دیوید یومیموتو هنرمند مجسمه ساز کانادایی و متولد 1975 است. او مجسمه هایی بتنی و الهام گرفته از سازه های معماری می سازد و این امر به علت اشتغال او در حرفه معماری با تجربیاتی مدرن است. با این حال دیوید یومیموتو به واسطه مجسمه سازی امکان جستجویی فراتر از مرزهای عملکردگرایی در شیوه معمول معماری را پیدا کرده است. کارهای او با استفاده از قالب تهیه می شوند و همانند پازل قابلیت تغییر، ساختاردهی دوباره و آرایش متفاوت دارند. می توان گفت قطعات در عین وحدت داشتن در ساختار کلی، دارای هویت جداگانه نیز هستند و امکان خلق فرم های متفاوتی از فضا را در اختیار هنرمند قرار می دهند.
همچنین ماده بتن با ویژگی هایی همچون خام بودن، انطباق پذیری بالا، عدم یکپارچگی ظاهری، انقباض کم و خاصیت متفاوتش در جذب نور و سایه عمیقی که ایجاد می کند به دیوید یومیموتو در پیدا کردن سبک شخصی اش کمک بسیاری نموده است. او در ابتدا با موادی مانند گچ فعالیت خود را آغاز کرد و در نهایت با انتخاب بتن توانست حالتی ساختارمند، دقیق و عقلانی به فضای مجسمه های معماری گونه خود بدهد، به طوریکه تمایل بیشتری به نامیدن آثار خود به ساختارهایی سازه ای دارد تا مجسمه هایی صرف. در کنار این مساله او اعتقاد دارد که باید انرژی خود را برای تجربه المان هایی مانند فرم، شکل و بافت بگذارد تا بدست آوردن یک شی بی نقص. و به همین علت بتن انتخاب مناسبی برای این سبک از تولید اثر می باشد.
دیوید یومیموتو هنرمند ضد مدرن!
دیوید یومیموتو خود را به عنوان یک هنرمند ضد مدرن می شناسد و به علت رها شدن از فشار مدرنیته در واقع قدمی به عقب گذاشته است؛ با ابزار ابتدایی مانند سطل و بیلچه کار می کند، در یک استودیوی نه چندان مناسب مشغول به کار است و اغلب دوست دارد با دستانش مواد را حساس کند و اثر نهایی خود را به طور دست ساز خلق کند. همچنین این شیوه از تفکر او را به زیبایی شناسی ساده گرا سوق داده است و معتقد است که هر کسی در هر گوشه ای از دنیا باید بتواند آثار او را با ساده ترین وسایل خلق کند و مانعی برای ایجاد این گونه آثار نداشته باشد.
او علاوه بر این گونه فضاها به مکان هایی مانند صحراهای امریکا نیز علاقه مند است و سعی دارد تا در آینده برای منبع الهام خود از آنها استفاده کند. از دیگر علاقه مندی های او طراحی معمارانه لوکوربوزیه با نام سیته ردیوس در شهر مارسی فرانسه است. این ساختمان ها نمایی بتونی دارند و از اولین طراحی های موثر بر جریان معماری مدرن به شمار می روند. همچنین یادمان های عظیم بتی در یوگوسلاوی، آثار فیلیپ گلس، سبک پریمیتیو و فرم های بومی در هنر نیز از نمونه های جالب توجه برای یومیموتو می باشند.
او در صفحه شخصی اش آثار خود را مطالعه ای بر روی احجام می نامد و آنها را مابین معماری و مجسمه سازی برمی شمرد. آنها شبیه به سازه هایی از دل زمان و سرزمین های دور هستند؛ مانند یک بنای یادبود، شهری جان به در برده از یک فاجعه و یا یک شهر بابلی. او معتقد است قطعات آثارش روند کند و دگرگونی آهسته ای دارند و عموماً فرایند خلاقیتش از چرخه طبیعت پیروی می کند: یعنی گونه ای از فرسایش و باز آفرینی دوباره.
بیشترین چیزی که در سازه های دیوید یومیموتو به چشم می خورد فرم های منظم طراحی شده و تعمق محسوس در ایجاد روابط فضایی جدید است، آنهم زمانیکه بار مفهومی از پیش تعیین شده ای بر آن سنگینی نمی کند به گونه ای که پله ها، دالان ها و فضاها در عین به هم زدن روابط معمول فضا و کارکرد های همیشگی با بوجود آوردن عدم دسترسی ها، نبود روابط منطقی و اتصالات جدید سعی در تغییر ابعاد فضا و زایش فضاهای جدید و خلق امکان های نوین فرمی هستند. برای مثال پله ها دیگر کارکرد انتقال و اتصال را در بعضی قسمت ها ندارند و این طور به نظر می آید که با گونه ای از معکوس شدن جاذبه می توان در ابعاد متفاوت به یک فضا وارد و یا از آن خارج شد. مکان ها در عین حال هویتی واحد و متکثر دارند و بعدهای بیشماری را به تجربه فضا اضافه می کنند. گویی ما با نوعی بی زمانی- مکانی و یا تعلق به همه مکان ها و زمان ها روبروییم. فضا در مفهوم اولیه خود و با خود روبروست؛ همانند نوعی اکتشاف درونی و یافتن پتانسیل های بیشمار.