وانگ توئو و پاندمی کرونا
امتیاز دهید

در این مقاله به قسمت سوم مصاحبه با وانگ توئو هنرمند چینی می پردازیم. _در فیلم، اشاراتی به «ناپدید شدن» یا «دعوت به چای» هنرمندان می شود، اصطلاحی در چین و بدین معنی که کسی برای بازجویی توسط مقامات دفتر امنیتی فراخوانده می‌شود. در حال حاضر اینها بیشتر از یک اصطلاح هستند، همانطور که قرنطینه های اخیر در شانگهای و جاهای دیگر دیدیم، حتی اقدامات بهداشت عمومی نیز برای کنترل گفتار و خلاقیت هنری مورد استفاده قرار می گیرد. به نظر می‌رسد اثر  بازجویی دوم این موضوع را منعکس می‌کند و در عین حال تشابهاتی با وقایع ۱۹۸۹ نیز دارد. * اگر این سال را در آینده دوباره مرور کنیم، همه چیز بسیار متفاوت به نظر خواهد رسید. افزون بر...

فهرست مطالب

در این مقاله به قسمت سوم مصاحبه با وانگ توئو هنرمند چینی می پردازیم.

_در فیلم، اشاراتی به «ناپدید شدن» یا «دعوت به چای» هنرمندان می شود، اصطلاحی در چین و بدین معنی که کسی برای بازجویی توسط مقامات دفتر امنیتی فراخوانده می‌شود.
در حال حاضر اینها بیشتر از یک اصطلاح هستند، همانطور که قرنطینه های اخیر در شانگهای و جاهای دیگر دیدیم، حتی اقدامات بهداشت عمومی نیز برای کنترل گفتار و خلاقیت هنری مورد استفاده قرار می گیرد. به نظر می‌رسد اثر  بازجویی دوم این موضوع را منعکس می‌کند و در عین حال تشابهاتی با وقایع ۱۹۸۹ نیز دارد.

* اگر این سال را در آینده دوباره مرور کنیم، همه چیز بسیار متفاوت به نظر خواهد رسید. افزون بر تغییرات احتمالی، که تفکیک ناپذیر از درگیری‌های داخلی میان دسته‌های سیاسی سطح بالا- به دلیل اصلاحات قانون اساسی چهار سال پیش- بودند؛ حذف محدودیت‌های دوره ریاست‌جمهوری و مقررات ناشی از پاندمی کرونا، خود را به عنوان ابزاری برای حکمرانی در بسیاری از شهرهای چین در سال جاری نشان دادند.

آنها در حالی که به عنوان یک محصول جانبی ایدئولوژیک یا نوعی نمایش عمومی ظاهر می شدند، فرصتی برای روشنگری آگاهی مدنی نیز ایجاد کردند. این آگاهی مدنی در میان مردم چین، به دلیل رخوت تاریخی ناشی از مشارکت پایین سیاسی و حفظ نسبی حقوق مدنی روزانه کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی می‌کردند، فاقد نیروی محرکه بیرونی برای ظهور کامل بود.

 

وانگ توئو

 

اما امسال، زمانی که اقدامات پیشگیری از بیماری کرونا در شانگهای، حقوق اولیه بسیاری از افراد را به شدت نقض کرد، به نظر می رسید که ماشینی غول پیکر سرانجام پرده راز آلود خود را از میان برداشته است. مردم در نهایت متوجه شدند که توسعه اقتصادی همواره از زمان اصلاحات چین و از نظر سیاسی صحیح تلقی شده، در حالی که دولت از مطالبات دموکراتیکی که توسط حقوق مدنی مطرح می شد، طفره می رفت و آنها را با مسائل دیگر جایگزین می کرد.

زمانی که مردم متوجه شدند می‌توانند برای قرنطینه شدن به زور به بیمارستان‌ها منتقل شوند و درب خانه‌هایشان برای استریلیزه شدن شکسته شود، فهمیدند که واقعاً هیچ‌وقت حقوقی ندارند. همه می توانند قربانی آن «تصویر بزرگ» شوند.
برخی نیز به تدریج متوجه خواهند شد که اگر در پکن و شانگهای چنین شده است-در مناطقی که هیچ کس به آن توجهی نمی کند- بدلیل این واقعیت است که مردم مدت هاست به آن عادت کرده اند.

 

وانگ توئو

 

آن لحظه آگاهی بخشی بود؛ – مردم فهمیدند که فرصت تغییر واقعیت در دست آنهاست. به نظر من، تحت این روشنگری، جامعه ما به طور بالقوه مشابه سال ۱۹۸۹ شد. اما چگونه این تحول ادامه خواهد یافت؟ باید بگویم به آینده بدبین هستم. با آنکه نمی‌خواهم این لحظه‌ی آگاهی بخش به تعویق افتاده را، در هیئت جرقه‌ای زودگذر ببینم، اما مردم همیشه چیزهای جدید را جایگزین تراژدی‌های قدیمی می‌کنند. این یک فراموشی مشارکتی است. آزارگر به قربانی اجازه نمی دهد چیزی به یاد بیاورد و قربانی نیز آن را نمی خواهد.

 

مطالعه قسمت دوم

 

_ این فیلم همچنین هنرمندی را نشان می دهد که تحت نظارت شدید مقامات قرار دارد و می ترسد که توسط شخصی در داخل منزلش رصد شود. آیا این منعکس کننده تجربه شخصی است؟

* بسیاری از هنرمندان در چین که در مورد مسائل سیاسی بحث می کنند، ممکن است مستقیماً با آن مسائل روبرو نشوند یا اظهارات روشنی نداشته باشند. بیان مبهم اغلب نوعی روش محافظتی است، به ویژه برای موضوعات حساس سیاسی. آن‌ها باید متکی بر لفاظی باشند و از جذابیت زیبایی‌شناختی هنر برای پوشش گفتمان ایدئولوژیک نهفته در آن استفاده کنند.

فشار پشت این تفسیر زیگزاگی نه تنها از سوی دولت، بلکه از سوی عموم بازدیدکنندگان موزه‌ ای نیز هست که در سال‌های اخیر بر تعداد آنها افزوده شده است. برای بسیاری از ناسیونالیست‌های افراطی، آثار انتقادی اجتماعی هنر معاصر نه تنها گناه، بلکه «طعنه‌ای بدخواهانه» و «از نظر سیاسی نادرست» است، زیرا با به‌اصطلاح «انرژی مثبت» ارزش‌های سوسیالیستی مسلط و یا ستایش توسعه اقتصادی کشور و صلاحیت بین المللی آن همخوانی ندارند.

 

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *