد زیرا بخش مهمی از فرایند قضاوت بر مبنای قیاس به وجود میآید. برای ارزشگذاری یک اثر مجبوریم آن را با اثر دیگری مقایسه کنیم.
او در ادامه کار منتقد را به مکانیک تشبیه کرد و گفت: منتقد هنری باید بتواند مانند یک مکانیک پیچ و مهره و قطعات یک اثر هنری را باز کند تا بتواند قیاس و درنهایت قضاوت کند. او برای این کار به ابزارهایی نیاز دارد، این ابزار به سلسلهای از نظریهها ما را رهنمون و به ما کمک میکنند اثر هنری را بخوانیم و تفسیر کنیم، به ما میگویند هنر در ادوار مختلف به چه شکلهایی دیده شده و چه معنایی داشته. تسلط به این موضوع به منتقد کمک میکند تا قیاس نادرست نکند و اثر را در بافت نادرست قرار ندهد.
روحانی یکی از اشباهات رایج منتقد را برهم زدن قاعده بازی خواند و گفت قاعده را هنرمند تعیین میکند نه منتقد و منتقد باید آن را پیدا کند. در هنر معاصر به وسیله استیتمنت تا حدی این قاعده تعریف میشود اما وقتی از هنر معاصر خارج میشویم تعریف کردن آن دشوار است و هیچ چیزی برای ثابت کردن چیستی اثر وجود ندارد. او در ادامه این بحث به اهمیت فرایند تحقیق در نقد اشاره کرد و گفت: برای این که بتوانیم درباره یک اثر صحبت کنیم باید بدانیم آن اثر چیست و برای پاسخ به این سوال باید تحقیق کنیم. نقد هنر یعنی تحلیل هنر، یعنی تحقیق هنر؛ پس هر منتقدی تا اندازهای پژوهشگر هم هست.
این منتقد هنری درباره اهمیت نقد گفت: نقد هنری در سالهای گذشته با مفاهیمی آمیخته شد که معمولا به آنها مفاهیم بینارشتهای میگویند. درنتیجه وقتی از نقد صحبت میکنیم در واقع از سلسله مفاهیم بینارشتهای حرف میزنیم که درباره حوزههای مختلف اظهارنظر میکند و یا از ابزارهای دیگری استفاده میکند تا مسائلی را درباره هنر برملا کند؛ مانند نقد اجتماعی، روانکاوانه، ساختارگرایی و فمنیستی که میکوشند پیوند هنر با تاریخ، اجتماع و … را پیدا کنند. درنتیجه نقد به ما آموخت که هنر مهم است چون با زندگی روزمره و باورهای ما در ارتباط است و همچنین هنر را در حد یک پدیدار بسیار جدی ترقی داد.
کارشناسان در ادامه درباره نقد فرمالیستی و ایدئولوژی گفت و گو کردند؛ حافط روحانی در این باره گفت: اشکال نقد ایدئولوژیک این است که تجربه زیبایی شناختی را در نظر نمیگیرد و فرمالیستها هم شکل دیگر را به رسمیت نمیشناسند، درحالی که باید بدون پیش فرض با یک اثر رو به رو شد و نباید قاعده را غلط تعریف کرد. هنر میتواند هر قاعدهای را برهم بزند و این قابلیت را دارد که به یک باره تمام باورهای شما را زیر سوال ببرد.
کارشناسان در انتها درباره اهمیت تاریخ صحبت کردند؛ زروان روح بخشان، منتقد هنری، در این باره گفت: تاریخ در تغییر زاویه دید منتقد بسیار با اهمیت است و یکی از دلایل ماندگار شدن یک اثر هنری این است که در ادوار مختلف، نقدهای تفسیری متفاوتی برای آن نوشته شود.