معماری به طور سنتی یک رشته مردانه بوده است و زنان از لحاظ تاریخی با موانعی برای ورود و پیشرفت در این صنعت مواجه بوده اند. با این حال، در چند دهه گذشته، معماران زن بیشتر و بیشتر از این موانع عبور کرده و به رهبران این حوزه تبدیل شده اند. مشارکت برخی از معماران زن،تاریخ معماری را شکل داده است. این یک پارادوکس است که حتی در قرن بیست و یکم، معماری همچنان می تواند مسیر شغلی چالش برانگیزی برای زنان باشد و نابرابری جنسیتی همچنان باعث نگرانی است. امروزه بسیاری از معماران زن با استعداد و مشهور وجود دارند که سهم قابل توجهی در صنعت معماری، مهندسی و ساخت و ساز (AEC) دارند. در این مقاله، 10 معمار زن معاصر و تاثیرگذار را که در حال تعریف مجدد صنعت AEC هستند، برجسته خواهیم کرد،فهرستی که از 10 معمار برتر زن و آثارشان که آماده کردیم شاید کوتاه است و ممکن است نامهای مهم بسیاری از قلم افتاده باشد، اما باید ده زن برجسته معماری را بشناسیم:
- زاها حدید (ضحی حدید)
زاها حدید فقید،بدون شک برترین معمار زن است. تعهد، نوآوری و شخصیت جسور او، او را به اولین زنی تبدیل کرد که در سال 2004 برنده جایزه پریتزکر(نوبل معماری) شد. آثار و دستاوردهای زاها حدید، الهام بخش زنان در زمینه های معماری و طراحی شد تا اشتیاق خود را دنبال کنند.از بسیاری از معماران خواسته شده بود تا پروژههای جدیدی را ایجاد کنند که به عنوان نمادی از پیشرفت اجتماعی باشد،اما هیچ کدام به اندازه پروژه های زاها حدید به طور منظم، غیرمنتظره و تماشایی ارائه نشده است. موفقیت های او آنقدر ثابت بود که بالاترین افتخارات را از موسسات مدنی، دانشگاهی و حرفه ای در سراسر جهان دریافت کرد. چشم انداز پیشگام زاها حدید معماری قرن بیست و یکم را بازتعریف کرد و تصورات را در سراسر جهان تسخیر کرد. هر یک از پروژه های او تصورات را در مورد آنچه که می توان در بتن، فولاد و شیشه به دست آورد تغییر داد. ترکیبی از خوش بینی تزلزل ناپذیر او به آینده و اعتقاد به قدرت آفرینش با نوآوری های پیشرفته در طراحی، مواد و ساخت و ساز.زاها حدید که در سال 1950 در بغداد، عراق متولد شد، در رشته ریاضیات در دانشگاه آمریکایی بیروت تحصیل کرد و سپس در سال 1972 به لندن رفت تا در مدرسه انجمن معماری (AA) به تحصیلات بپردازد. حدید تا سال 1987 در مدرسه(AA)تدریس کرد و کرسی های متعدد و کرسی های استاد مدعو در دانشگاه های سراسر جهان از جمله کلمبیا، هاروارد، ییل و دانشگاه هنرهای کاربردی وین داشت. او شرکت معماران زاها حدید را در سال 1979 تأسیس کرد.
ساختمانهای او زیبا هستند اما زیبایی و برتری کار او با معنا پیوند خورده است. معماری او مبتکرانه، بدیع و مدنی است و فضاهای عمومی سخاوتمندانه ای را ارائه می دهد که به وضوح سازماندهی شده و برای پیمایش شهودی هستند. ساختمان های حدید،به دلیل ساخت و ساز زیبا، ایدئولوژی معماری و حضور مغناطیسی(جذابیت) محض، جای خود را در تاریخ معماری می گیرد. طرح های او تجسم چارچوب فلسفی روشنگرانه و نظم و انضباط اصولی است.
ایستگاه آتش نشانی ویترا
ویل آم راین(مجموعه صنعتی و کارخانه ایی)، آلمان1993
ایستگاه آتش نشانی به عنوان یک منطقه خطی طراحی شده بود، منطقه ای که به طرح زمین های کشاورزی اطراف اشاره می کند.این جاده و همچنین سوله های کارخانه اطراف سایت بود که منطق پیشنهادی حدید را نشان می داد.در عوض، او از ساختمان برای تعریف و ساختار خیابانی که رو به آن است استفاده کرد.این اهداف طراحی منجر به ساختاری طولانی و باریک شد که برنامه را در امتداد لبه خیابان کشیده بود. خود ساختمان از یک سری دیوارهای بتنی خطی و عناصر سقف تشکیل شده است که برنامه در فضاهای بینابینی بین آنها تعبیه شده است.صفحاتی که دیوارها و سقف را تشکیل می دهند از بتن اکسپوز و ریخته گری درجا تشکیل شده اند.همچنین در جداره ها از فلز جلا خورده و شیشه استفاده شده است و کفپوش از سنگ فرش. حدید مشخص کرد که خلوص بصری این عناصر باید به شدت حفظ شود، دیوارها، که از خارج به صورت اشکال مسطح خالص ظاهر میشوند، به منظور برآورده کردن نیازهای داخلی برای گردش و سایر فعالیت ها، سوراخ شده، کج شده یا بهم خورده اند(تا شدگی).
از روکش و لبه های سقف، که حواس را از لبه های ترد بتن منحرف می کرد، اجتناب شد. این ساده سازی بصری آشکار در هر جنبه ای از ساختمان، از لعاب بدون قاب گرفته تا نورپردازی در فضای داخلی انجام شد. خطوط نوری که در ایستگاه آتش نشانی نفوذ می کنند منطقی و سرراست هستند.
ایستگاه آتش نشانی ویترا که به عنوان نقطه پایانی ساختمانهای کارخانههای موجود در نظر گرفته میشود، به جای اشغال فضا، بهعنوان مجموعهای خطی و لایهای از دیوارها ظاهر میشود، که بین آنها عناصر برنامه قرار دارند.نمایشی از «جنبش منجمد» – یک ساختار«هشدار»، آماده استفاده در هر لحظه،کاملا مفهومی.
مجموعه ایستگاه های نوردپارک
اینسبروک(نورد پارک)،اتریش2007
«پوسته حلزونی(شل)و سایه»: زبان معماری منحصربه فرد سیال با الهام از تشکلهای یخی طبیعی، برای ایستگاههایی در امتداد زنجیره کوههای شمالی اینسبروک.شامل سازههای سبک،ارگانیک که سقف روی پایههای بتنی شناور هستند.شکلها و خطوط نرم آنها منظرهای مصنوعی ایجاد میکنند که حرکت و گردش درون آن را به کاربر و بیننده توصیف میکند. طراحی هر ایستگاه با بافت منحصر به فرد، توپوگرافی، ارتفاع و گردش مسافران، با سقفهایی که تشکلهای یخی طبیعی مانند یخچالهای طبیعی یا رودخانههای یخزده کوهستانی را منعکس میکنند، منطبق است.
کوه نورد کت در داخل کاروندل، بزرگترین پارک طبیعی اتریش قرار دارد که به بازدیدکنندگان از هافلکار مناظر خارق العاده 360 درجه ای از شهر وطبیعت آن را نشان میدهد.چهار ایستگاه نوآورانه که در دسامبر 2007 افتتاح شد، حمل و نقل عمومی را برای ساکنان و همچنین یک راه آهن گشت و گذار برای گردشگران فراهم می کند. کارل گستنر، رئیس هیئت گردشگری اینسبروک، گفت: فرمهای یخچالی و طراحی نوآورانه آنها شخصیت آلپی اینسبروک را غنیتر کرده است و همچنان بازدیدکنندگان را از سراسر جهان به خود جذب میکند.
معماری حدید برای حرکت ساخته شده است.حدید معمار برتر،قوانین قدیمی و ایستا فضا،دیوارها، سقفها، جلو و عقب، زوایای راست، دیدگاه تک سویه پرسپکتیو رنسانس را پاره میکند و آنها را دوباره سرهم میکند.راهآهن فونیکولار باریک از مرکز شهر اینسبروک بیرون میآید و از رودخانه گذرمیکند و طرح با زاویه ای تا 46 درجه، بر روی پایه های ظریف از کوه بالا می گیرد و یک منظره حیرت انگیز از برف آلپ را نشان میدهد.به غایت طرحی گسترده و آرمانی.
او پدیدههای طبیعی مانند ته نشین های یخچال های کوهی و حرکات یخ را مورد مطالعه قرارداد تا زبانی سیال از تشکلهای یخی طبیعی مانند یک جریان یخزده در دامنه کوه ایجاد کند. با اعمال درجه بالایی از انعطاف پذیری با استفاده از مصالحی چون بتن سفید،شیشه،کابل های فلزی وسطوح فلزی که با دستگاه cnc برش و فرم دهی شده،در این بیان معماری، او توانست ساختارهای پوسته را با پارامترهای متغیر ایستگاه ها تنظیم کند و در عین حال موقعیت آنها را در همان تشکل و ساختار رسمی حفظ کند.
2. مایا لین
مایا لین به خاطر آثار هنری محیطی در مقیاس بزرگ یا آثار معماری و طرح های یادبودش شناخته شده است.به گفته مایکل برنسون حرفه منحصربهفرد چند رشتهای این معمار برتر«در برابر مقولهها ومرزها مقاومت کرده است».او در کتابش «مرزها» مینویسد که من خودم را بین مرزها میبینم، جایی که ضدیت ها به هم میرسند.علم و هنر، هنر و معماری، شرق و غرب. کار من از یک میل ساده برای آگاه کردن مردم از محیط اطرافشان سرچشمه می گیرد.طبیعت و محیط زیست از دیرباز دغدغه اصلی لین بوده است.او در دانشگاه ییل تحصیل کرد و در آنجا مدرک لیسانس خود را در سال 1981 و مدرک کارشناسی ارشد معماری را در سال 1986 دریافت کرد. لین زمانی که به عنوان یک کارشناس ارشد در ییل، طرح برنده را ارائه کرد در کانون توجه قرار گرفت. هنر لین به بررسی چگونگی تجربه و ارتباط ما با منظره می پردازد، و نظم سیستماتیکی از زمین را تنظیم می کند که به تاریخ، حافظه، زمان و زبان گره خورده است. علاقه او به منظره منجر به ایجاد آثاری تحت تأثیر توپوگرافی ها و پدیده های جغرافیایی شده است. آثار هنری او در نمایشگاههای انفرادی متعددی در موزهها و گالریهای سراسر جهان به نمایش درآمده و آثاری در مجموعههای دائمی گالری ملی هنر به نمایش گذاشته شده است.طرحهای او گفتگوی نزدیک بین منظر و محیط ساخته شده ایجاد میکند، اغلب ساختوسازهای قدیمی و جدید را در کنار هم قرار میدهد، تلاش میکند تا در داخل سایت خود هماهنگ باشند،حتی در یک محیط شهری یا روستایی.او متعهد به حمایت از راه حلهای طراحی پایدار در همه آثارش است.
خانه جعبهای (چوبی)
کلرادو،ایالات متحده 2004
این اقامتگاه که در کوههای جنوب غربی کلرادو واقع شده است، به دلیل تمایل به ایجاد سادهترین شکلها(یک جعبه چوبی) در مسیر جنگل آسپن شکل گرفته است. این سازه از دو حجم جداگانه با روکش چوبی تشکیل شده است که توسط دو سطح عرشه مانند با اختلاف تراز در فضای باز به هم متصل شده اند. همچنین از مصالحی چون چوب و شیشه با قاب فلزی برای بازشو ها،گچ سفید،رنگ پلاستر،و از تیر و ستون های چوبی استفاده شده است.خانه بزرگتر و اصلی از بیشه آسپن بیرون می آید، در حالی که جعبه دوم در داخل صخره ها تعبیه شده است.در هر طبقه،یک جعبه چوبی داخلی در حجم بزرگتر قرار دارد.هیچ دیوار داخلی دیگری وجود ندارد. خانه در اصل یک جعبه در جعبه ی دیگریست.پانلهای کشویی و درهای پنهان در جعبههای داخلی برای تعریف اتاقهای مختلف، از اتاق خواب اصلی گرفته تا حمام اصلی واتاق مطالعه طبقه بالا، عمل میکنند. حریم خصوصی از اتاقی به اتاق دیگر حفظ می شود، اگرچه جعبه می تواند به طور کامل باز شود و اتاق هایی ایجاد کند که از یک منطقه به منطقه دیگر جریان دارند. حجم بیرونی دارای کرکرههای چوبی لولایی است که بازشوهای فضای باز را قاب میکند و باز میشوند تا فضاهای بیرونی ایجاد شود تا به داخل چشمانداز گسترده ای دهد.
این خانه نمای بیرونی را قاب بندی می کند و به شما یک روش جدید برای نگاه کردن به مناظر و رشته کوه های اطراف می دهد. همانطور که از طریق جنگل آسپن به سمت خانه می روید، محدوده مناظر جلویی از طریق عرشه سطح پایین تر قرار می گیرد.مایا لین معمار برتر بیان می دارد؛با قدم زدن در خانه، مناظر این محدوده جلویی را هم در اتاق نشیمن و هم در اتاق خواب اصلی مشاهده می کنید. اما همانطور که از پلههای اصلی به سطح بالایی بالا میروید، از میان درختان بالا میروید، و عرشه بالایی در بالای درختان قرار دارد. در این مرحله متوجه میشوید که محدوده پشتی قابل توجهی وجود دارد و همانطور که به عرشه پشت بام بالای مهمانخانه بالا میروید، رشته کوه کاملاً در معرض دید قرار میگیرد. این خانه به شما اجازه می دهد تا چشم انداز 270 درجه را تجربه کنید، منظره ای که هنگام قدم زدن در ساختمان قابل رویت است.
کلیسا و عبادتگاه چند مذهبی ریجیو-لینچ
مزرعه هیلی،تنسی،ایالات متحده 2004
مفهوم طراحی کلیسای کوچک از شعار(قسمتی از کتاب مقدس) صندوق دفاع از کودکان می آید: “پروردگار عزیز با من خوب باش / دریا بسیار گسترده است / و قایق من بسیار کوچک است.” بدنه اصلی عبادت گاه تصویر انتزاعی یک قایق یا کشتی است که از چوب ساخته شده است. این یک یادآوری از آن شعار است، اما همچنین کالبدی معمارانه و معنوی به مزرعه هیلی می دهد، ملکی که زمانی متعلق به الکس هیلی نویسنده برنده جایزه پولیتزر بود. به طور متناوب، تمام ساختمانهای املاک سابق الکس هیلی، کلبههای چوبی یک طبقه بومی بودند. هدف این معمار برتر ایجاد چیزی مدرن بود که در این زمینه کار کند.
با قرض گرفتن از تصاویر قایق، لین یک شکل کاملاً جدید اختراع نمی کرد، بلکه با تکیه بر آشنایی بصری که همه ما با اشکال قایق سازی داریم، این مفهوم را پیاده می ساخت. شکل کمی خمیده کلیسا در برابر تراس سرپوشیده متعامد و شبکهای و ساختمان اداری قرار گرفته است و علاقه لین به کنار هم قرار دادن فرم و خطوط را در بر میگیرد.
او میخواست طراحی را صمیمی نگه دارد، اما در زمانهای خاصی از سال، ظرفیت نشستن بیش از دو برابر تعداد معمول افراد را فراهم کند.برای جا دادن به اجتماعات بزرگتر، اغلب یک چادر برپا می شد، بنابراین ایده ایجاد یک فضای داخلی/خارج برای نشستن از استفاده از چادر نشأت می گرفت. نیاز این برنامه به صندلیهای انعطافپذیر منجر به انتخاب مرکز کلیسا در اطراف یک حیاط بزرگ در فضای باز شد. حیاط کلیسا را به بال اداری متصل می کند، که دارای دفاتر، امکانات خدماتی و فضاهای ملاقات اضافی است که با طراحی بسیار سازگار با نیازهای متعدد سازگاراست.
لین در طراحی داخلی کلیسا از عنصر نور،نه تنها به عنوان یک مؤلفه فیزیکی بلکه به عنوان نمادی از خرد معنوی استفاده میکند. عنصر نور حضوری روحانی است که در سنگینی ماده نفوذ میکند و آن را به فرمی تازه که ارزش سکونت روح انسان را دارد تبدیل میکند.
3. گیسو حریری
4. مژگان حریری (خواهران حریری)
گیسو و مژگان حریری شرکت،دفتر معماری و طراحی چند منظوره خود را به سال 1986 در نیویورک آمریکا تاسیس کردند.امروزه منتقدان از آن ها به عنوان دو تن از موفق ترین زنان معمار و طراح مبتکر و خارج از چارچوب در آمریکا یاد میکنند.
پروژه های آن ها طیف وسیعی عم از ساختارهای مسکونی لوکس توسعه پذیر مانند هتل ها و خانه هایی برای خانواده کم جمعیت با رویکرد فناوری و مفهوم برتر و رو به جلو،طراحی داخلی مانند مبلمان،نورپردازی لوازم حمام تا طراحی محصول و جواهرات را شامل میشود. ایده ها و پروژه های مفهومی،مسکونی،فرهنگی نوگرای آمیخته شده با احساسات«مدرنیسم حسی» منحصر به فرد آنها با تلاشی 30 ساله در دفترشان ساخته و محقق شده است. برای مثال نمونه های اولیه پژوهش محور مانند:
موزه قرن 21 (2007-2003)
با این ایده که در هزاره جدید، موزهها دیگر فقط یک «کابینه کنجکاوی» در یک محیط مجلل،ایجاد شگفتی و لذت نمی کنند و همچنین موزهها به عنوان «فضای مقدس» یا معبدی برای هنر در نظر گرفه نمیشوند.موزهها بیشتر شبیه مراکز تفریحی شدهاند که فعالیتهای متنوعی را ارائه میکنند، از خرید گرفته تا غذا خوردن و نمایش، که بسیار شبیه به «پارکهای موضوعی» هستند.
مرکز تجربه،فیلم و سینما(1999)
که این پیشنهاد در پاسخ به جشنواره سالانه فیلم ترایبکا و الزامات شرکتهای تولید فیلم نیویورک و سازندگان فیلم مانند رابرت دنیرو، اسپایک لی و وودی آلن است.
خانه دیجیتال(1999)
این پروژه با بررسی ساختار خانواده، تغییر عادات و نهاد ازدواج، کودکان، سالمندان و خانوادههای مجرد جنسی، ماهیت فضای خانگی را در هزاره بعدی بررسی میکند.بررسی ارتباطات و فناوری اطلاعات، کار، اوقات فراغت، عمومی و خصوصی؛ و مفهوم بدن، سلامت و بهداشت. خواهران حریری معتقند که شکل فیزیکی یک خانه معمولی باید تغییر کند.نه تنها تغییرات ظاهری در نهاد ازدواج و ساختار خانواده بلکه الزامات برنامهای و فضایی را به دلیل جابجایی فضاهای کاری به خانهها و خرید، مدرسه، سرگرمی و آمادگی جسمانی،به طور کلی هر چه در خانه اتفاق می افتد ملزم به تغییر است.از آنجایی که بیشتر فعالیت های روزانه ما به دلیل فناوری جدید دیجیتال، ارتباطات جهانی و شبکه جهانی می تواند در خانه انجام شود، پیشنهاد طراحان خانه دیجیتال است. این خانه حول یک ستون فقرات دیجیتال فعال شده با لمس مایع نخاعی هست که با شبکه جهانی پایگاه داده سازماندهی میشود.
آشپزخانه/ناهارخوری مانند یک آزمایشگاه عمل می کند که یک پیشخوان کار طولانی نیز به ستون فقرات متصل است. می توان با کمک یک سرآشپز مجازی از یک رستوران مورد علاقه یک غذا تهیه کرد و با یک مهمان یا دوست مجازی از طریق دیوار مایع شام خورد.
ویلا لواسان 1394
خانههای مسطح و کم هزینه
این قاب پیش ساخته ساده، مدولار با پانل های لولایی و تاشو برای تسهیل حمل و نقل و مونتاژ آنها طراحی شده است. در پیکربندی تخت تاشو، قاب سبک وزن روی یک کامیون تخت قرار می گیرد تا بتوان آن را به هر مکان دل خواه حمل کرد و سپس در محل تا و نصب شود. علاوه بر این، می توان آن را با قاب های اضافی به انواع ترکیبات قابل سکونت پیکربندی و گسترش داد.
از نظر مفهومی، قاب از اوریگامی، هنر تا کردن کاغذ الهام گرفته شده است. سودمند و در عین حال مجسمهسازی بدیع و درگیر در فرم بیرونی و فضای داخلی آن است. مواد بیرونی شیشه و پانل های Equitone [linea] هستند، یک متریال نمای سه بعدی منحصر به فرد، رنگی و نازک که با نور و سایه بازی می کند.
ایده طراحی ماژول ها، کاربردی بودن و زیبایی است. ساخت آن آسان، حمل و نقل آسان و به راحتی و مقرون به صرفه است.قاب اصلی می تواند یک پناهگاه برای پناهندگان یا بلایای طبیعی، یک کابین جنگلی یا ساحلی باشد، یا رویدادهای ورزشی بزرگ و حتی در یک خانه مجلل جمع می شود. در هر یک از شرایط استفاده آن مناسب، لذت بخش و منحصر به فرد خواهد بود.
5. کاترین اسپریدونوف
کاترین اسپریدونوف محقق،معمار،استاد دانشگاه،بنیان گذار و مدیر ارشد اجرایی در شرکت معماران فلوید موشن واقع در تهران از سال 2004 است. همچنین وی شرکت iROD را در زمینه تحقیق و توسعه در حوزه معماری و طراحی در سال 2009 بنیان گذاری کرد.او در سال 1373 تحصیلات تکمیلی خود را در رشته معماری و شهر سازی از دانشگاه علم و صنعت تهران به پایان رساند.نگرش و جهت گیری او در شکل گیری آثارش شامل روش های علمی و هنری است.از فعایت های دوران کودکی او میتوان به نوازندگی گیتار کلاسیک اشاره کرد و به گفته ی کاترین این موسیقی بود که او را به درک بهتر از ترکیب فرم ها سوق داد.همچنین او مطالعات زیادی در زمینه هنر،نقاشی،عصب شناسی و استفاده از دانش باستانی(سنتی) در زمینه انرژی کارا(بهینه سازی مصرف انرژی) دارد.او معتقد است که به عنوان یک معمار،به واسطه یادگیری از طبیعت باید آگاهی همه جانبه از مسائل اصیل انسانی،برای داشتن دنیایی بهتر و درکی از آن فراگیری شود.
ساختمان اداری گلفام 1391
نما یک سطح مستطیلی شکسته است که توسط بتن اکسپوز ساخته شده است.بتن اکسپوز نما یک نوع پوشش بتنی است که به عنوان یک نوع عنصر زیبایی و محافظ برای ساختمان ها استفاده میشود.این روش اجازه می دهد تا سطح بتن روان وقالب بندی نشده به طور مستقیم نمایان شده و جزئی از طراحی خارجی ساختمان شود. ساختمان در پلان H شکل است که فضای خالی بین هر بال را فراهم می کند. فضای خالی از هر طرف با اتاق های کنسول پر شده است. این پروژه برنده جایزه طراحی نما شد که به شرح زیر است.
کسب عنوان ساختمان اداری تجاری مسابقه بین المللی معمار خاورمیانه ، امارات متحده عربی، ۲۰۱۵ احراز رتبه اول سومین جایزه طراحی و معماری نما ، مجله معماری و ساختمان، سال ۱۳۹۱
سایت پروژه گلفام قطعه زمینی است در یکی از کوچه های فرعی خیابان جردن و برنامه پروژه شامل طراحی ۱۵ واحد اداری در یک بلوک ۵ طبقه بر روی پیلوتی به همراه فضاهای لابی، مشاعات، انبار و پارکینگ های مربوطه می باشد. کانسپت طرح، با توجه به کشیدگی زمین و جرم قابل ساخت پروژه، عبارت بود از ایجاد یک فضای خالی میانی (همانند حیاط های مرکزی خانه های قدیمی) که امکان تأمین نور، تهویه مناسب و حداکثر استفاده از انرژی های طبیعی را فراهم می نماید.
همچنین جهت تأمین زیربنای مورد نیاز واحدهای اداری، احجامی شناور و سیال در این فضای بینابین طراحی گردیدند که ضمن تضاد فرمال خود با ساختار اصلی پروژه، در قالب اشیائی معلق (با عملکرد اتاق جلسات)، سکانس های فضایی متنوع و بدیعی را در هر واحد بوجود می آورند. این احجام شناور، به صورت یکی در میان و با اندکی جابجایی نسبت به یکدیگر به جداره های دو طرف فضای تهی میانی متصل شده که با تغییر زاویه تابش خورشید، ترکیبات متنوعی از روشنی و تاریکی را در فضاهای داخلی ایجاد می نماید.
مسجد ولیعصر 1397
اسپریدونوف طراحی این مسجد را فرصتی میدانست برای اینکه بتواند روشی که با معماری برخورد میکند عملا پیاده کند.به عبارتی او پرسش ها را در باب طراحی مسجد باز تعریف یا از نو تعریف میکرد،زیرا باور دارد که بنا نیست هر اتفاقی که تا به حال افتاده،او دوباره به عینه تکرار کند.پرسش هایی مانند:مفهوم مسجد چیست؟چگونه باید به کالبد مسجد جانی تازه بخشید؟
او با مطالعه و کنکاش در فضای شهری،مقوله حضور انسان،نیازهای انسان و مفهوم و ریشه مساجد توانست از آن ها استفاده ی مجدد کند و مهمترین بخش توسعه ایران معاصر را اراده به تغییر می داند.اسپریدونوف مسجد را جای سجده،پرستش و عبادت می داند لذا بیان می دارد مسجد امروزی نیاز به فرم خاصی ندارد.او با طراحی مسجد ولیعصر کاربر را از هیاهو و ازدحام جمعیت مرکز شهر تهران دور میسازد و فضای خاص با ارتفاع و فرم کششی که ایجاد میکند دید هر انسانی را معطوف به بالا(آسمان ها) میکند و این خود شروع کننده حس معنوی در آدمی است.
حرکت و چرخش(سیالیت) در پوسته باعث ایجاد شدن مفهوم گنبدی ملایم است.حرکت(دعوت پذیری) و چرخش هایی که الهام گرفته از مسجد شیخ لطف الله اصفهان است،به گونه ای که کاربر به محض ورود انتخاب میکند که وارد فضای فرهنگی،کلاس یا محل عبادت شود.همچنین کالبد مسجد با طراحی خاص و منحصر به فردش حضوری روشن و ملموس در مرکز شهر تهران در خیابان ولیعصر داراست.طراحی سقف شیبدار مسجد بر اساس هندسه پیچیده ای از طاق های آجدار و طاق های متقاطع به نام کاربندی است که در ایران برای ساخت فضاهای گنبدی شکل گرفته است. مجموعهای از شکافها که در طراحی سقف گنجانده شدهاند، نور خورشید، جریان هوا و تهویه طبیعی را فراهم میکنند و ارتباط بین داخل و خارج را تقویت میکنند. از بیرون مانند آبشش ماهی به نظر می رسند در حالی که در داخل یک حرکت مارپیچی ایجاد می کنند که از راهروی ورودی شروع می شود و تا نمازخانه که بلندترین فضای ساختمان را اشغال می کند اوج می گیرد.
اسپریدونوف در مواجهه با محدودیت های بودجه ای،زیبایی داخلی ساده ای را بر اساس سنگ مرمر کرم ارزان قیمت برای کف و دیوارهای فضاهای اصلی،گچ سفید رنگ برای سقف ها و ستون ها اعمال کرد. دکور مینیمالیستی و تماماً سفید ممکن است نتیجه برش های گران قیمت باشد، اما ثابت شد که بهینه است زیرا به معماری رو به رشد اجازه می دهد در مرکز قرار گیرد و فضای داخلی را با فضای آرام بخشی آغشته کند. در همین حال، بتن شسته شده برای سقف و نمای مسجد استفاده شد که رنگ تئاتر شهر همسایه را بازتاب می داد، ژستی که رابطه هماهنگ بین دو ساختمان را بیشتر می کند و همچنین گفت و گوی سازنده بین دین و فرهنگ را تحریک می کند.
در مقاله بعدی به ادامه بررسی 5 معمار برتر زن باقی مانده میپردازیم.
نویسنده و گردآوردنده: حمیدرضا رحمتی
منابع:
http://www.haririandhariri.com/
http://www.fma.net.nz/