هنر پست‌مدرن
امتیاز دهید

برخی براین باورند که رسانه‌های جمعی و فناوری، فرهنگ سراسر جهان را به خانه همگان آورده و اجتناب ناپذیر، آداب و رسوم را نسبی و ناپایدار کرده است. می‌توان گفت مدرنیسم ایدئولوژی استعمار و پسامدرنیسم ایدئولوژی پسا استعمار است.

اثر در سبک پست‌مدرن

فهرست مطالب

برخی براین باورند که رسانه‌های جمعی و فناوری، فرهنگ سراسر جهان را به خانه همگان آورده و اجتناب ناپذیر، آداب و رسوم را نسبی و ناپایدار کرده است. می‌توان گفت مدرنیسم ایدئولوژی استعمار و پسامدرنیسم ایدئولوژی پسا استعمار است.

پست‌مدرنیسم عنوان مناسب گرایشات جدید است که هنر نویه ویلده (وحوش جدید)، ترانس آوانگارد، نئواکسپرسیونیسم، نیوفیگوریشن (پیکر نمایی)، پترن و دکوریشن (نقش و تزیین)، گرافیتی آرت، نئو جئو و … را در بر می‌گیرد. پست‌مدرنیسم همانند طنابی پوسیده، کشیده و رشته رشته می شود اما برخی رشته‌هایش هرگز پاره نمی‌شود. هنرمندان در این دوران سبک‌ها، مضامین و مواد بصری‌شان را از تاریخ اقتباس کردند. که این اقتباس با حرمت شکنی همراه بود. پست‌مدرنیست‌های آلمانی اکثرأ بدوی‌گرایی عریانی داشتند.

مانند کیرشنر، دمی بروکه [ گروه پل] که رفتار خشن و گستاخانه این هنرمندان دلیل کیفیت نازل آثارشان نیست بلکه تفنن‌گرایی و تاکید بر نقصانشان را می‌توان نوعی ابزار وجود و اعلام بی‌کفایتی دانست. از این رو نقاشی زشت که در این جنبش نام گرفته هنری با بار مثبت و ستایش آمیز دارد. در آمریکا هنر پست‌مدرن گستره وسیعی می‌یابد. پترن و دکوریشن با نمایندگانی چون جولین اشنابل، دیوید سال و اریک فیشل نیز با برهنه نگاری آشکارشان از نمایندگان اروتیک آمریکا هستند. نقاشی‌های پیکر نما نیز با ذهنیتی پست‌مدرن جنبشی از انتزاع گرایان اروپا و امریکا را با عنوان نئو جئو شکل دادند، که نگاه پسانقاشانه را اقتباس نمودند.

اثر ارنست لودویگ کیرشنر

برخی مفسران به دلیل نامشخص بودن معنی و مفاهیم متون، پست‌مدرنیسم را به هرمنوتیک ارجاع دادند که حاصل آن ایهام بود. هرمنوتیک گروه همبسته‌ای از پرسش هاست که از سنت‌های فرهنگی و رشته‌های فکری متفاوت می‌آید. پرسش‌هایی درباره فهمیدن و تفسیر هر چیزی مثل: متن، فعالیت انسانی، فرهنگ های بیگانه و خویشتن. هرمنوتیک مدرن با تلاش برای روشن ساختن اصل اعمال آغاز شد که برای تلفیق دو بعد عینی و ذهنی در امر تفسیر است. حال اینجا دیگر توصیف مجدد متن به زبان خویشتن نیست، بلکه جای گرفتن نظرگاه شخصی دیگر است.

در این امر هرمنوتیک به معنای بازسازی زمان و مکان تألیف یک متن است. بخش اعظم هرمنوتیک در قرن بیستم کوشید با مفهوم پردازی و صورت بندی مجدد به زبانی غیر ذهنی‌گرا و خنثی برسد. اما از دیدگاه مارتین هایدگر فهم پروژه نظری نیست، بلکه شیوه درگیری عملی با جهان پیرامون است، و به معنی شناخت چگونگی سکونت در جهانی است که از چنین اشیای تشکیل شده است. “فهم متن یعنی فهم خویشتن، از این نظر جهان متن با جهان خود آدمی در مقام شکل بزرگ شده حرکتی به درون آینده است.”