پس از نمایش مجموعه «ناپیدا» در گالری اُ، علی گنجوی آثار اخیر خود را با درون مایه ای-سوررئال، فیگوراتیو- و نزدیک به مجموعه قبل خلق کرده است. این بار فضا با بک گراندی خلوت؛ رنگی، اما مات و محو دیده می شود، زمان طی نمی شود و فیگورها با آنکه تمرکز اصلی اثر را به خود اختصاص داده اند، همچنان در فقدان نوری فرو رفته اند که چهره آنها را واضح و در دسترس قرار نمی دهد و در بیشتر نقاشی ها یک پیکره واحد، دو یا سه بار تکرار شده است.
عنصر متضاد و نورانی بر خلاف قبل که در دست ها و پاهای آبی رنگ خود را نشان می داد به شکل باریکه، حلقه، میله و نخ «نور» درآمده است که فیگورها در ارتباطی نزدیک؛ از درونش عبور می کنند، به زمین وصل می شوند، بر دستانشان می گیرند، از درون آن می بینند و یا از دهانشان بیرون می آورند. این ارتباط بیشتر نشان گر یک «نسبت» است که راحت و خود خواسته با این رشته نوری اتفاق می افتد. گویی آنها در این حالت حادث شده به سکوت و خلایی بدیهی فرورفته اند، از زمان و مکان واقع بیرون آمده و در درنگی درونی شده غوطه ور؛ آنهم برای فرصت دادن به چیزی که باید اتفاق بیفتد و با خاموش کردن واقعیت جاری، به لایه دیگر و پنهانی که همواره بوده اما در رنگ های تند و فریبنده واقعیت دیده نمی شده تغییر حالت دهد. آنها به واسطه این کانال نوری به سطح دیگر، یعنی آن امر مبهم و گریزپا می رسند.
نمایشگاه آثار علی گنجوی در گالری اُ “گیج است سرم”
آثار گنجوی بدون اغراق است، هیجان را خاموش می کند و حس ها را به نفع فرایند آگاهی معلق نگه می دارد. ما نیز همراه فیگور ها در مکث و خاموشی نظاره گر می شویم و به جریانی تن می دهیم که با حضور ظریف و روشن خود، وجودش را به ما متذکر می شود؛ وجودی با بی نهایت نام در گستره آگاهی…