استیتمنت هنرمندان
حدود 45 سال است که بطور مسمتر در حوزه های هنرهای تجسمی و نمایشی ، فعالیت دارد. او در این زمینه ها جوایز اول بسیاری چه در داخل کشور و چه در سطح بین المللی از ان خود ساخته. حدود 50 نمایشگاه جمعی و انفرای در گالریها و موزه های جهان بر پا نموده که برای نمونه شرکت در دوسالانه های مجسمه سازی و سفال موزه هنرهای معاصر ،نمایشگاه انفرادی به دعوت رییس موزه اقای جورجو دی فیت نیس از نقاشی و مجسمه در موزه هنرهای معاصر شهر رم(ماکرو) سال 2019 میلادی. موزه لیمن در جنوب ایتالیا که یک کار ویدیو ارت از او بصورت همیشگی نگهداری میشود.این کار در مسابقه ایی بین تمام اکادمیهای هنر کشور ایتالیا برگزار شد و کار او مقام اول را دریافت کرد در سال 2017 میلادی، (نام اثر: یک رویا) می باشد. در سال 2016 میلادی، یک اثر 10 متر مربعی بروی دیوار موزه مام در شهر رم اجرا کرد که برای همیشه انجا خواهد ماند، ای کار (نقاشی انتزاعی از سری کارهای نامه نقاشی). او جایزه اول ویدیو ارت را در مسابقه ایی دیگر دریافت کرد که بین تمام اکادمی های هنر ایتالیا و انگلستان برگزار شد.بنام معلولیت نمی تواند خلاقیت مرا از بین ببرد.و چندین جایزه در زمینه مجسمه سازی و طراحی صحنه و لباس . او در سن 50 سالگی پس از در اختیار گرفتن تجارب شخصی از مجسمه و نقاشی و اموزش دادن به هزاران هنرجو بدون اموزش دیدن این رشته ها در سال 2011 میلادی، تصمیم به ادامه تحصیل در رشته مجسمه سازی به کشور ایتالیا مهاجرت کرد و مدرک لیسانس و فوق لیسانی خود را در این رشته ها دریافت کرد و به ایران برگشت. سال 2020 به ایران برگشت و پس از ورود ، روش جدید تدریس هنرهای زیبا را به نام شناخت هنرمند درون را ابداع کرد. نمایشگاه حاضر، حاصل سالها تجربه و تحصیل او در زمینه نقاشی و فلسفه و روانشناسی و تاریخ و زیبایی شناسی هنر و مجسمه سازی و کار با هنرجویانش در این زمینه هاست.
در این قسمت، دو اثر از ایشان را که در سالهای قبل، زمانیکه فقط بصورت تجربی و بدون داشتن هیچ گونه استادی ، افریده ، میبینید و هفت اثرکه بعد از ورودش به دانشگاه افریده شده اند را مشاهده می کنید.
لاله، هنرمندی است که در آثار خود روح طبیعت و موجودات زنده را به شکلی عمیق و حساس بازتاب میدهد. مجسمه او، با ترکیب عناصری چون کره زمین، جزیره معلق و فکهای دریایی، یک نماد از پیوند انسان و طبیعت است که در آن، مرزهای بین موجودات و محیط زیست به شکلی شاعرانه از بین میرود. این اثر، نه تنها تصویرگر نگرانیهای او از آسیبهای زیستمحیطی چون آلودگیها و شکار غیرقانونی، بلکه نمایانگر عشق و احترام بیپایانش به دنیای طبیعی و حیوانات است. ایدهی جزیره معلق در مجسمهاش یادآور مفهوم «نظم و بینظمی» در فلسفه نیچه است، که جهان را به عنوان یک میدان دائم تغییر و تحول میبیند. همانطور که کارل یونگ به نظریهی «سایه» اشاره دارد، در این اثر، با قبول آسیبهای انسانی به طبیعت، بهطور همزمان در جستجوی آرمانی است که در آن انسان و حیوانات، بدون تهدید یکدیگر، در هماهنگی و صلح زندگی کنند. مجسمهی اویک دعوتیست به احترام و حفاظت از حیات در همه اشکال آن. در همین راستا ما زبان جدیدی برای گفتگو با طبیعت یافته ایم.
ناصحه
هنر او انعکاسی از سفری عمیق به درون ناخودآگاه است، جایی که ترسها و نمادها بهعنوان بخشهایی جداییناپذیر از روان انسان پدیدار میشوند. یونگ معتقد است که سایه، یا آن بخش ناشناخته و ناپذیرفتهشده از شخصیت، گاه هولناک و تاریک بهنظر میرسد، اما همین تاریکی سرچشمهی اصلی خلاقیت و رشد است. او با شجاعت، سایههای خود را در آغوش گرفته است..
یونگ بیان میکند که رویارویی با سایه، انسان را نهتنها با ضعفها و آسیبپذیریهایش بلکه با قدرت و نبوغ پنهانش آشنا میکند. این آثار نهتنها یک بیانیه هنری، بلکه فرآیندی شفابخش هستند، که او از طریق آنها توانسته ترسهایش را به ابزارهایی برای معنا و رشد تبدیل کند. هنر او دعوتی است به مخاطب تا به درون خویش بنگرد، با ناشناختههای خود روبهرو شود و تاریکی را نه دشمن، بلکه همراه سفر زندگی خود ببیند.
مژگان
این اثاربا استفاده از فیگورهای زیبا و بیقاعده و خطوط آزاد، بهطور شگفتانگیزی نمایشدهندهی درگیریهای درونی هنرمند است که در آن بیتحرکی فیزیکی و سکون فیزیکی نمادهای عمیقی از رفتن به درون و جستجو برای حقیقتی فراتر از واقعیتهای ظاهری است. همچنان که هنرمند به نوعی از قهر با بدن و بیتوجهی به بدن فیزیکی میپردازد، در این سکوت درونی، نبض زندگی و جستجوگری برای کشف خود آشکار میشود. نقاشی با تمام انتزاعی بودنش، نمادی از تسلیم در برابر دنیای درون و رسیدن به حقیقت است که در ژرفای آن، هنر به مثابه یک ابزار برای ارتباط با خدا و تجلیات معنوی خود قرار میگیرد. این تصویر برخلاف ظاهر سادهاش، دعوتی به آرامش و آگاهی از حقیقت است که به گفتهی *کارل یونگ*، این بازگشت به دنیای درون، فرآیندی است که انسان را به سوی یکپارچگی و توازن درونی رهنمون میسازد. یونگ معتقد است که انسان تنها از طریق مواجهه با ناخودآگاه و تکههای گمشدهی خود میتواند به حقیقتی عمیقتر و کاملتر دست یابد، و این اثر هنری گویی در حال بازگشت به همان مفهوم است: کشف و ادغام تمام اجزای درونی خود در یک ساختار جدید و متعادل
شیما
کار او، بازتابی از تلاشهای یک دختر معلول جسمی حرکتی با ذهنی کاملا طبیعیست که سفری روانشناختی و فلسفی در آگاهی و ناخودآگاه را به تصویر میکشد. الهام گرفته ازاشعار حافظ، این نقاشی پیوند انسان و طبیعت را با نمادهایی چون درخت (ارتباط زمین و آسمان) و چهرههای محو (آنیموس و سایه) به نمایش میگذارد..
تضاد میان نظم اجتماعی و روح بیقرار او، با استفاده از رنگها و فرمهای دفرمه. نمادی از جستجوی خودآگاهی و رهایی که در دل فرهنگ و حکمت ایرانی جای گرفته است. نقاشی، سفری به سوی تحول و شکوفایی است که انسان را به مواجهه با تضادهای درونیاش فرا میخواند.
ماه منیره با دقت در جزئیات و زیباییشناسی ، مفهومی فراتر از واقعیتهای روزمره را به مخاطب منتقل میکند. آثار او، بهویژه با گل سفال و اشکال منحنی، مانند یک مدیتیشن هستند که در آن خطوط و رنگها در هماهنگی کامل با هم قرار میگیرند.
او با استفاده از طب سوزنی و تجربه ،به نوعی فرایند فلسفی و روانشناختی دست یافت.
او همچون معمار روح، با خلق فضاهایی از رنگ و شکل، نه تنها دنیای بیرونی، بلکه دنیای درونی مخاطب خود را میسازد.
سفری از برزخ تا پذیرش. زندگی دایرهای بیپایان از چرخشها، سکونها و تضادهاست. آثار بهارک بازتاب برزخهای درونی و تلاشی برای یافتن معنا هستند؛ سفری که در آن احساسات فرمان میرانند و از دل تجربههای زیسته و فلسفههایی چون اگزیستانسیالیسم، عرفان مولانا، و نگرش نیچه به «شدن» الهام گرفته است..
این آثار، پذیرش بلاتکلیفی و تضادها را بهعنوان بخشی از مسیر خلاقیت نمایش میدهند. هر دایره در این مجموعه، داستانی از تلاش، تحول، و اصالت است که انسان را به پذیرش زیبایی فلسفه وجودی دعوت میکند.
تکنیک و ارائه آثار این مجموعه به سبک آبستره و با آکریلیک خلق شده و با پردازش دیجیتال بهصورت نسخههای پرینت شده به نمایش درآمده است. تغییر مدیوم، بازاندیشی در مرزهای هنر سنتی و مدرن را امکانپذیر کرده است.
ویدیو مجسمه روشنک، الهامگرفته از نظریه غار افلاطون، نماد سفر انسان از دنیای توهمات به سوی نور حقیقت است. در این فلسفه، غار نمایانگر اسارت انسان در سایههاست و نور خورشید نماد حقیقت مطلق..
استاد درونی، بهعنوان نماد حقیقت، او را در این مسیر هدایت کرده و به آگاهی الهی نزدیکتر ساخته است. مجسه مادر زمین در جهت ازادی، او را به خودشناسی بیشتری رساند.
مریم، با خلق نقاشیهایی از انسانهای توخالی به جستجوی فلسفی و روانشناختی خودش پرداخته است. آثار او نمایانگر خلأ درونی انسان هستند؛ خلأیی که نه فقدان، بلکه بخشی از ذات وجودی ماست. با الهام از آزمایش دوشکاف در فیزیک کوانتوم و تکنیکهایی مشابه لوچانو فونتانا نقاش ایتالیایی ، با بریدن و شکافتن بومهای نقاشی، مفاهیم تحول، بازسازی و خودشناسی را به تصویر میکشد. این نقاشیها، سفری به درون خلأ و تلاشی برای درک عمیقتر «بودن» و رشد درونی از دل تهی بودن را بازگو میکنند.
علی با الهام از نظریه «اراده به قدرت» نیچه، در مسیر رشد و تکامل بیپایان گام برمیدارد و نقاط ضعف را فرصتی برای خودآگاهی میداند. او در هنر، بهویژه طراحی و مجسمهسازی، تلاش میکند تا ایدههایش را به واقعیت بدل کند و به کمال دست یابد
مجسمه او، از رشته ایی نامریی در ابرها تا دستانی رئال و غول پیکر، تجسمی از تحول درونی و اراده او به خلق واقعیت است. او به خودآگاهی و رشد فردی اهمیت میدهد، در محیطی حمایتی نقشآفرینی میکند. تلاش او در شناخت خودش و بدست اوردن قدرت در هنر، مثال زدنیست.