نصراله افجه ای - نقاشی خط - هنرمند پیشکسوت

نصرالله افجه ای

سال ۱۴۰۰

آفریقای شمالی

سال ۱۳۹۹

حراج هنر خاورمیانه، مدرن و معاصر ۲۱ آبان

سال ۱۳۹۸

حراج Modern and Contemporary Art of the Middle East 25 فروردین
حراج Dubai: Post War and Contemporary Art 2 فروردین

سال ۱۳۹۶

نصرالله افجه‌ای در سال ۱۳۱۲ تهران به دنیا آمده است او تحصیلات مقدماتی را در تهران گذرانده و موفق به گرفتن دیپلم هنری شده است.وی چندین دهه سابقه تمرکز بر روی هنرخطاطی دارد و با تکنیک های مختلف و مصالح و مواد متنوع در خوشنویسی نیز کار کرده و آثارمتنوعی ‏را به وجود آورده است.

نقاشیخط شیوه‌ای در نقاشی مدرن و خوشنویسی معاصر ایرانی که به‌ تدریج در دهه سی و چهل خورشیدی توسط برخی از خوشنویسان و نقاشان ایرانی شکل گرفت و تا امروز به حیات خود درعرصه هنر معاصر ادامه داده و در بسیاری از کشورهای منطقه نیز پیروانی یافته‌است. این گروه از هنرمندان در وادی نقاشی‌خط به ترکیبی از خطاطی و نقاشی دست زدند ازاین‌رو به این شیوه گاهی خطاشی و خط نقاشی هم می‌گویند.

خوش نویسی همیشه به  این مباهات داشته  که تجلی گر کلام حق بوده است و لاجرم بار این مسئولیت  را نیز بر دوش خود بیشتر احساس میکند  که باید نشان وصل را به عاشقان برساند و راوی روایت عشق باشد. طریق انجام رسالت خود را نیز تنها در سایه وفادار ماندن  به شیوه های پیشینیان میداند که تحمل  رنج و تلاش بی سکون آنان، این هنر را وامدار خود ساخته است.اما نقاشیخط که هنوز در آغاز راه است و بهاران بسیاری در پیش رو دارد و برای  تحقق آرمان های خویش از هر امکانی بهره میجوید. حرکت قلم، سایه روشن، رنگ، طرح و خلاقیت را به هم می آمیزد تا طرحی نو در افکند، طرحی زیبا، گویا و متفاوت.

نقاشیخط که با این نام و نشان گذشته نه چندان دوری در پی دارد، بر ان است که جای خود را در همسایگی دیگر شیوه ها بگشاید  و در کنار آثار استادان مسلم خط و خوشنویسی از موزه ها و گالری های بزرگ سر در بیاورد. جریان نقاشیخط ، از دل جنبش سقاخانه متولد شد. ابتدای امر اندک هنرمندانی بودند که در این جریان پیشگامی کردند و بعد ها صد ها و بلکه هزاران نفر از هنرمندان ایران و حتی خاورمیانه تحت تاثیر همان چند نفر وارد این عرصه شدند. دکتر جواد مجابی چهار نفر را بنیان گزار این جریان می داند، #فرامرز_پیلارام #حسین_زنده_رودی #رضا_مافی #محمد_احصایی ، اما مسلما در خلق هر جریان و جنبش هنری نمی توان به نقش یک نفر تنها اتکا کرد بلکه همواره تنی چند از هنرمندان بوده اند که حال تحت سیطره یک مانیفست مکتبی را پدید آوردند و یا بی آنکه بیانیه ای ارائه دهند تنها به جهت شرایط زیستی مشابه و تحت تاثیر از پیشینه هنری سرزمین خود جریانی نو پدید آورده اند بی شک هم جنبش سقاخانه و هم جریان نقاشیخط ماحصل کار گروهی تنی چند از هنرمندان سرشناس ایران بوده است که رفته رفته گسترش پیدا کرده است.

تجربه و تداوم نقاشیخط در دوره معاصر از فرازهای مهم این گرایش نوین به کار می اید.مطالعه و سلوک رهروان موفق نقاشی خط نشان میدهد که به بار نشستن آثار هنری از این دست امر تصادفی و اتفاقی نبوده است. به همین سان به ثمر رسیدن نقاشی خط در بستری آرام و به دور از تب و تاب های مقطعی و شتاب زده میسر شده است. استاد نصرالله افجه ای از معدود هنرمندانی است که تجربه اموزی های متنوع و پرشمار او در نهایت در منزلگاه نقاشی خط متجلی شده است. طراحی، نقاشی، خطاطی، همنشینی با معماران و  هنرمندان و مجسمه سازان و گوش سپاری به سخن افراد باتجربه و ناقدان دلسوز وآموختن مداوم از هر کس و هر چیزی مجموعه ای را در شخصیت هنری  استاد افجه ای شکل داده است  که امروز نمودهای آن را میتواننیم در آثار نقاشی خط او تماشا کنیم.افجه ای هیچ وقت از آموختن دریغ نکرده و همین احساس نیاز مداوم در کنار وارستگی و روح معنوی موجب شده است که آثار امروزین او به مقام شایسه ای دست یابد. آثاری که در آن ها میتوان آرامش درونی و صافی و صفای هنرمندانه را با رنگ های ساده و صمیمی به خوبی درک کرد.بارخوانی سلوک و تجربه افجه ای میتواند  درس آموزی های زیادی برای رهروان هنرهای تجسمی داشته باشد.

آثار نصرالله افجه‌ای بر بنیان خط نوشتار فارسی شکل گرفته‌اند، اما آنچه این آثار را ممتاز و منحصر به‌فرد می‌سازد آن است که او توانسته میان «واژه» به عنوان یک نشانه زبانی و «فرم بصری» به عنوان نشانه دیداری ارتباط معنایی برقرار سازد. در تابلوی پیش‌رو و در نگاهی جزیی‌نگر، مجموعه حروف تسلسل‌وار و با نظمی برآمده از پایبندی به خط کرسی در نوشتار فارسی، نوشته شده‌اند، اما در نگاه کل‌گرا، خطوط به نحوی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند که فرمی از خیزش آب همچون موج را در ذهن متبادر می‌کنند. این فرم مواج، به واسطه استفاده از تونالیته‌های آبی و سبز تشدید می‌شود، به طوری که گویی خیزش خطوط تابدار بسان امواجی روان در اقیانوسی بی‌کران در سیلان و حرکت هستند. این بیان بصری نقطه قوت تمامی آثاری است که افجه‌ای در دهه اخیر خلق کرده است. به بیان دیگر او موفق شده در خوانشی نو، نه تنها قابلیت‌های انعطاف‌پذیری خط فارسی را بیانی تازه ببخشد، بلکه توانسته با کاربست خطوط در تجسم هویت‌های آشنای بصری، خط را به طبیعت نزدیک و تجانسی قابل توجه میان آن دو برقرار سازد. لازم به ذکر است که این ارتباط میان نوشتار و تجسم بصری طبیعی، ابداع افجه‌ای نیست و در ادوار قدیم نیز بارها هنرمندان خوشنویس تلاش کرده‌اند با استفاده از خط نوشتاری، فرمی از طبیعت را بازنمایی کنند که شاید مرغ بسم‌الله معروف‌ترین آن‌ها باشد.

درآثار نقاشیخط نصرالله افجه ای با خطوطی بر سطح تابلو مواجه ایم که در بافت خود از جنس نوشتار و شبیه به خط کوفی اند. نوشتاری که در فضای انتزاعی نقاشی خط او از معنای عادی کلمات جدا شده اند، در نظر ناخوانا می آیند و در گستره ای سیاه مشق گون، مفهوم تکرار را تداعی می کنند. تکراری که به تشکیل سطح می رسد؛ سطوحی با فرم های رهای امواج دریا و یا طره گیسوان. گویی این حروف ریزنقش در استمرارشان، زمزمه آرام آب ها و نجوای عاشقانه صاحب این گیسو ها را در گوش مخاطب می خوانند. زمان در آثار این هنرمند، در پس زمینه سفید و روشن بوم، ابدی است و رقص خطوط در لحظه مطلق آن شناورند. فضای جاری در آثار نیز همانند رخدادی است که در حرکت یکباره، سیال، رها و نیز تاریک و روشنای بین سطور حادث شده است، امری که این خطوط نشان دهنده آن هستند.

نام اثر: خوشه ها

در غالب آثار افجه ای با اهمیت فرم مواجه ایم، تجربه نحوه بازنمایی سیالیت و حرکت در فرم هایی ساده و برآمده از طبیعت با کمک خط. امواج آب، طره گیسوان، شکل خوشه ها، بارقه های نور و… که در تلالو نوری که به واسطه روشنی خطوط ترسیم شده در زمینه سفید، دیده می شود، زنده و پویایند. در این اثر(خوشه ها)، خطوط نوشتاری در پیوستگی و تکرارشان، فرم انتزاعی ساقه های گیاه را تداعی می کنند. معنای خطوط بر مخاطب آشکار نیست و آنچه به نمایش می گذارند، فرم هایی در فضای زیبایی شناسانه نقاشیخط است. در پایین خوشه ها تا حدودی می توان حروف را تشخیص داد و هرچه بالاتر میرویم تنها رد محوی از آنها باقی می ماند. خط در این انتخاب هوشمندانه موضوعی- سطح بلند و نازک خوشه ها- پتانسیل خود را برای ساخت آنها به تمامی نشان می دهد. همچنین تنالیته های رنگ قهوه ای نیز  مشخصا در این اثر با ابژه انطباق مناسبی برقرار کرده است و حس نزدیکی با رنگ طبیعی گیاه برقرار می کند.

آنچه در این میان هنر افجه‌ای را از این سنت قدیمی متمایز می‌کند آن است که هدف از نوشتار در آثار او، بر خلاف دوران گذشته، خوانش متن نیست بلکه بازنمایی فرم در بافتاری جدید است. نکته بعد آن‌که در سنت خط‌نقاشی‌های کهن، همواره میان شکل طبیعی و معنای نوشتاری ارتباطی مفهومی برقرار بوده، اما در آثار افجه‌ای به دلیل ناخوانایی و تأکید بر عدم خوانش‌پذیری، این مفهوم گسسته شده و نوشتار در وادی جدیدی وارد می‌شود که مکان و فرهنگ جغرافیایی را به کنار می‌نهد. بدین لحاظ مخاطب برای آثار افجه‌ای، همه‌شمول است، یعنی نیازی به آشنایی با اشعار، خوانش و درک معنای نوشته شده وجود ندارد. این همه‌شمول شدن خط فارسی، نقطه قوت آثار افجه‌ای است. از سوی دیگر بر خلاف بسیاری از هنرمندان نقاشیخط، آثار افجه‌ای فاقد شالوده هندسی مکنون در نگرش اسلامی است و بیشتر به فرم‌های ارگانیک نزدیک می‌شود. به همین دلیل نظم حاکم بر آثار او نظمی برآمده از طبیعت است تا انتزاع حاکم بر هنر اسلامی.

در این ساختار جدید، جنبه‌ معنایی نوشتار جای خود را به نقش مایه‌های تزیینی نمادین می‌دهد و افجه‌ای با گرایش بیشتر به بازتعریف نگره تزیینی در آثارش، در پی بازخوانی روایتی انتزاعی از قالب سیاه‌مشق‌نویسی در خوشنویسی ایرانی است. از این رو می‌توان نقاشی‌های افجه‌ای را عرصه‌ای دانست که در آن نوع خاصی از نگرش‌های شرقی با فرمالیسم غربی پیوند خورده و حروف، مانند اشکالی نمادین و در تکراری هماهنگ و دوار، آهنگ هستی را به زبانی شخصی ترجمه می‌کنند.

تنوع آثار افجه‌ای در یک دهه اخیر به ارائه آثاری ملهم از فرم‌های ساده و آشنا در طبیعت یا انسان متمرکز شده است. در این دوره از کارنامه هنرمند، شکل‌گیری و تنوع در فرآیند نقاشی با خط، در نتیجه نحوه رویکرد اقتباسی از فرم‌ گیسوان رها در باد یا امواج متلاطم است، آنچنان که حروف و کلمات در ساخت معنایی بافتاری تازه بی‌توجه به خوانش نوشتار چیدمان می‌شوند. نقاشی معروف او «موهای سیاه» است، که از زاویه دید هنرمندی شرقی تصویر شده است. گاهی با دیدن آثار متاثر از گیسوان او یاد  این شعر از شاعر جوان ابراهیم روزبهانی  می افتیم: «سینه ام خانقاه آه است/ گیسویت خانقاه پریشانی»

افجه ای در مصاحبه ای در مورد چگونگی اجرای نقاشی خط گفته: «نقاشیخط یک هنر و زبان بین المللی و سرزمینی است که آرم ها و نشانه سازی های آن مطابق فرهنگ و هنر سرزمینمان باید باشد و هر فردی با استعداد و توانایی خود به آن می پردازد. نقاشیخط همانند امضا شخصی افراد است که هیچگونه تقلیدی را به دنبال نخواهد داشت. بر روی کره زمین، میلیاردها انسان با سرانگشت ‌های متفاوت وجود دارند که سرانگشت های هر کدام به نسبت یکدیگر متفاوت است و آنچه در نقاشیخط مورد توجه قرار می گیرد این است در نقاشیخط الگو برداری نباید شود و باید زاییده تفکر و دست خود هنرمند باشد.
وی با بیان اینکه چرا در نقاشیخط از کلمات و حروف قرآنی استفاده می شود، گفت: این کارها به دغدغه قلبی هنرمند مربوط است و دوم اینکه در خوشنویسی و نقاشیخط، هنرمند برای خلق کار خود سعی می ‌کند از کلام ارزشمند و زیبا بهره ببرد و چه کلامی زیباتر و پر معناتر از کلام وحی است.»

او همچنین درباره وضع آموزش خوشنویسی در  آموزشگاه ها میگوید: «  که باید تمام دانشگاه ها و دانشکده های هنری، واحدی را به کاربرد خط در گرافیک اختصاص دهند. با این حال، او می گوید: برای تدریس این دروس، گاهی از پیشکسوتان و مدرسان صاحبنام برای تدریس این درس استفاده می کنند، اما در اکثر دانشکده های هنر از استادان غیرتخصصی استفاده می شود که فقط مشق خط می گویند. در رشته گرافیک فقط دو واحد را به خوشنویسی اختصاص داده اند که به هیچ وجه کافی نیست. خوشنویسی یکی از پایه های گرافیک است و وقتی که هنرمند جوانی آناتومی خط را نشناسد، چگونه می تواند به طراحی جلد کتاب بپردازد؟
هیچ گونه محدودیت و ممنوعیتی برای جوانانی که در حوزه خوشنویسی و نقاشی خط کار می کنند، وجود ندارد. آنها می توانند آثار خود را در گالری ها و نمایشگاههای متعددی به نمایش بگذارند، اما باید خودشان قدمی به جلو بردارند و بعد هم روابط عمومی و تبلیغات کارشان را به عهده بگیرند تا شناخته شوند.
علاوه بر نمایشگاه ها و گالری ها، برپایی جشنواره ها نیز فضای خوبی را فراهم می آورد تا خوشنویسان جوان به میدان بیایند و توانایی های خود را به نمایش بگذارند. اگرچه در این عرصه، به پوشش خبری وسیعتری از سوی رسانه ها و مطبوعات نیاز است تا این شور و علاقه جوانان هنرمند، به چشم بیاید و فراموش نشود.»

او همچنین در باره هنرمندانی که بیرون از مرزها شناخته تر هستند افزود: « می‌توانم بگویم این روزها این حوزه رونق زیادی ندارد و کسانی که در حوزه نقاشی خط کار می‌کنند و عموماً هم خارج از حوزه خوشنویسی کار می‌کنند و گرایششان به سمت نقاشی بیشتر است، محدود هستند اما اکثر آنها در بیرون از مرزها بسیار شناخته شده هستند؛ مانند استاد احصایی، استاد رسولی و…

افجه‌ای درباره اینکه چرا جلوه نمایشگاهی این هنر و یا هنر خوشنویسی در ایران کم است، بیان کرد: من هیچ تحلیل خاصی در این باره ندارم. فقط می‌دانم که ما دلبسته این وطن هستیم و هر جا هم برویم سنت و خط ایرانی را سوغات می‌بریم و در تلاش برای گسترش این هنر هستیم. در داخل نیز تلاش کرده‌ایم دیدگاه مردم را نسبت به هنر و کاربرد خط در نقاشی رشد دهیم. اما اگر من امروز بیشتر سفارش‌هایم برای خارج از کشور است برای این است که در کشورمان گالری‌ها خیلی پذیرش روی این موضوع ندارند. در حوزه اقتصادی هم هنرمند و هم گالری دار نیاز به فروش اثر دارد تا منافعی متوجه هر دو شود و متأسفانه خریدار این هنر در داخل کشور کم است. حتی خریدار خوشنویسی هم بسیار کم است در صورتیکه هنر دیرینه ماست.

این استاد نقاشی خط با اشاره به اینکه آیا در این سال‌ها بر شمار مجموعه‌داران یا خریداران این هنر اضافه شده است، گفت: ببینید یک قشری هستند که سرمایه دارند و سرمایه‌هایشان را به آبراه‌های دیگری جز هنر سوق می‌دهند حالا یا هنر را دوست ندارند و یا متوجه این نیستند که این بخش هم نوعی سرمایه گذاری امن است و یا روی توجیه آن‌ها کار نشده است. متأسفانه در حال حاضر کسی که یک میلیارد تومان پول دارد روی ملک سرمایه گذاری می‌کند تا بیاید روی هنر سرمایه گذاری کند.

او ادامه داد: برای فرد خارجی اما در حال حاضر خرید اثر ایرانی همچنان باارزش است چون دلار خود را به ریال تبدیل می‌کند و از ما به ریال خرید می‌کند که برای او ارزان تمام می‌شود و بعد در آن سوی دنیا با دلار و با سود بسیار بالا می‌فروشد.»