در مقاله پیشین به بررسی سبک نئوکلاسیک پرداختیم و با ویژگیهای آن آشنا شدیم. دانستیم که سبک نئوکلاسیک نتیجه اکتشافات آثار هنری در پمپئی و هرکولانیم بوده و هنرمندان را به بازگشت به گذشته خویش تشویق کرده است. اوج این هنر که مظهر آرمانگرایی و کمالطلبی است، در هنر ژاک لویی داوید به اوج خود رسیده. در واقع هنر ژاک لویی داوید مظهر سبک نئوکلاسیک شناخته میشود که در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در فرانسه شکوفا شد. داوید از خطوط دقیق در طراحی، فرمهای حجاری شده و سطوح صیقلی استفاده میکرد. او در خدمت خانواده سلطنتی، انقلابیون رادیکال و امپراتور نقاشی میکرد. اگرچه وفاداریهای سیاسی او تغییر کرد، اما به اصول نئوکلاسیک که به نسلی از دانشجویان او از جمله آن لوئیس ژیروده-تریوسون، فرانسوا ژرار، آنتوان ژان گروس و ژان آگوست دومینیک اینگر نیز منتقل شد، وفادار ماند.
خصوصیات کلی ژاک لویی داوید
ژاک لوئی داوید نقاش فرانسوی در سبک نئوکلاسیک بود که به عنوان نقاش برجسته آن دوران شناخته میشود. در دهه 1780، برند فکری داوید که در نقاشیهای تاریخی او جریان داشت، نمایش دهنده تغییر سلیقه دربار و مردم از بیهودگی و تزئینینمایی روکوکو به سمت سخت گیری و خشکی نهفته در سبک کلاسیک و احساس تشدید شده نشان داد، که با فضای اخلاقی حاکم در سالهای پایانی رژیم باستانی هماهنگ شد. داوید بعدها یکی از حامیان فعال انقلاب فرانسه و دوست ماکسیمیلیان روبسپیر (1758-1794) شد و عملاً یک دیکتاتور هنر در جمهوری فرانسه بود. او که پس از سقوط روبسپیر از قدرت به زندان افتاد، پس از آزادی با رژیم سیاسی دیگری همسو شد: رژیم ناپلئون، اولین کنسول فرانسه. در این زمان داوید سبک نقاشیهای تاریخی خود را توسعه داد که به دلیل استفاده از رنگهای گرم ونیزی قابل توجه بود. پس از سقوط ناپلئون از قدرت امپراتوری و احیای بوربن، داوید خود را به بروکسل تبعید کرد، سپس به پادشاهی متحده هلند رفت و تا زمان مرگش در آنجا ماند. داوید شاگردان زیادی داشت، که او را به قویترین تأثیرگذار در هنر فرانسه در اوایل قرن نوزدهم، بهویژه در بخش نقاشیهای آکادمیک سالن، تبدیل کرد.
تحصیلات ژاک لویی داوید
ژاک لویی داوید در 30 اوت 1748 در یک خانواده مرفه فرانسوی در پاریس به دنیا آمد. هنگامی که حدود 9 سال داشت پدرش در یک دوئل کشته شد و مادرش او را نزد عموهای معمار مرفه خود گذاشت. آنها به این نتیجه رسیدند که او تحصیلات عالی را در کالج کواتر-نشن، دانشگاه پاریس بگذراند؛ اما او هرگز دانشجوی خوبی نبود – او تومور صورت داشت که مانع از صحبت کردنش میشد، و او همیشه مشغول نقاشی بود. او دفترهایش را با نقاشی پوشانده بود و یک بار گفت: «من همیشه پشت صندلی مربی پنهان میشدم و در طول کلاس نقاشی میکشیدم». به زودی او اعلام کرد که قصد دارد نقاش شود؛ اما عموها و مادرش میخواستند او معمار شود. او بر مخالفتهای خانواده غلبه کرد و برای آموختن نقاشی نزد فرانسوا بوچر (1703-1770)، نقاش برجسته آن زمان، که از بستگان دور نیز بود، رفت. بوچر یک نقاش روکوکو بود، اما سلیقهها در حال تغییر بود و رفته رفته مد روکوکو جای خود را به سبک کلاسیکتری میداد. بوچر تصمیم گرفت که به جای سرپرستی داوید، او را نزد دوستش جوزف-ماری وین (1716-1809)، نقاشی که واکنش سبک نئوکلاسیک به روکوکو را پذیرفته بود، بفرستد. در آنجا، داوید در آکادمی سلطنتی، واقع در محلی که اکنون موزه لوور است، شرکت کرد.
ژاک لویی داوید در رم
هر سال آکادمی به یک دانشجوی ممتاز جایزه معتبر، جایزه رم(Prix de Rome)را اعطا میکرد که هزینه اقامت 3 تا 5 ساله در رم را تأمین میکرد. از آنجایی که هنرمندان این دوره آثار خود را در سبک نئوکلاسیک خلق میکردند، این سفر به برندگان فرصتی میداد تا آثار دوران باستان کلاسیک و آثار استادان رنسانس ایتالیایی را از نزدیک مطالعه کنند. آنها که پانسیونر نامیده میشدند در پاسگاه آکادمی فرانسه در رم، که از سالهای 1737 تا 1793 در کاخ مانچینی بود، مستقر میشدند. دیوید سه تلاش متوالی برای برنده شدن این جایزه سالانه انجام داد که هر شکست ظاهراً به کینه مادام العمر او نسبت به آکادمی فرانسه کمک میکرد. داوید پس از دومین شکست خود در سال 1772 دست به اعتصاب غذا زد که دو روز و نیم طول کشید تا اینکه دانشکده او را تشویق به ادامه نقاشی کرد. او با اطمینان از اینکه اکنون از حمایت لازم برای بردن جایزه برخوردار است، تحصیلات خود را با اشتیاق فراوان از سر گرفت – اما سال بعد نتوانست دوباره جایزه رم را برنده شود. سرانجام، در سال 1774، دیوید جایزه رم را دریافت کرد. در اکتبر 1775 او با مربی خود، ژوزف ماری وین، که به تازگی به عنوان مدیر آکادمی فرانسه در رم منصوب شده بود، به ایتالیا سفر کرد.
اگر چه همکلاسیهای داوید در آکادمی به سختی با او کنار آمدند، اما به نبوغ او پیبردند. اقامت داوید در آکادمی فرانسه در رم یک سال تمدید شد. در ژوئیه 1780 به پاریس بازگشت. در آنجا، او افرادی را یافت که آماده بودند از نفوذ خود برای او استفاده کنند. در نتیجه او به عنوان عضو رسمی آکادمی سلطنتی انتخاب شد. او دو نقاشی برای آکادمی فرستاد و هر دو در سالن در سال 1781 گنجانده شدند که افتخاری بزرگ بود. او مورد ستایش نقاشان معروف معاصرش قرار گرفت، اما مدیریت آکادمی سلطنتی با این جوان تازه کار بسیار دشمن بود. پس از موفقیت در سالن، پادشاه به داوید اقامتگاهی در لوور اعطا کرد که امتیازی باستانی و بسیار مطلوب هنرمندان بزرگ بود. زمانی که پیمانکار ساختمانهای پادشاه، ام پیکول، با داوید همکاری میکرد، از او خواست تا با دخترش مارگریت شارلوت ازدواج کند. این ازدواج برای او پول و در نهایت چهار فرزند به ارمغان آورد. داوید حدود 50 شاگرد داشت و از طرف دولت مأمور شد تا نقاشی «هوراس که توسط پدرش دفاع میشود» را بکشد، اما خیلی زود به این نتیجه رسید که: «فقط در روم میتوانم رومیها را نقاشی کنم». پدر همسرش پول مورد نیاز سفر را فراهم کرد و در آن سال داوید به همراه همسر و سه تن از شاگردانش که یکی از آنها به نام ژان ژرمن دروآیس (1763-1788) برنده جایزه رم بود، راهی رم شد.
آثار ژاک لویی داوید
داوید در طول زندگی خود آثار زیادی را به تصویر کشیده است که همه آنها آثاری مهم در تاریخ هنر شمرده میشوند. مطالعه آثار او از بعد سیاسی بسیار حائز اهمیت است. برای مثال تابلوی مرگ سقراط یک اثر هنری نئوکلاسیک است که توسط داوید در سال 1787 خلق شد. این نقاشی موضوع کلاسیک محاکمه و اعدام سقراط را با پیامی اساسی از مقاومت در برابر اقتدار حاکم ناعادلانه فرانسه به تصویر میکشد. چند سال پس از کشیده شدن این نقاشی، انقلاب فرانسه شروع به بازتعریف ماهیت قدرت سیاسی کرد. به طور نمادین، این نقاشی به یک نمونه پیشگام در جنبش هنر نئوکلاسیک تبدیل شد و در سراسر جهان محبوبیت یافت. پس از انقلاب آمریکا، ایالات متحده اولین لیبرال دموکراسی شد و از این اثر هنری برای به تصویر کشیدن سقراط، که به طور ایدهآل اولین اصلاح طلبی بود که وضعیت موجود سیاسی را به چالش کشید، قدردانی کرد. این نقاشی ابتدا در سال 1787 در سالنی در پاریس رونمایی شد که در آن افراد برجسته ای مانند توماس جفرسون حضور داشتند و از تحسین کنندگان اولیه این شاهکار شدند. در حال حاضر این تابلو در موزه هنر متروپولیتن نگهداری میشود.در رم، داوید اثر معروف خود سوگند هوراتیوسها را در سال 1784 نقاشی کرد. در این قطعه، هنرمند ضمن اشاره به قرارداد اجتماعی روسو، به ارزشهای روشنگری اشاره میکند. آرمان جمهوری خواهی ژنرال با قرار گرفتن هر سه پسر در انطباق با پدر، کانون اصلی این نقاشی است. سوگند بین شخصیتها را میتوان بهعنوان اقدامی ضروری برای اتحاد مردان با دولت خواند. موضوع نقشهای جنسیتی نیز در این قطعه آشکار است، زنان نقاشی در هوراتی به شدت با گروه برادران مخالف هستند. داوید پدر را با پشت به زنان قرار میدهد و آنها را از سوگند دور میکند. آنها همچنین در مقیاس کوچکتر به نظر میرسند. مردانگی و نظم و انضباط مردانه که به وسیله عضلههای سفت و سخت مردان به نمایش گذاشته شده است نیز به شدت با نرمی خمیده و خروشان زنانه ایجاد شده در نیمه دیگر ترکیب در تضاد است. در اینجا ما شاهد تقسیم واضح ویژگیهای مرد و زن هستیم که جنسیتها را به نقشهای خاص تحت دکترین رایج روسو در مورد «حوزههای مجزا» محدود میکند. ژاک لویی داوید در زمان خود به عنوان نقاش برجسته در فرانسه و مسلماً تمام اروپای غربی شناخته میشد. بسیاری از نقاشان مورد تجلیل پس از انقلاب فرانسه شاگردان دیوید بوده اند. برای مثال، آنتوان ژان گروس، بارون یکی از شاگردانش بود که توسط دربار ناپلئون بناپارت مورد تقدیر قرار گرفت. یکی دیگر از شاگردان داوید، ژان آگوست دومینیک اینگر، مهمترین هنرمند آکادمی سلطنتی بازسازیشده و سرآمد مکتب هنر نئوکلاسیک شد و با مکتب هنری رومانتیک رو به رشدی که در حال به چالش کشیدن نئوکلاسیک بود، درگیر شد. دیوید روی شکلگیری هنرمندان جوان برای جایزه رم سرمایهگذاری کرد. داوید از شاگردان پیشرفتهتر مانند ژروم-مارتین لانگلوا میخواست تا به او کمک کنند تا بومهای بزرگش را نقاشی کند.اما علیرغم شهرت داوید، او درست پس از مرگش بیش از هر زمان دیگری در طول زندگیاش مورد انتقاد شدید قرار گرفت. هنر داوید به دلیل ثابت بودن، سفت و سخت بودن و یکنواخت بودن در تمام کارهایش مورد انتقاد جدی قرار گرفت. همچنین سبک او به دلیل سرد بودن و نداشتن گرما نیز مورد حمله قرار گرفت. با این حال، داوید کار خود را دقیقاً با به چالش کشیدن آنچه که به عنوان سفتی و انطباق اولیه رویکرد آکادمی سلطنتی فرانسه به هنر میدید، انجام داد. آثار بعدی دیوید همچنین نشان دهنده رشد او در توسعه سبک امپراتوری است که به دلیل پویایی و رنگهای گرم آن قابل توجه است. این احتمال وجود دارد که بسیاری از انتقادات به داوید پس از مرگ او از جانب مخالفانش باشد. داوید در طول زندگی خود با شخصیت رقابتی و متکبر خود دشمنان زیادی پیدا کرد. دیوید افراد زیادی را به گیوتین فرستاد و شخصاً حکم اعدام پادشاه لوئیس شانزدهم و ماری آنتوانت را امضا کرد.