ویویان مایر (۱ فوریه ۱۹۲۶ – ۲۱ آوریل ۲۰۰۹) یک عکاس خیابانی آمریکایی متولد شهر نیویورک بود؛ اگرچه مایر در ایالات متحده متولد شد، اما بیشتر دوران جوانی خود را در فرانسه گذراند. مایر در سال ۱۹۵۱ به ایالات متحده بازگشت و تا پایان عمر به عنوان پرستار مشغول به کار بود. با این حال، مایر در اوقات فراغت خود مشغول به فراگیری و آزمون و خطا در هنر عکاسی بود. او که به طور مداوم در طول پنج دهه عکاسی میکرد، در نهایت بیش از صدهزار نگاتیو از خود به جای گذاشت که بیشتر آنها در شیکاگو و نیویورک سیتی گرفته شده بودند. ویویان مایر اغلب اوقات خود را به مستندسازی و آرشیو دنیای اطرافش از طریق فیلمها، ضبطهای صوت و مجموعههای خانگی، که یکی از جذابترین دریچههای زندگی آمریکاییها در نیمه دوم قرن بیستم بود، سپری میکرد. او در این کار افراط میکرد.
سالهای اولیه زندگی ویویان مایر
ویویان مایر از مادری فرانسوی و پدری اتریشی در محله برونکس شهر نیویورک متولد شد. سوابق سرشماری و مهاجرتی اگر چه مفید است، اما تصویری ناقص در درک موضوع مهاجرتی مایر به ما میدهد. ما از این اسناد درمییابیم که ویویان مایر در چهار سالگی با مادرش همراه با جین برتراند، (عکاس پرتره برنده جایزه) در نیویورک زندگی میکردند، پدرش قبلاً از زندگی آنها خارج شده بود. سوابق بعدی نشان میدهد که ویویان مایر در سال ۱۹۳۹ با مادرش ماری مایر از فرانسه به ایالات متحده بازگشت. دوباره در سال ۱۹۵۱ سوابقی از بازگشت بعدی او از فرانسه به آمریکا داریم؛ اما این بار بدون مادرش.
شروع و روند توسعه عکاسی ویویان مایر
در سال ۱۹۴۹، زمانی که هنوز در فرانسه بود، ویویان مایر شروع به بازی و سردرآوردن از اولین دوربین و عکسهای خود کرد. دوربین او یک دوربین ساده کداک براونی باکس که یک دوربین آماتور با قابلیت تنها یک سرعت شاتر، بدون کنترل فوکوس و بدون صفحه دیافراگم بود. این دوربین دارای صفحه نمایش کوچک برای عکاس و بیننده است و برای عکاس، منظره یا پرتره را کاملاً محدود میکند. احتمالاً این دوربین به دلیل معمولی بودنش بین ویویان مایر و نیات و انگیزه او فاصله ایجاد میکرد. در سال ۱۹۵۱، مایر با کشتی بخار “De-Grass” به نیویورک بازگشت و به عنوان پرستار بچه با خانوادهای در ساوتهمپتون زندگی میکرد.
توسعه عکاسی مایر
در سال ۱۹۵۲، ویویان یک دوربین رولیفلکس خرید تا به تثبیت روند عکاسی خود عمل کند. او تا سال ۱۹۵۶ که آخرین جابهجایی خود را به حومهٔ ساحل شمالی شیکاگو انجام داد، بیشتر مدت اقامتش را در نیویورک با این خانواده میگذراند. خانوادهٔ دیگری ویویان مایر را به عنوان پرستار بچه برای سه پسر خود استخدام میکند و تا پایان عمر، به نزدیکترین خانواده و دوست برای او تبدیل میشوند.
در سال ۱۹۵۶، زمانی که ویویان مایر به شیکاگو نقل مکان کرد، تمام دلخوشی او حمام اختصاصی خودش در خانهای که زندگی میکرد بود که از آن به عنوان تاریکخانه استفاده میشد: این مکان برای او حسی تجملی داشت. این مکان به او اجازه داد تا چاپهای خود را پردازش کند و رولهای فیلم B&W خود را توسعه دهد. با ورود بچهها به بزرگسالی و پایان کار ویویان مایر در خانواده شیکاگویی در اوایل دههٔ هفتاد او مجبور شد که ساخت و پردازش فیلمهای عکاسی خود را رها کند. همانطور که او از خانوادهای به خانوادهٔ دیگر نقل مکان میکرد، رولهای فیلم عکاسی و کارهای توسعهنیافته و چاپ نشده او شروع به ازدیاد و انباشته شدن کردند.
عکاسی رنگی ویویان مایر
در همین زمان بود که مایر تصمیم گرفت به عکاسی رنگی روی بیاورد و با فیلمهای ۳۵ میلیمتری Kodak Ektachrome، با استفاده از Leica IIIc و دوربینهای مختلف SLR آلمانی عکسبرداری میکرد. تصاویر رنگی، دارای برتری بود که قبل از آن در آثار مایر قابل مشاهده نبود و با گذشت زمان انتزاعیتر شد. مردم به آرامی از توجه به عکسهای او سر باز زدند و سعی کردند عکسها را با ابژههای الهامبخش و دریافتی از آثار جدید او مانند روزنامهها و آثار گرافیکی جایگزین کنند. همانند کارهای او که نشان میداد میل و انگیزه زیادی برای نگهداری اقلامی که او در کنار پیادهروها یا سطلهای زباله یا داخل آنها پیدا میکرد و از آنها در عکاسی خود استفاده میکرد.
عکاسی ویویان مایر و چالشهای زندگی
در دهه ۱۹۸۰ ویویان مایر در کار خود با چالش دیگری روبرو شد. استرس مالی و عدم ثبات بار دیگر پردازش و توسعه عکس و عکاسی او را به حالت تعلیق درآورد و شروعی بود به جمع شدن و انباشته شدن رولهای رنگی Ektachrome عکاسی او. زمانی بین اواخر دههٔ ۱۹۹۰ و اولین سالهای هزارهٔ جدید، ویویان مایر دوربینش را کنار و وسایلش را در انبار گذاشت؛ در حالی که سعی میکرد به زندگی بدون عکس و عکاسی ادامه دهد. سپس او از بیخانمانی به یک آپارتمان کوچک استودیویی رفت که خانوادهای که قبلاً برای آنها کار میکرد، برای او محیا کردند. اگر قصد شرکت در کلاسهای عکاسی به عنوان یک تازه کار را دارید پیشنهاد من به شما دوره عکاسی پایه – آنالوگ و دیجیتال مدرسه ایده هست.
با امکانات ناچیز و شرایط بد مالی زندگیاش، عکسهای موجود در انبار به خاطرات گمشده تبدیل شدند تا اینکه در سال ۲۰۰۷ به دلیل عدم پرداخت اجارهبها فروخته شدند. نگاتیوها توسط شرکت ذخیرهسازی به RPN Sales حراج شد، که جعبههای حاوی فیلمهای عکس او را در حراجی بسیار بزرگتری به حراج گذاشت و چندین نفر، از جمله جان مالوف، آثار او را خریداری کردند. در زمستان سال ۲۰۰۸ ویویان در مرکز شهر شیکاگو روی زمین افتاد و یک تکه یخ به سرش برخورد کرد. اگرچه انتظار میرفت که او بهبودی کامل پیدا کند، اما وضعیت سلامتی او رو به وخامت گذاشت و ویویان را مجبور به ورود به خانهٔ سالمندان کرد. او مدت کوتاهی بعد در آوریل ۲۰۰۹ درگذشت و آرشیو عظیمی از کارهای خود را بجا گذاشت.
تکنیک عکاسی و چاپ ویویان مایر
در سال ۱۹۵۱، ویویان مایر وارد شهر نیویورک شد و همان تکنیکهایی را که در فرانسه با همان دوربین کداک براونی در قالب فیلم ۶×۹ تمرین میکرد را ادامه داد، اما در سال ۱۹۵۲، کار ویویان به طرز چشمگیری تغییر کرد. او شروع به شات زدن با فرمت مربع کرد. او یک دوربین گرانقیمت رولیفلکس خرید: یک جهش بزرگ از استفاد دوربین جعبه آماتوری به دوربینی حرفهای در آن زمان که برای اولین بار استفاده کرد. چشمش و نوع نگاه او عوض شده بود. ویویان مایر خودانگیختگی صحنههای خیابانی را با دقتی یادآور آثار هنری کارتیه برسون، پرترههای خیابانی تداعیکننده مدل Lisette و ترکیببندیهای خارقالعاده شبیه آندره کرتز ثبت میکرد. سال ۱۹۵۲ سالی بود که در آن سبک کلاسیک ویویان مایر شکل گرفت.
تمام عکسها و تصاویری که امروزه از او در گالری ایده میبینید از چاپهای ویویان مایر نیستند، بلکه از اسکنهای جدید تهیهشده از نگاتیوهای ویویان مایر هستند. این آثار و زمینهٔ شناخت آن به طور طبیعی انسان را به موضوع نیت هنری و سبک عکاسی و چاپ او سوق میدهد. این کار مستلزم مطالعهٔ دقیق چاپهایی بود که خود مایر چاپ کرده بود و همچنین یادداشتهای بسیار زیادی که به آزمایشگاههای ظهور تصویر یا تاریکخانهها داده بود تا با دستورالعملهایی در مورد نحوهٔ چاپ و برش، نوع کاغذ، نوع پرداخت روی کاغذ و … آثار و عکسهای او را ظهور و پردازش کنند.
نکتهٔ جالب اینکه هر زمان که آثار او به نمایش گذاشته شده است، مانند نمایشگاه در مرکز فرهنگی شیکاگو، این اطلاعات در نظر گرفته میشود تا آثار و کار او تا حد امکان نزدیک به روند اصلی در تکنیک چاپ و پردازش تصاویر ویویان مایر باشد.
ویویان مایر و جین برتراند
جین برتراند یک شخصیت برجسته در زندگی ویویان مایر بود. گزارشات سرشماری آن سالها، او را به عنوان سرپرست خانواده ذکر میکند که در سال ۱۹۳۰ با ویویان و مادرش زندگی میکرد. تربیت جین شبیه به ویویان بود؛ او فقیر بزرگ شد، در جوانی پدرش را از دست داد و در یک کارخانهٔ سوزنسازی در شرایط بدی کار میکرد. با این حال تا سال ۱۹۰۵ میتوانیم دربارهٔ جین برتراند در بوستون گلوب بخوانیم که به عنوان یکی از برجستهترین عکاسان (Connecticut) معرفی میشد. چیزی که این موضوع را شگفتانگیزتر میکند این است که جین برتراند چهار سال قبل از آن برای گزارشات عکاسی میکرد.
اما، حتی اگر برتراند اولین کسی باشد که ویویان مایر از او تأثیر گرفته باشد، باید به این نکته نیز توجه داشت که برتراند یک عکاس پرتره بود. ویویان برای اولین بار در سال ۱۹۴۹ دوربینی را در کوههای آلپ جنوبی فرانسه برداشت. عکسهایی که او گرفت پرترهها و مناظر کنترلشده بود؛ باز این احتمال وجود دارد که ویویان مایر برای اولین بار توسط جین برتراند با عکاسی آشنا شدهباشد.
زندگی شخصی
ویویان مایر که اغلب به عنوان “مری پاپین” توسط نزدیکان یاد میشد، به عنوان یک پرستار بچه، و سه پسری که او آنها را مانند یک مادر بزرگ کرده بود، حالتی عجیب و غریب و در عین حال جذاب برای کودکان داشت. ویویان مایر طعم مادری را از سال ۱۹۵۶، وقتی که برای خانوادهای در حومهٔ شیکاگو در امتداد ساحل دریاچه میشیگان کار میکرد، چشید. او پسرها را برای چیدن توت به سفرهایی به مزارع توتفرنگی میبرد. یا از او یاد میشود که روزی یک مار مرده را پیدا کرد و آن را به خانه آورد تا با پسرها خودنمایی کند یا با همه بچهها بلوکبازی ترتیب میداد. ویویان مایر روحیهای آزاد داشت و کنجکاویهایش را به هر کجا که او را هدایت میکردند، دنبال میکرد.
او به دیگران گفته بود انگلیسی را از تئاتر و نمایشنامه یاد گرفته است. به عبارتی «تئاتر زندگی» در مقابل ویویان مایر و چشمانش نمایش داده شد تا دوربینش را در حماسیترین لحظات به کار گیرد و عکس ثبت کند. ویویان مایر سرگذشت جالبی داشت. خانوادهاش در اوایل زندگی کاملاً دور از تصورات و خواستههای او بودند و مایر را اینگونه آموختند و مجبور کردند که تا آخر عمر خود تنها باقی بماند. او هرگز ازدواج نکرد، هیچ فرزندی یا دوستان بسیار نزدیکی نداشت که بتوانند بگویند او را در سطح «شخصی» یا از نزدیک میشناسند.
عکسهای ویویان مایر همچنین نشاندهندهٔ علاقهمندی او به فقرا است؛ احتمالاً به دلیل خویشاوندی عاطفی که او با کسانی که در تلاش برای زندگی بودند، احساس میکرد. عطش او برای فرهیختگی، او را در سراسر جهان هدایت میکرد. در این مقطع ما از سفرهای او در سالهای ۱۹۵۱ و ۱۹۵۵ به کانادا، در سال ۱۹۵۷ به آمریکای جنوبی، در سال ۱۹۵۹ به اروپا، خاورمیانه و آسیا، در سال ۱۹۶۰ به فلوریدا، در سال ۱۹۶۵ به جزایر کارائیب و … اطلاع داریم. لازم به ذکر است که او به تنهایی سفر میکرد و به سمت افراد کمتر خوششانس جامعه میرفت.
سفرهای او برای جستجوی چیزهای عجیب و غریب باعث شد که او به دنبال چیزهای غیرعادی در حیاط پشتی خانه خود نیز بگردد. چه غم و اندوه نادیده گرفته شده مهاجران یوگسلاوی در دفن تزار خود، نمایش فیلم لهستانی در سینما پولسکی تئاتر میلفورد، یا استقبال مردم شیکاگو از خدمه آپولو در برگشت به خانه، ویویان مایر فردی بود که در حال مستندسازی امپرساریو بود؛ مستند کردن آنچه که توجه او را جلب میکرده است، چه در عکس، چه فیلم و حتی صدا.
خلق و خو و حتی حسابهای شخصی افرادی که ویویان مایر را میشناختند، همگی بسیار شبیه به هم هستند. او عجیبوغریب، قوی، بسیار متفکر، بسیار روشنفکر و به شدت خلوتگزین و انسانی با خلق و خویی سرپوشیده و خاص بود. ویویان مایر کلاه فلاپی، لباس بلند، کت پشمی و کفش مردانه به تن داشت و با گام و قدمهای قدرتمند راه میرفت. هر وقت از خانه بیرون میرفت با دوربینی به گردنش با وسواس عکس میگرفت اما هرگز عکسهایش را به کسی نشان نمیداد. در نهایت او انسانی بدون دلهره، حق به جانب و بی رودربایستی واقعی بود.
درآخر
آنچه واضح است این است که مایر برای عکاسی، هوشی بسیار فراتر از آموزههای خود داشت. او بسیار پیچیده، از نظر عاطفی آسیبدیده، خلوتگزیده، محکوم و کنجکاو بود. او زندگی تنها و مستقلی داشت. از خانوادهاش فاصله گرفت و حتی با کسانی که او را بهتر میشناختند نیز فاصله داشت، اما بر مبنای عاطفه و احساسات.
با مطالعه این مقاله و درک مفاهیم آن حال شما را با چند پرسش اساسی روبهرو میکنم:
چه چیزی او را از به اشتراک گذاشتن کار خود باز داشت؟
چه چیزی باعث شد که از خانوادهاش دور شود؟
چه آسیبهای دوران کودکی به وضوح او را در بزرگسالی آزار میداد و چرا او ترجیح میداد درباره محل تولدش دروغ بگوید؟ تمام چیزی که ما داریم، عکسهای فوری و اجمالی از زندگی اوست، یک تاریخ تکه تکه و …