نقش زن در نقاشی قاجار

در ادوار ﻗﺎﺟﺎر ﺑﻪ مثابه مبادله و مبادرت ﺑﺎ ﻏﺮب، ﺗﻤﺎﻳﻞ درﺑﺎر ﺑه رویت و تقلید از دﻧﻴـﺎی ﻣـﺪرن ، در ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﻨﺎﺳـﺒﺎت اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ، ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ و ﻫﻨـﺮی ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﻧﻤﺎﻳﺎن ﺷﺪ و سبب ساز تحولاتی گشت ﻛﻪ بر وﺿﻌﻴﺖ زﻧﺎن در ﻋﺮﺻﻪ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻧﻴﺰ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﮔﺬارد. یکی از نمود های قوت و قدرت این حضور، استفاده از نقش چهره و پیکر زنان در نقاشی های دوران قاجار بوده است. نقش و شمایل زن در نقاشی های قاجار، از ورا و فرای توامان بهره وری از الگوهای ﻫﻨـر ایران ﺑﺎﺳـﺘﺎن با پذیرش باور ترسیم فرازمینی نقش زنان ، در امتداد شیوه های ابداعات نوین چهره نگاری پس از اسلام، شکل گرفته است. چهره نگاری و شمایل نگاری زن در دوره قاجار ، دارای سیر تحولی است که از پس طی مراتب فردی و فرهنگی هنرمند و جامعه، به تعالی رسید و منجر به واﻗـﻊ ﮔﺮاﻳـﻲ در ﺗﺮﺳـﻴﻢ چهره و پیکر زﻧﺎن و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی تک ﻧﮕﺎره ها، ﺑﻪ عنوان سبکی ﻧـﻮ چه در نقاشی و چه در شناخت جایگاه زن در هنر ﻧﻘﺎﺷـﻲ دوران قاجار اﻳﺮان ﺷﺪ. هدف از بحث در باب این مهم، بررسی روند نقش هنری زن ، در پدیدار شدن این مکتب در هنر نقاشی قاجار است.

 

زن و هنر قاجار

ترکیب بندی و آرایش آثار دوره قاجار، تاْثیرپذیری از هنر نقاشی اروپایی را آشکار می‌سازد. علم پرسپکتیو در نقاشی قاجار نمودی رنسانسی دارد.

در میان زنان درباری و بزرگ شدهگان حرمسرا، زنانی بودند که به مراتب بلندی در شعر و ادبیات رسیدند. این امر حکایت از وجود واستفاده از معلمان سرخانه و آموزش های مکتبی بسیار بالاتر از سطح جامعه دربار بود که از شایع ترین شیوه سواد دار شدن دختران و زنان قاجار بوده است.

بعضی از زنان و دختران اشراف به نقاشی تمایل نشان دادند.از شاگردان کمال الملک در نقاشی، بهار ایران الدوله است که موفق به دریافت گواهینامه از استاد گردید. از شاگردان دیگر کمال المک دختران نظم الدوله بودند که آثار آن ها در نمایشگاه های پاریس به نمایش گذاشته شده است. همای از زنان نقاش غیر درباری است که در نقاشی ناخنی و خط نستعلیق آوازه و آثاری باقی دارد.

روابط ایران با ممالک اروپایی و ورود افکار نوین در غالب جامعه مداری و هنر پردازی، باعث تبادل و تغییر تفکرات و نوع نگرش نسوان آن دوران گردید. از زمان ورود وآشنایی زنان ایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم و باورها و حقوق اجتماعی کشور های غربی، گرایش به نوعی آزادی خواهی در میان زنان رشد پیدا کرد و زنان در صدد تبیین جایگاهی برای خود بر آمدند. اگرچه این روند کند و نامحسوس بود، اما به ریشه گیری قدرت و حضور آنان در جامعه و هنرختم شد. از دیگر عوامل ارتباط با غرب که تاثیر زیادی بر روی نقاشی دوره قاجار و تصویر زنان آن دوره نیز داشته، ورود دوربین عکاسی از طریق دربار و رواج آن در میان مردم بوده است.

ﺣﻀﻮر زن در آﺛﺎر ﻫﻨﺮی ﻃﻲ دوره ﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺗﺎرﻳﺦ ﻫﻨﺮ اﻳﺮان، ﻫﻤﭽﻮن ﺳﺎﻳﺮ ﻋﻨﺎﺻـﺮ، ﺗﺎﺑﻊ ﻗﺎﻋﺪه انطباق بر نگرش و انسباط جامعه و هنرمندان جامعه است. ﺑـﺎ  وﺟـﻮد ﻧﻬـﻲ ﺗﺼـﻮﻳﺮﭘﺮدازی ﺑﻪ وﻳﮋه از اﻧﺴﺎن در اواﻳﻞ اﺳﻼﻣﻲ،  ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎ و ﻧﻘﺎﺷﻲ ﻫﺎی دﻳﻮاری ﻛﻪ درﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪه نقوش اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ در ﻫﻨﺮ اﻳﻦ دوران ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد. از زمان صفویان و ﺑﺎ ورود اروﭘﺎﻳﻴﺎن ﺑـﻪ  اﻳﺮان و ﺗﺄﺛﻴﺮاﺗﻲ ﻛﻪ ﻏﺮب در ﻫﻨﺮ اﻳﺮان ﮔﺬارد، ﺷﺎﻫﺪ تصاویر ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ از زﻧﺎن  ﻫﺴـﺘﻴﻢ. اﻳﻦ روﻧﺪ دوره هﻗﺎﺟﺎر اداﻣﻪ ﭘﻴﺪا ﻛﺮد رﻓﺘﻪ و رﻓﺘـﻪ ﺗـﺄﺛﻴﺮ ﺑﻴﺸـﺘﺮی از ﻫﻨﺮ ﻏﺮب ﺑﻪ  ﺧـﻮد ﮔﺮﻓـﺖ.

 

چهره نگاری زن در نقاشی قاجار

در ادوار پیش از قاجار، به خصوص در متون تصویری و نوشتاری ساسانیان، تصویر زن در قالب الهه ی باروری، مصور میشده است.  در ابتدا دوره ی قاجار در نقاشی ها و تزئینات، صورت و ویژگی ها صیفی زن و مرد یکسان تصویر میشد و تنها راه تمایز این دو پوشش آنها بود. در نقاشی های پرتکلف به کار رفته بر روی دیوارخانه های اعیانی تصاویر زنان، برای روایت داستانها بکار می رفت. دور ه ﻗﺎﺟﺎر ﻳﻜﻲ از دوره ﻫﺎی ﺣﻴﺎت ﻫﻨﺮی اﻳﺮان، ﺑﻪ وﻳﮋه در زمینه ﻫﻨـﺮ ﻧﻘﺎﺷـﻲ اﺳـﺖ. در اﻳـﻦ دوره، روح ﻫﻨﺮ ﺗﺤﻮل ﻳﺎﻓﺖ و ﺳﻠﻴﻘﻪ ﻫﺎ دﮔﺮﮔﻮن ﺷﺪ و ﺑﻴﺎن ﻫﻨﺮی ﺟﻬﺘﻲ ﺗﺎزه ﻳﺎﻓﺖ .

ﺑﺨﺶ ﻋﻤﺪه ای از ﻧﻘﺎﺷﻲ ﻗﺎﺟﺎر ﻣﺨﺘﺺ ﺑﻪ ﺗﺼﺎوﻳﺮ زﻧـﺎن اﺳـﺖ .تصویر پردازی های موجود از زنان در صفحات کتاب ها، دیوار نگاره ها و قلمدان های دوره قاجار، بهترین منبع جهت درک جایگاه و چگونگی حضور و فعالیت زنان آن دوره بشمار می رود. بخش عمده ای از نقاشی های قاجاری مختص به تصاویر زنان است، آنچنان که نقاشی قاجار درکه یک برداشت کلی نوعی جلوه زنانه دارددوشیزه ای زیبا، نیرومند، خوش اندام، با کمربندی در میانه کمر ، با کفشهای درخشان که آنها را با بندهای زرین به پا بسته است، گوشواره ای چهارگوش و زرین برگوش وگردنبندی به گردن.

 

تصویر زن در قاجار

 

اﻟﮕﻮی ﺻﺤﻨﻪ آرایی نقاشی، ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ از ﻣﻌﻤـﺎری داﺧـﻞﻛـﺎخ ﻫـﺎ و ﻛـﺎﻣﻼ درﺑـﺎری ﺑـﻮد ﺑﻪ ﻃﻮری ﻛﻪ ﭘﻴﻜﺮه ﻫﺎی ﻣﺮدان و زﻧﺎن در ﭘﻨﺠﺮه ﻫﺎی با پرده جمع شده که چشم اندازی از  ﻃﺒﻴﻌـﺖ یا معماری را در خود جای داده است، تصویر میشد.

پس از روی کار آمدن قاجار ، نقاشان به تبع فرمان برداری از سفارش دهندگان که غالبا از درباریان قاجار بودند و ذوق و سلیقه آنان بر زیبایی شناسی نقاشی این دوره، تاثیر گذار بود، به ترسیم و تعدد تصاویر زنان پرداختند.

این نقاشی ها به ترسیم زن با مشخصه، متوسط القامت، نه لاغر و نه فربه، چشمان درشت بادامی شکل ، مطابق با همان تعریف غزلسرایان ( چشم خمار)  ابروان کمانی و مشکی در بالای بینی به هم پیوسته، چهره گرد، دهانی کوچک، رنگ پوست گندم گون و موهایی به رنگ بلوطی تیره و یا مشکی با فرق از وسط،  بافته شده و انتهای آن با سکه تزیین شده بود، پرداخته است.

صورت را با رنگ های سرخ و سفید (سرخاب و سفید آب) بزک می کردند. کف دستها، ناخنها و کف پا را با حنا یا همان خضاب، به رنگ پرتقالی در می آوردند. در اوایل دوره قاجار خال کوبی رسمی عمومی بود که بعد ها تنها به طبقه متوسط جامعه ماند و طبقات بالاتر از انجام آن امتناع کردند. جاهای مختلفی از بدن خود را خالکوبی میکردند، مثل چانه، گلوگاه.

در طبقات مرفه جامعه قاجار، لباس زنان اغلب از شال و ابریشم و ملیله و زری دوزی و مزین به خرج کار های سنگین و گرانبها که گاها موجب ورشکستگی خاندان ها میشد.

در دوران حکومت فتحعلی شاه قاجار تغییرات در نقاشی زنان و مضامین نقاشی اعمال شد. زنان بیشتر در حالت و شمایل مادر و همسر ظاهر شدند. فضایی که این زنان در آن قرار گرفته اند فضایی است بسیار پر تجمل همراه با اشیاء و وسایل گرانبها هستند. زنان در این نقاشی ها بیشتر جنبه تزئینی و یا نمادگرایی مشاهده می شوند.

 

تکنیک نقاشی در قاجار

از مهمترین تکنیک های نقاشی قاجار نقاشی با رنگ روغن است. همچنین نقاشی های زیر لاکی هم نمودی از رنگ روغن هستند. از دیگر تکنیکهای رایج نقاشی پشت آیینه ای بوده است. این شیوه از قدیم در چین متداول بوده است. اوج شکوفایی این شیوه در زمان حکومت فتحعلی شاه است.

 

پیکره نگاری زن در نقاشی قاجار

در پیکره نگاره ها قاجار، عموما زنان در حال انجام کاری تصویر شده اند که به فراخور نقش و رسالت خودشان، به آن مشغولند، این مهم از الویت ها و مضامین مورد خواست جامعه درباری و هنرمند نیز خبر میدهد.

ﺑﻪ ﻋﻠﺖ وسعت ﺣﺮﻣﺴﺮای ﺷﺎﻫﻲ، ﺑﺨﺶ اﻋﻈﻤـﻲ از ﻧﻘﺎﺷـﻲ های زﻧﺎن در اﻳﻦ ﻋﺼﺮ ﻣﺨﺘﺺ زﻧﺎن ﻃﺮاز اول ﺣﺮﻣﺴـﺮا، ﺷـﺎﻫﺰاده ها و ﻫﻤﺴـﺮ درﺑﺎرﻳـﺎن اﺳـﺖ. اﻳﻦ ﭘﻴﻜﺮهﻫﺎ اﻏﻠﺐ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻧﺸﺴﺘﻪ، ﻟﻤﻴﺪه، ﺗﻜﻴﻪ داده ﺑﻪ ﻣﺨﺪه و با ﻇﺎﻫﺮی در ﺣﺎل اﺳﺘﺮاﺣﺖ ، نشان داده شده است. هم چنین پیکره ﻫﺎ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻳﺎ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ای ﺧـﺎﻟﻲ از ﺷـﺮاب در دست دارﻧﺪ و دﺳﺖ راست ﺧﻮد را زﻳﺮ ﺳﺮ ﺣﺎﺋﻞ ﻛﺮده اﻧﺪ .گاها در حال زﻳﻨـﺖ آراﻳـﺶ  ﺳـﺮ و  ﻣـﻮی ﺧﻮد، تصویر شده اند ﻳﺎ ﮔﻞ ﻳﺎ ﺑﺎدﺑﺰﻧﻲ دﺳﺖ در دارﻧﺪ و ﮔﺎﻫﻲ ﻧﻴﺰ در ﺣﺎل ﺑﺎزی ﺑﺎ ﺣﻴﻮاﻧﺎﺗﻲ ﻃﻮﻃﻲ، ﻣﺎﻧﻨﺪ  ﮔﺮﺑﻪ و ﺧﺮﮔﻮش ﺗﺼﻮﻳﺮ شده اند.

در پرده های دیگری، اﻳـﻦ زﻧﺎن، دﺳﺘﻪ ای ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺣﺎﻟﺖ روی دو زاﻧﻮ در ﺣﺎل ﻧﻮاﺧﺘﻦ دف، ﺗﺎر وﻛﻤﺎﻧﭽﻪ به نمایش درآمدند. ﮔﺮوﻫﻲ  دﻳﮕـﺮ زاﻧﻮزده و ﻗﺎﺷﻘﻚ دردﺳﺖ ﻣﻲ رﻗﺼﻨﺪ، در همین صحنه، ﺗﻌﺪاد دیگری ﻧﻴﺰ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻮﻗﺮ و ﻣﺘﻴﻦ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ و اﻳﺴﺘﺎده ﺗﻤﺎم ﻗﺪ ،درﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ دﺳﺖ ﮔﻮﺷه ﺷﺎﻟﺸﺎن را داﺷﺘﻪ ﻧﮕﻪ اﻧﺪ ﺑﺎ دﺳﺖ دﻳﮕﺮ در ﺣﺎل ﻧـﻮاﺧﺘﻦ  ﻗﺎﺷـﻘﻚ هستند.

 

مطالعه بیشترنور و ویرانه، ابژه روان شناختی سمبولیسم های ایران درودی

 

پیکره نگاری درباری، اصطلاحی است برای توصیف مکتبی از نقاشی ایرانی که در نتیجه تجربه های فرنگی سازی پدید آمد. اوج شکوفایی آن از زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار بود. پیکره نگاری درباری نمایانگر اوج هم آمیزی سنت های ایرانی و اروپایی است. مشخصات پیکره نگاری درباری شامل، ترکیب بندی متقارن و ایستا با عناصر افقی و عمودی و منحنی، سایه پردازی مختصر در چهره و جامه،رنگ گزینی محدود با تسلط و تاکید بر رنگ های گرم، خصوصا قرمز است.

پیکره نگاری در دوره فتحعلی شاه دارای مشخصه های به جد متاثر از اروپاییان میشود. در دوره ﻓﺘﺤﻌﻠﻲ ﺷﺎه ، برای نخستین بار، ﺑﺎ این ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮاﺟﻪ می ﺷـﻮﻳﻢ که اﻧﺪام اﻏﻠﺐ زﻧﺎن در ﻧﻘﺎﺷﻲ ﻫﺎ به صورت ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻧﻤﺎﻳـﺎن ﻣﻲشود.

اما  در این دوران، زنان همچنان در شمایل های دیگر و متفاوت از گذشته، ظاهر شده اند. گاها در البسه تصویر زنان در تابلوهای نقاششی دوره فتحعلی قاجار، زنان با لباس هایی مشابه هنیان گورکانی نیز دیده میشدند. با توجه به سابقۀ حضور زنان هندی در ایران، رواج سبک پوشش هندی در حرمسرای فتحعلی شاه بعید به نظر نمی رسد. به عنوان نمونه می توان به استفاده از شال روی سر به جای چارقد که پوشش مرسوم زنان قاجاری بود و نیز دامن پرچین حریر به جای دامن هایی با پارچۀ ضخیم که شلوار و پاها را از نظر مخفی می کردند اشاره کرد.

زن در آﺛﺎر  ﻧﻘﺎﺷـﻲ اﻳﺮاﻧـﻲ ﭘﻴﻮﺳـﺘﻪ از  وﻳﮋﮔـﻲ ﺣﺠـﺐ و ﺣﻴـﺎ ﺑﺮﺧـﻮردار اﺳـﺖ و ﭘﻴﻜﺮه اش ﻫﻤﻮاره ﻧﻤﺎدی از وﻗﺎر و ﻣﺘﺎﻧﺖ ﺑﻮده، اما در بعضی آﺛﺎر درﺑـﺎری،  ﺳـﻴﻤﺎی زن ﻣﺘﻔﺎوت ازدوره ﻫﺎی ﻗﺒﻞ، ﺑﻪ ﺷﻜﻠﻲ ﻧﻴﻤﻪ ﻋﺮﻳﺎن و ﺑﻪ  ﻣﻨﺰﻟﺔ ﻋﺎﻣﻠﻲﺗﺰﺋﻴﻨﻲ، زﻳﻨﺖ ﺑﺨﺶ ﺗﺎﻻرﻫﺎیﻛﺎخ ﻫﺎی میشد.

یکی از آثار بی نظیر نقاشی دوره قاجار  تابلو ( زنان به دور سماور ) می باشد. که در سال هزار و دویست و هفتاد و شش هجری قمری توسط اسماعیل جلایر کشیده شده است. این تابلو که اکنون در گالری جمیل ( گالری تمدن خاورمیانه ) در موزه ویکتوریا و آلبرت در انگلستان به نمایش گذاشته شده است .گروهی از زنان حرمسرا را در باغی با منظره های شاداب و با شکوه که نقاش از رنگ های گرم قرمز و نارنجی برای رسم این شادی و صمیمیت بهره برده است، نشان میدهد.

 

در پایان

قاجار یکی از مهم ترین دوره ها در تاریخ زندگی زنان ایرانی محسوب می شود. بسیاری از ارزش های نو پدید آمدکه رفتارکهن را دگرگون ساخت. تاثیر این تحول را در تصاویر نقاشی شده زنان این دوره نیز می توان مشاهده کرد. تعدد تصاویر زنان به جلوه هنر این دوران مدد رساند.

نقش زن در جامعه مدنی و هنری قاجار را میتوان از رشد خود آگاه حاصل شده از تاثیرات غرب دانست. شروع و شیوع این خودآگاهی موجب رواج فرهنگی مآبی و غرب گرایی و به واسطه آن تغییر در تفکرات، رفتار، گردید. این تغییرات در هنر قاجار و تصاویر زنان در نقاشی های آن زمان نیز تاثیر گذاشت. تحولات د رکنار سبک ها و مکاتب رواج  یافته شامل تک نگاره ، نقاشی ایرانی را تا حدی واقعگرا کرد که موجبات تصویر گری چهره زن با مشخصه های ظاهری قابل تشخیص زن ایرانی همراه با نمایش حالات و رفتارهایش که حاکی از تمایز شخصیتش با مردان بود را محیا کرد. با آنکه در  اوایل این دوره، نقش زنان در نقاشی ها بیشتر یا صرفا جنبه تزیینی داشته و برای تزیین کاخها و خانه های اشراف  استفاده می شد ولی در دوره های بعد در شخصیت های کاملا عادی جامعه ظاهرگشته و در حال انجام فعالیت های روزمره به تصویر کشیده شده است. روند تاثیرات و تغییرات هنر نقاشی در دوره ی قاجار، نقش و جایگاه زن را از شخصیت آرمانی و مثالی ادوار پیش از قاجار،  به مرور، به ویژگیها و تصورات زمینی نزدیک کرد.

 

 

منابع

Magirans.com

Bagh_sj.com

Museumwonderland.com

Mypersianart.com

 

 

اشتراک گذاری این مطلب