نارضایتی هنرمندان
یکی از چالش های حراج تهران، نارضایتی هنرمندان است.
خیلی از هنرمندان ممکن است از حراج ناراضی باشند، اما باید بدانند اصلا حراج نباید با هنرمند قرارداد ببندد. این کار مجموعهداران است که سرمایهگذاری میکنند و اثری که در گالری پیدا نمیشود را نمایش میدهند. مثلا کار کمالالمک یا سهراب سپهری یا پیلآرام و …نه دیگر حضور دارند و نه میتوانند نمایش دهند برای همین این کارها باید وارد حراج شوند و برای آن قیمت تعیین کنند. البته باید قیمت پایه درستی ارایه شود که منطقی باشد، یعنی قیمت کمینه و پیشینه را باید حراج برای نهادهای اقتصادی مشخص کند. قیمت باید دقیق باشد چون گاهی ممکن است بعضی از مجموعهداران که سرمایهگذاری کردند قیمت را بالاتر اعلام کنند و گاهی این اتفاق ممکن است نارضایتیهایی را پیش آورد. یا کار یک هنرمند در گالری فروش نرفته چرا باید در حراج با قیمت بالا فروش رود؟ اینها چالشهایی است که در حوزه حراج ما وجود داشته است. حالا اینکه همه خوششان بیاید ممکن نیست چون مملکت ما بحران زده است و مدیران حراج سعی میکنند از هر طبقهای مثل دانشگاهی، دولتی و هنری و دفاع مقدس کار بیاورند تا اعتراضی ایجاد نشود.
قیمتهای نامتعارف
در مورد قیمتها معمولا حدود ۲۰ درصد قیمتها نامتعارف است اما ۸۰ درصد قیمتها واقعی است که در حراج خارج کشور میبینیم قیمتها با هم میخوانند. به هر حال فرصت حراج بسیار مغتنم است و باید آن را تقویت کرد. اما به جهت اینکه باید کارکرد کاملا اقتصادی داشته باشد و روی قیمتها تاثیر بگذارد من فکر میکنم حراج باید هر سال دقت خود را بیشتر کند گویا این دقت در انتخاب آثار گاهی کمتر هم شده است. آثاری من میبینم که وارد حراج شدند و در گالریها مارکتی هم ندارند نباید وارد حراج شوند چون واقعی نیستند، اگر حراجی میخواهد واقعی شود باید به این موضوعات توجه کند. یا اتفاقی میافتد اثر یک هنرمندی در حراج، قیمتش سه یا چهار برابر بالا میرود و بعد رکود پیدا میکند، من فکر میکنم روی این موضوعات باید دقت بیشتری کرد و این فرصت خوبی که حراج تهران برای اقتصاد هنر به وجود آورده را حفظ کرد و به آن کمک کرد.
اصالت آثار
منتقدین و رسانهها در این مورد بحث کنند و حتی در مورد اصالتها صحبت کنند. اگر مجموعهدار به یک حراجی ایمان میآورد و قیمتش از نگارخانهها بالا میرود چون از دست کارشناسان و منتقدین مختلفی رد شده و فکر میکنم چون حراج تهران با حضور موفقی که داشته هم از نظر ظاهر و اجرای کار و هم از نظر انتخاب آثار با استراتژی عمل کرده است. به هر حال آثار پیشکسوت را آورده و حالا ممکن است در مورد بعضی از کارهای هنرمندان بحث داشته باشند اما نهایتا بسیار در مارکت هنری تاثیرگذار بوده است و به جرات می توان گفت اگر استراتژی حراج نبود بسیاری از نهادهای اقتصادی خرید نمیکردند و آثار هنرمندان آنچنان رشد نمیکرد.
من می بینیم نسل سوم و چهارم ما آثارشان مثلا ۱۰۰ میلیون میشود بقیه هنرمدان شاید به ۱۰ میلیون میرسند. من به غیر از کار اداری که کردم همیشه مجموعه دار هم بودم و در این سی سال کاری کار میخریدم و کارها را مقایسه میکردم بسیار بسیار در زمینه اقتصاد هنر حراج تهران موفق بوده است. حالا به لحاظ هنری دفاع نمیکنم که بگویم حتما مسیر و جریان و استتیک و زیباشناسی ما را حراج تکان داده است چون همه کارهایی که در حراج هست برای پنجاه یا شصت دهه قبل است و کارهایی است که انجام شده و به موزه و دانشگاه و فضای شصت سال قبل مربوط است. قرار نیست در حراج قالیچه قاجار یا صفویه یا انگشتر در کریستیز ببرد، کارکرد حراج اقتصادی بوده است. متاسفانه به خاطر اینکه گاهی میخواهد به سمت جوانگرایی برود ممکن است یک سری آثار هنری به حراج راه پیدا کند که از لحاظ هنری در آن رنج ورود به حراج نباشند.
نبود منتقدین در حراج تهران
آثار حراج، معمولا آثاری هستند که مجموعهداران دارند و مجموعهداران هم مثل تمام کسان دیگری که هستند مثل من دولتی که سرجای خودم نیستم مجموعهداران ما اغلب رانتی هستند و آدمهای اقتصادی هستند که در این چند سال پولدار شدند و هیچ بهره هوشی هنری هم ندارند. به همین خاطر ممکن است خیلی مسیر درستی نرود و قیمت کار جوانی که هنری هم نیست به شکل هنگفتی بالا برود و کار از دو میلیارد به دوازده میلیارد هم برسد فقط به خاطر لجبازی یا چیزی که در روزنامهای نوشته شده این اتفاق بیفتد. اینها موضوعات هیجان انگیزی است که میتواند به ساحت هنر آسیب بزند و خوب است موسسات و انجمنها با برگزاری همین ایونتها بامدیران حراج بحث کنند، منتقدین بیایند رسانههای ما یک پولی از من میگیرند و درمورد نمایشگاه من یا کارکرد من در موزه، دفاع میکنند. به هر حال فضای کشور هر چه سالمتر و درستتر باشد و از این بحران و شتابزدگی بیرون بیاید همه اینها میتواند به حراج، به فضای هنری و هم به دانشگاههای ما کمک کند.
دانشگاههای ما باید غیر از آموزش حتما باید در فضای دانشجویی به بیرون نقد داشته باشند و این فضاها را به دانشجوها بشناسانند. یک بخشی از مشکل برای انجمنها و تشکلها است، وزارت ارشاد است، عدم بودجه است که اگر همه اینها سر جای خود باشند بسیاری از مشکلها حل میشود. اگر آرتفرها سر وقت برگزار شوند، بینال سر دوسال اجرا شود، همه ما از این فضای بهتر و روشنتر استفاده میکنیم. در این صورت میدانیم فلان استعداد هنری وجود دارد که مجموعهدار به طرفش برود، حراجها آن را بفروشند، قیمتهای واقعی تری تعیین شود. برای من همیشه موضوع حراجتهران مهم بوده چه زمانی که در وزارت ارشاد بودم دفاع کردم و هم در بیرون از وزارت از آن حمایت کردم. چون کارکرد خوبی دارد و چه بسا امروز برای بقای خودش نیاز به رقیب دارد. مجموعهداری ممکن است به هر دلیلی نخواهد با یک حراج همکاری کند، اما چارهای ندارد چون فقط یک حراج هست.
نبود حراجهای متعدد
هر چیزی که قدرت مطلق شود فساد آور میشود، هر چیزی که تک شود چه یک دانشکده خاص باشد یا هر چیز دیگری مثل حراج حتما میتواند باعث رنجش شود. من فکر میکنم اگر شرایط مهیا شود دو تا سه حراج خوب برگزار شود که اگر یک هنرمند یا مجموعهداری نخواهد با این حراج کار کند گزینه بعدی وجود داشته باشد. چون این کار باعث میشود روشنتر عمل کنند و این می تواند فضای هنری ما را شفاف تر و بهتر کند. من از حراج تهران هم بسیار تشکر میکنم که دقیق و به بهترین شکل انجام میشود و خیلی به هنرهای تجسمی کمک کرده اما ممکن است یک هنرمندی به طور شایسته کارش راه پیدا نکرده باشد ولی حتما حراج تهران در گاری، مجموعه، آثار و هنرش کمک کننده بوده است.
سلطانعلی
من این توضیح را اضافه کنم من خیلی علاقمند هستم و تلاش کردم که دعوت کنم از منتقدین و مخالفان حراج و کسانی که نقد دارند خیلی تلاش کردم که تشریف بیاورند امیدوارم در جمع ما حضور داشته باشند تا نقدهایشان را بشنویم تا به وسیله کارشناسان پاسخگوی آنها باشیم.