در ادامه مقاله قبلی، در این بخش به مطالعه آثار کته کلویتس میپردازیم:
تاثیر جنگ روی آثار کته کلویتس
در پایان جنگ، کلویتس فرصت کوتاهی داشت که به کار خود ادامه دهد. او اولین زنی بود که در آکادمی پروس (در سال ۱۹۱۸) انتخاب شد و در سال ۱۹۲۸ مدیر هنرهای گرافیک آکادمی شد. اما او حتی در سالهای پس از جنگ نیز در کارهایش، غم و اندوه مردم ساده و متواضع، مادرانی که فرزندان خود را ازدست دادهاند و کودکان گرسنه را به تصویر میکشید. در این سالها او آخرین شاهکار حرفهای خود را خلق کرد، برشهای چوبی که در سال ۱۹۲۳ به نمایش گذاشت، که با منطقی اجتنابناپذیر و قدرتمند سری قبلی قلمزنیهای انقلاب بافندگان و جنگ دهقانان را دنبال کرد. و زمانی او پوسترهای استادانهای را در چاپ سنگی می ساخت و میخواست به جنگ پایان دهند.
مجموعه آثار کته کلویتس
اولین موفقیتهای هنری او با انقلاب بافندگان به دست آمد که در سالهای ۱۸۹۷-۱۸۹۸ تکمیل شد و ده سال بعد با جنگ دهقانان، دو چرخه چاپی که مبارزات خشونت آمیز و غم انگیز علیه ستم اجتماعی را به تصویر میکشد، به پایان رسید. کلویتس در خاطرات کوتاه خود، که در حوالی سال ۱۹۲۳ نوشته است، به خیالات قهرمانانه یا رویای خود از جنگیدن در سنگرها در کنار پدر و برادرش اشاره میکند. او همچنین این خیالات را در تصویر زنانی که در کنش انقلابی به تصویر کشیده است نیز، به مخاطب خود نشان میدهد. رویایی که شکل بصری به آن داده است و در آثارش نمود پیدا میکند.
در سال ۱۹۱۹، کته کلویتس شروع به کار بر روی کریگ (جنگ) کرد. این سری از کارهای او پاسخ او به تراژدیها در طول آنچه که او آن را سال های غیر قابل توصیف از جنگ جهانی اول و پیامدهای آن نامیده بود، بود. هفت چاپ چوبی که نمونه کارهایی از اوست، که بر نمایش غم و اندوه کسانی که پشت سر مادران، بیوهها و کودکان قرار دارند، تمرکز میکند. کلویتس تلاش میکرده است تا ابزارهای مناسب بیان این موضوع را پیدا کند، تا زمانی که نمایشگاه چوبهای ارنست بارلاخرا در سال ۱۹۲۰ مشاهده کرد.
این چاپها از طریق نه عدد طراحی مقدماتی بیرون آمدند و کلویتس تا جایی که ممکن بود، در چاپ، آنها را ساده کرد. این کلیشههای بزرگ که چوبهای سیاه و سفید خشن و خشک هستند، خصوصیات زنان به همراه همسرانشان یا زنان تنهایی را نشان میدهند که با غم از دست دادن و ترس از تنهایی رو به رو هستند. کلویتس با وجود تجربه طولانی در هنر گرافیک و چاپ به صورت لیتوگرافی و قلمزنی، توسط ارنست بارلاخ تشویق شد تا این مجموعه را با چاپ چوب انجام دهد. استفاده از این تکنیک، تضادهای قدرتمندی را که او با دیگر چاپگران مرتبط با اکسپرسیونیسم آلمانی، مانند امیل نولده (۱۸۶۷-۱۹۵۶)، نمایش میداد. خلق این هفت نقش در سال ۱۹۲۱ آغاز شد و پروسه آنها چند ماه به طول انجامید. چاپ نهایی در تابستان ۱۹۲۲ به مجموعه اضافه شد و در نهایت هفت چاپ این مجموعه را تشکیل دادند.
چهارچوب هنری کته کلویتس
خود کلویتس به این نکته اشاره میکند که چهارچوب مفهومی که او در آن زمان در آن کار میکرد، تا حد زیادی در متون سوسیالیستی و انقلابی، از جمله سنت شفاهی که توسط خانوادهاش نقل شده بود، تثبیت شده بود. پس جای تعجب نیست که او زیبایی شناسی ضد بورژوایی رئالیستها و ناتورالیستها و ارتباط زیبایی آنها با طبقات کارگر را به اشتراک میگذاشت. با این حال، این هنرمند خاطرنشان میکند که تنها پس از تجربه دست اول سختیهای بیماران شوهرش بود که او را به استفاده از هنر خود برای اعتراض به شرایط زندگی آن دوران سوق داد. بنابراین، کلویتس برای بهترین مخاطب خود، از آزمایشهای مدرنیستی اجتناب کرد، آزمایشهایی که کم و بیش توجه انحصاری را به زبان تصویری جلب میکردند و یا با دور زدن بازنمایی، الگوی بصری را برای ارتباط با ناخودآگاه اثر، ممتاز میکردند.
ریتم در آثار کته کلویتس
«معیار یک اثر اصیل… ناخودآگاه است» و ناخودآگاه با ریتمها و الگوهای اثر و همچنین با تکرارها و نقشهای آن متجلی میشود؛ پس این الگوهای ناخودآگاه آثار است که تا حد زیادی تأثیرات آنها را تعیین می کند. در کارهای کلویتس،این ناخودآگاه در ریتم زیربنای موضوع و فرم آثارش دیده میشود. بنابراین، کلویتس برای برقراری ارتباط با مخاطبین گسترده و رنج کشیدهاش که میخواست آنها را متقاعد کند، بازخوانیهای گویا از بدن انسان را ترجیح میداد که در نتیجه این انتخاب، او کتیبههای اجتماعی و روانشناختیاش را با قدرت و حساسیت زیباییشناختی ترسیم کرد و یا تراشید.
در بازگشت به کلویتس، میبینیم که او علاوه بر توجهش به مضامین پرولتری و انقلابی قبل از ۱۹۱۴، مکرراً به نقوش دوقلو مادر و نوزاد و مادر با فرزند مرده روی آورد که پیوندهای بینامتنی آنها با هنر گوتیک متأخر مورد توجه قرار گرفته است. جمعی از منتقدان آثار او، در سال ۱۹۰۳، در کاتالوگ نیگل-تیم دوازده نقاشی از مادر و کودک را فهرست میکنند. و پس از آن مطالعات مقدماتی متعددی برای سه حکاکی در سال ۱۹۰۳ روی مادر با کودک مرده یا نقش پیتا انجام شد. اثر کودک، که در آن کلویتس خود و پیتر هفت ساله آن زمان را به عنوان الگو انتخاب کرد، اجساد در هم تنیده مادر و کودک مرده را در ترکیبی دایرهای به تصویر میکشد. صورت کودک در سینه مادر مدفون شده است. امتناع پرشور و حیوانی از رها کردن. این مانند نمادی از مادر شفاهی خیالی است که فرزندش را میبلعد.
آثار کته کلویتس در دستههای طراحی و نقاشی، چاپ و مجسمهسازی تقسیم بندی میشوند. موزه کته کلویتس در در تاریخ ۲۲ آوریل ۱۹۸۵، در چهلمین سالگرد مرگ هنرمند، موزه «کته کلویتس» در کلن تاسیس شد. اولین موزه که به طور کامل به این هنرمند مهم آلمانی قرن بیستم اختصاص داده شده است. امروزه این موزه دارای بزرگترین مجموعه کلویتس در سراسر جهان است و یک تصویر خوب از یک هنرمند زن نقاش، گرافیست و مجسمه ساز را ارائه میدهد. مانند هیچ هنرمند دیگر، کلویتس به شدت به موضوعات جنگ، فقر و مرگ در آثارش اشاره کرد، اما تمرکز قوی او بر عشق، حمایت و پیگیری صلح نیز وجود داشت. به سختی یک مکان بهتر از این موزه وجود دارد تا درک دقیقی از کته کلویتس داشته باشد.
پیام نهفته در آثار کته کلویتس
تحلیل آثار کلویتس بیانگر آن است که احساس مادرانگی و غم و مصیبت از دست دادن فرزندش در جنگ، او را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است. با توجه به اینکه کلویتس پیش از جنگ به بازنمایی موضوعاتی همچون فقر، گرسنگی و بیماری پرداخته بود، پس از جنگ رویکرد او به موضوعاتی مانند مادرانگی، غم و اندوه و به خصوص مرگ تغییر یافت. این موضوع زمانی در کارهای او بیشتر دیده میشود که برادر و پدرش نیز در جنگ آسیب میبینند. در مجموعه آثار کلویتس، عناوین به صورتی انتخاب شدهاند که درد و رنجی که مادران و زنان در جنگ متحمل شدهاند را به مخاطب نشان دهد. هنرمند در آثار خود از چاپ چوب کمک گرفته زیرا که خصوصیت مهم این چاپ، یعنی خشکی و خشونت پنهان در آن، به خوبی با موضوع هماهنگ است.
آثار جامعهای که کلویتس در آن زندگی میکند به خوبی در آثار او، چه قبل از جنگ جهانی اول و چه پس از آن، نمایان است. بررسی مجموعه آثار کلویتس نشان میدهد که او برای سرزمینش فداکاری بزرگی کرده است و این موضوع تنها متوجه خود او نیست؛ بلکه او برای زنان و مادران دیگر نیز که به دلیل جنگ بیوه شدهاند یا فرزند خود را از دست دادهاند نیز عزادار و ناراحت است. این هنرمند که یکی از مهمترین هنرمندان قرن بیستم و یکی از جریان سازهای هنری است به موضوع و هماهنگی آن با متریال مورد استفاده بسیار توجه میکند. او هنر خود را وقف افراد آسیب دیده جامعه کرد و حتی در زمانی که فرزندش را در جنگ از دست داد نیز از آرمانهای خود دست نکشید.