در قرن هفدهم و اوج دوره باروک، ژانر تاریک نقاشی طبیعت بیجان در اروپا، به ویژه هلند، شکوفا شد. در زمان ثروت زیاد تجاری و درگیریهای نظامی مکرر بین کشورهای اروپایی، این نقاشیها که به عنوان ژانر وانیتاس (vanitas) شناخته میشوند، سرشار از اشیاء نمادین بودند که هدفشان تاکید بر گذرا بودن زندگی، بیهودگی لذت زمینی و تلاش بیمعنی برای قدرت و شکوه بود. در این مقاله به بررسی برخی از این نمادها میپردازیم.
ژانر وانیتاس چیست؟
ژانر وانیتاس ارتباط نزدیکی با سنت «به یاد داشته باش که باید بمیری» (memento mori) دارد. این سنت شامل آثاری است که با هدف ترغیب مخاطبان به فکر کردن به مرگ و زندگی معنوی فعالیت میکند. «به یاد داشته باش که باید بمیری» ابتدا در پشت پرترهها در اروپای قرن پانزدهم ظاهر شد، که اغلب شامل جمجمههایی بود که درون طاقچهای نقاشی شده بود و با شعارهای پند آمیز همراه بود. آن پیام به صاحب خانه یادآوری میکرد که اگرچه ممکن است بخواهند ظاهرشان جاودانه شود، اما تنها راه حفظ روح خود در زندگی پس از مرگ، داشتن یک زندگی با فضیلت است.
هدف از نقاشی ژانر وانیتاس چیست؟
برخی از نقاشیهایی که در این ژانر کشیده میشوند ممکن است بر این مفهوم انسانگرایانه تأکید داشته باشند که اعمال و مسائل معنوی و ذهنی بیشتر از دنیای فانی زندگی میکنند. اما آثار دیگری نیز هستند که به زیبایی به جست و جوی بیهوده قدرت اشاره میکنند، مانند تمثیل گذرا اثر آنتونیو دو پردا (حدود ۱۶۴۰) که فرشتهای در دستش تصویری از پادشاه اسپانیا و امپراتور چارلز پنجم را به تصویر میکشد، در حالی که به جهان اشاره میکند تا گستره زمانی بزرگ امپراتوری هابسبورگ را نشان دهد که تقریباً یک قرن پس از مرگ او تقسیم شده بود. جمجمهها، زرههای مرغوب و سلاحهای روی میز کنار او، او را احاطه کردهاند که نشاندهنده هزینههای بیمعنی انسانی تلاشهای اینچنینی است.
نمادهای ژانر وانیتاس
با تکثیر این موضوع نقاشی در قرن هفدهم، هنرمندان از اشیاء بسیار متنوعی برای بیان اصول وانیتاس استفاده کردند. جمجمهها، شمعهای خفه شده و لامپهای سوخته برخی از بارزترین نمادهای مرگ و میر بودند. یک لوله سفالی که در انتهای آن دود ناپدید شده در اتر وجود داشت، کنایه قوی دیگری از ماهیت زودگذر زندگی انسان بود. ساعتهای شنی، ساعتهای جیبی باز، و به طور کلی ساعتها گذر زمان را نشان میداد و هنرمندان کسانی را که زمان گرانبها را هدر میدهند بهطور زیرکانه سرزنش میکردند. حتی هنگامی که یک لیوان رومر (یک لیوان شراب آلمانی با ساقه سبز رنگ) خالی یا واژگون در کنار این نمادها قرار میگیرد، میتواند نمایش دهنده گذرا بودن زندگی باشد. سازهایی مانند عود نیز پیام مشابهی را میرساند. در حقیقت در این آثار موسیقی تبدیل به استعارهای از غرور یا زودگذر بودن وجود انسان شد.
در آثار ژانر وانیتاس چندین اشیاء، از جمله کلاه ایمنی رژه، سینه بند، و تیری از تیرها، به ماهیت بیهوده فتح نظامی اشاره دارند. در این میان، باطل بودن دستاوردهای فکری و هنری از طریق پالت، کتابها و اسناد یک هنرمند مطرح می شود. نمایش تاج پادشاه، میتر اسقف، تاج پاپی، و عمامه تاجی که بر روی ردایی از ابریشمی لبههای ارمینه نشسته است، نمادهای قدرت سیاسی و کلیسایی در این آثار هستند. این موارد از نظر بصری و نمادین به جمجمهای منتهی میشوند که با یک تاج گل ساده تاجگذاری شده است. این همان یادآوری قویای است که مخاطب بداند مرگ بر همه چیز غلبه میکند.
برخی از نقاشیهای این ژانر شامل ویژگیهایی هستند که زندگی یک فرد خاص را نمایش میدهند، مانند ابزار علمی، آثار هنری یا نشانهای نظامی و سلاحها. اینها اغلب در کنار نمادهای آشکارتر وانیتاس به تصویر کشیده میشوند تا تفکری که در مسیر انتخابی فرد قرار دارد را تشویق کنند.
کدام یک از هنرمندان در ژانر وانیتاس نقاشی میکردند؟
تمثیل زندگی دنیوی پیتر بوئل (۱۶۶۳) شاهکاری در ژانر وانیتاس محسوب میشود. با مشاهده این اثر، چشم فوراً به عظمت باروک محتوای نمادین گسترده آن جلب میشود.زمانی که به نگاه کردن به اثر ادامه دهید، متوجه خواهید شد که این شکوه بر فراز یک تابوت در کلیسایی به آرامی در حال فروپاشی نشسته است.

پیتر بوئل، تمثیل زندگی دنیوی
اما ژاک دو گهین دوم در اثر طبیعت بیجان وانیتا (۱۶۰۳)، اولین اثر شناخته شده این ژانر، هنرمند جمجمهای را با حباب بزرگ صابونی که بالای آن شناور است به مخاطب نمایش میدهد. این قطعه به مفهوم هما بولا اشاره میکند. این ایده که بشریت به اندازه خود حباب زودگذر و شکننده است، که در آن زمان به دلیل آشنایی جامعه با افسانههای اراسموس غریبه نبود. این هنرمند در حباب انعکاس یافته، چرخی از شکنجه و جغجغه جذامی را به تصویر میکشد که نشان دهنده بدبختیهای مختلفی است که ممکن است در طول زندگی برای یک انسان پیش بیاید. گلهای بریده شده و کوزه دودی که در دو طرف نقاشی نشان داده شده است نیز نمادی از کوتاهی زندگی است، در حالی که سکهها و مدالهای پراکنده در پایین قطعه به حماقت ثروت دنیوی اشاره دارد.

ژاک دو گهین دوم، طبیعت بیجان وانیتا
یکی دیگر از یادگارهای معروف این سبک اثری از یان گوسارت است که دیپتیچ کاروندلت (۱۵۱۷) نامیده میشود و اکنون در موزه لوور نگهداری میشود. در این اثر، هنرمند جمجمهای را با فک دررفته به تصویر کشیده است که کنایهای است از انحلال شخصیت پس از مرگ. در پیام غم انگیز زیر آن آمده است:«کسی که همیشه به مرگ فکر میکند، به راحتی میتواند همه چیز را تحقیر کند».

یان گوسارت، دیپتیچ کاروندلت
همچنین کنایههای ظریفتر به مرگ را میتوان در نقاشیهای طبیعت بیجان با گلها یا میوهها، مانند سبد میوه بالتازار ون در آست (حدود ۱۶۳۲) پیدا کرد. انگورها، که اغلب نماد مسیح هستند، هنوز تازه هستند، در حالی که سایر میوهها آسیب دیدهاند و به وسیله کبودیها و کرم خوردگیها به تصویر کشیده شدهاند. وجود مگسها و مارمولکها نیز که هر دو میتوانند نشان دهنده شرارت باشند، اشارهای به زوال جسمانی و اخلاقی دارد که در صورت عدم پیروی از راه درست اتفاق میافتد.

بالتازار ون در آست، سبد میوه
پیتر کلاسز، یکی از بهترین نقاشان طبیعت بیجان عصر طلایی هلند، در کتاب طبیعت بیجان با ویولن و گوی شیشهای (حدود ۱۶۲۸)، مهارت خود را در به تصویر کشیدن تعدادی نقوش وانیتاس نشان میدهد. در این اثر یک رومر واژگون پنجرهای را در خود منعکس میکند که در سمت چپ ترکیب در یک توپ شیشهای نیز دیده میشود؛ جایی که می توانیم خود کلاسز را نیز ببینیم.

پیتر کلاسز، طبیعت بیجان با ویولن و گوی شیشهای
این هنرمند، نوآوری اولیه هلندی، آینه محدب را، که تصویری را از فضای بیننده به عقب میاندازد، با نماد زودگذر هما بولا ترکیب کرد. کلاسز با به تصویر کشیدن خود در حال کار در گوی، اصرار دارد که قدرت هنر فراتر از زمان است.
نویسنده و گردآورنده: فاطمه ابولحسنی