این مطلب در ادامهٔ مقالهٔ معرفی «20 اثر مهم موزهٔ متروپلیتن نیویورک» است و در اینجا به بررسی چهار اثر دیدنی دیگر از موزهٔ متروپلیتن میپردازیم. ابتدا از اثر «آمریکا امروز»توماس هارتبنتون شروع میکنیم، با هنرمندی از دوران بردهداری، اما این بار یک سفالگر، آشنا میشویم و در نهایت به یکی دیگر از آثار جذاب یوهانسورمیر با نام «زن جوان با پارچ آب» و «سلف پرتره» ماندگار رامبراند میرسیم.
توماس هارت بنتون، آمریکا امروز، 1930-1931 (گالری 909)
توماس هارت بنتون (Thomas Hart Benton) این نقاشی دیواری بهم پیوسته را برای اتاق هیئت مدیرهٔ مدرسه نیو در نیویورک کشید: 10 پنل نقاشی که اهداف حمایتگرایانهٔ او از کارگران را به نمایش میگذارند؛ مسائلی که بیشتر زندگی حرفهای او را نمایان میکنند. در پنل Steel، یک کارگر زحمتکش در بالای یک مخزن با لباس سفید گشادی در سمت راست تابلو است و برجستگیهای فیگورش توسط نور کورهٔ آهنگری روشن شده است. مدل این فیگور نیز یکی از شاگردان بنتون در انجمن دانشجویان هنر نیویورک بوده است: جکسون پولاک 18 ساله. بنتون حتی خود را مخفیانه در گوشهٔ سمت راست پایین تابلو کشیده است: «City Activities With Dancehall». او چهرهای است که با آستینهای بالا زده، لیواناش را به جام آلوین جانسون، بنیانگذار عینک بر چشم مدرسهٔ نیو میزند و احتمالاً به سلامتی به تصویر کشیده شدن یک نقاشی دیواری حرفهای مینوشد.
این ظرف 25 گالنی و سایر ظروف دیوید دریک، تا 5 فوریه 2023 به عنوان بخشی از نمایشگاه «اکنون به من گوش کن: سفالگران سیاه پوست اجفیلد قدیم، کارولینای جنوبی» در گالری 955 به نمایش گذاشته شده بودند.
اجفیلد (Edgefield)، مکانی بود که دریک در سال 1800 یا 1801 به عنوان یک برده در آنجا به دنیا آمد و ذخایری غنی از خاک ماسهای داشت که آن را به یک مرکز تولید سفال تبدیل کرده بود؛ مرکزی که به شدت به نیروی کار برده متکی بود. کار دریک نمونهای از سفالهای قلیایی لعابدار است که در اواسط دههٔ 1800 در آنجا تولید میشد. او در اقدامی غیرمعمول (و خطرناک برای یک برده) که ناشی از افتخار او به مهارت خود در این کار بود، اغلب آثارش را با نام کوچک امضا میکرد؛ با نام مستعارش Dave the Potter. کارهای دستی دریک، به دلیل نوشتههای حکاکی شده روی قسمت بیرونی گلدانها قابل تشخیص است. در یک طرف این ظرف نوشته شده است: «این کوزه برای آقای سگلر است که باری در شهر ارینجبرگ دارد / برای آقای ادواردز، یک مرد مهربان که به طور رسمی بیکن اسبهای آقای توس را نگه میدارد / 21 آوریل 1858.» و طرف دیگر: «وقتی این شیشه را با گوشت خوک یا گاو پر میکنید/ اسکات آنجا خواهد بود؛ برای به دست آوردن آرامش/ دیو.» او زندگی کرد تا آزادی را، هر چند کوتاه، ببیند. این هنرمند آخرین بار در سرشماری سال 1870 با نام «دیوید دریک» ثبت شده بود اما تا 10 سال بعد در هیچ سرشماری دیگری دیده نشد.
یوهانس ورمیر، زن جوان با پارچ آب، حدود 1662 (گالری 964)
موزهٔ مت همواره به خاطر داشتن مجموعه آثار استادان هلندی تحسین شده و این نقاشی اولین اثر یوهانس ورمیر (Johannes Vermeer) است که وارد مجموعهٔ آمریکایی شد. کافی است به انعکاس رومیزی و پردهٔ آبی روی پارچ، سینی برنجی و همچنین روشی که ورمیر با آن، نوری را که به آرامی وارد اتاق میشود، طراحی کرده نگاه کنید تا به استادی او پی ببرید.
رامبراند ون راین، سلف پرتره، 1660 (گالری 964)
زمانی که رامبراند ون راین (Rembrandt van Rijn) این خودنگاره را ترسیم کرد، در شرایط سختی قرار داشت. ساسکیا، همسر محبوبش، در سن 36 سالگی مرده بود، ورشکست شده و خانه و بیشتر داراییاش را به حراج گذاشته بود تا بدهی خود را به طلبکاران بپردازد. رامبراند تقریباً یک دهه پس از این زندگی کرد و پنج سلف پرتره دیگر نیز خلق کرد، اما این بوم، نقطه عطفی را نشان میدهد: بهترین سالهایش پشت سر او قرار داشتند. شاید اغراقآمیز باشد که بگوییم این سلف پرتره نماد رنج و عذاب او است، اما در آن چیزهایی مشهود است: صورت چروک افتاده، موهای خاکستری، حالت غمانگیز و گونههای آبی شده با سایهٔ ساعت پنج عصر، و این نگاهی اجمالی به زمان است. هرچند اکنون برای ما غیرقابل تصور است، اما این اثر زمانی را نشان میدهد که میراث رامبراند کمتر از همیشه در امان بوده است. نویسنده و گردآورنده: عاطفه وکیلی