_من اینکه چگونه گذشته را تا زمان حال گسترش می دهید دوست دارم. آیا می توانید در مورد اینکه چگونه با کارکنان موزه کار می کردید و احساس آنها در مورد مشارکت در صحنه آرایی هایتان صحبت کنید؟ به نظر می رسد که شما با خود موزه یک کارگاه آموزشی برگزار می کنید.*من واقعاً خوش شانس هستم زیرا کار با یک هنرمند نیاز به نوع خاصی از کیوریتوری دارد تا یک مجموعه جدید از آثار را بر اساس مجموعه موجود در موزه تولید کند. این با کیوریتوری یک اثر هنری موجود متفاوت است.شما باید انعطاف پذیر باشید و بتوانید با هم مذاکره کنید. کار با کارکنان و کیوریتور موزه آمون کارتر واقعاً فوقالعاده بود و من در سنجیدن ایدهها و امکان ایجاد طوفان فکری واقعاً از طرف آنها حمایت شدم. آنها واقعاً پذیرا بودند و من احساس افتخار می کنم که برای این کار دعوت شدم. ما میتوانستیم چندین مسیر و مضمون مختلف را برای نمایشگاه انتخاب کنیم و این یک راه کار بسیار هیجانانگیز و سازنده بود.به عنوان یک هنرمند، بخشی از چالش کار بر روی سفارشات جدید، در مورد درک محدودیت های یک موسسه است. آمون کارتر از اینکه مجموعه اصلی آن چگونه دیدگاه بنیانگذارش را منعکس می کند آگاه بود، اما آماده تعامل انتقادی با آن نیز بود. فکر نمی کنم اگر پذیرای آن نبودند از من دعوت به همکاری می کردند. در مقابل، من تجربه کار با موزهها و سازمانهای دیگری را دارم که برای پیشرفت کارها باید مصالحه یا چرخش مفهومی سریع صورت میگرفت. در واقع دستهای زیادی برای ایجاد مجموعهای از کار جدید در مورد – و در داخل – یک موسسه مورد نیاز است و همه آنها در این فرآیند مهم هستند.
_عکس های روی نقاشی دیواری سبز رنگ، از مجسمه های برنزی رمینگتون هستند که شما آنها را چیدمان و عکاسی کردید، درست است؟* چهار عکس در مقیاس بزرگ از مجسمههای برنزی رمینگتون وجود دارد که دستهای فرد نگهدارنده مجسمه را نیز که در کادر قرار گرفته اند نشان می دهند، این عکسها با دقت چیده شدهاند و برای دریافت تصاویر نهایی «صحنه آرایی» شدهاند.
برای من آنها راهی برای به چالش کشیدن نماد گاوچران به عنوان یک شخصیت قهرمان است که غرب را رام کرده و مملو از مفاهیم رمانتیک بسیار نیز است، آنهم نه فقط در تگزاس بلکه در سراسر ایالات متحده._ که خیلی چالش برانگیز است، اینطور نیست؟ من یک بار نمایشی را با نام (مردی که به لیبرتی والانس شلیک کرد 1962) می دیدم که یک وسترن کلاسیک بود، و فرض اصلی این بود که آیا آمریکا توسط جنایتکاران ساخته شده است یا قانونگذاران.
به نظر می رسد یک پارادوکس یا یک پیشگویی خودترمیمی است که گاوچران، که یک گرگ تنها سرکش را بازنمایی می کند، به مظهر ملت تبدیل شود؛ و این ایده شورش علیه دولت، قانون، یا عمل به روشی که مطابق با آن نیست را پیش فرض می گیرد.* که درست به نظر می رسد. _با در نظر گرفتن این موضوع، من به عکسهای شما از دستهایی که مجسمههای رمینگتون را میگیرند نگاه میکنم و این باعث میشود به تاراج استعماری نیز فکر کنم.*خب شاید به معنای معکوس، زیرا همه دستهایی که در عکس ها هستند متعلق به کارکنان موزه می باشند. کسی که دستکش سبز دارد، یک متصدی حرفهای موزه است.
من از ابزار و دستگاه های موزه و همچنین کارکنان آنجا برای عکاسی با این اشیا استفاده می کردم، زیرا می خواستم صحنه آرایی و مراقبت انسانی که در ساختار داستان غرب آمریکا اتفاق می افتد، را نشان دهم.وقتی به خزانه موزه می روید و آثار هنری و نحوه نگهداری، محافظت و مراقبت از آنها را ببینید، من این مراقبت را استعاره حفاظت از روایت تأسیس آمریکا میدانم.
«روایت» که از طریق این آثار هنری و نمایشهای نمایشگاهی بازگو میشود، کاملاً مراقبت و مدیریت میشود. و این خط داستانی چالش برانگیز و همچنین بالقوه امیدوارکننده است، اگر به طور انتقادی بررسی و به چالش کشیده شود.