آیا میدانستید «گلهایِ آفتابگردان» ون گوگ، آن قدرها هم که فکر میکردید بکر و اصل نیست؟ یا اینکه مونالیزا زمانی را در اتاق خواب ناپلئون بناپارت سپری کرده؟ و تابلو «جیغ» ادوارد مونک، از فوران آتشفشان الهام گرفته است؟
پیرامون هر شاهکار هنری دهها و شاید صدها داستان حقیقی و زادهی تخیل وجود دارد که سالها است نقل محافل و زبانگرد و قلم گرد اهالی هنر است و حال چندی از مشهورترین این روایتها:
۱- امضای گلهای آفتابگردان ون گوگ:
شاید بارها آفتابگردانهای ون گوگ را تماشا کرده باشید اما تاکنون متوجه نشده باشید که همه نسخهها دقیقا عین هم نیستند. در مجموع ون گوگ ۱۲ گل آفتابگردان رنگ روغن کشیده است. الهامات او در دو دوره تجلی یافتند؛ چند نقاشی اول آفتابگردانها در ۱۸۸۶ در پاریس خلق شدند. سپس، دو سال بعد، در جنوب فرانسه، تعدادی دیگر. او از اینکه دوستش، پل گوگن، خانه جدیدش را ببیند بسیار سرخورده و افسرده بود، خانهای که آفتابگردانها بر دیوار استدیواش میدرخشید. گوگن شیفته خانه و استدیو شد و متعاقبا آمد که بماند.
۲- مونالیزای اعجاب آور داوینچی:
این اثر در اوایل قرن شانزدهم کشیده شد و زمانی را در اتاق خواب ناپلئون سپری کرد؛ همان بازهای که در سال ۱۹۱۱ از موزهی لوور دزدیده شده بود. در آن زمان این باور وجود داشت که پرتره دیگری در زیر پوسته آن قرار دارد.
از دیرباز، هالهای از ابهام صاحب آن لبخند راز آلود را احاطه کرده است. تنها چیزی که میدانیم این است که مونا به زبان ایتالیایی به معنای خانم و لیزا به احتمال قوی لیزا گراردینی، همسر تاجر ابریشم است.
۳- جیغ اسرارآمیز مونک:
تابلوی «جیغ» ادوارد مونک ابتدا «فریاد طبیعت» نام داشت. تک لحظهای هراسانگیز در هنگام گذر از خیابانی در اسلو که آسمان به رنگ سرخ افروخته گرائیده، الهامبخش مونک در ثبت آن بوده است.
برخی بر این باورند که رنگ قرمز در این نقاشی به گرگ و میش کراکاتوا (آتشفشانی در اندونزی) و طلوع قرمز پر شوری باز میگردد که در اروپا پس از فوران این آتشفشان رویت شد.
تابلو جیغ در سال ۲۰۱۲ هنگامیکه به مبلغی حدود ۱۲۰ میلیون دلار فروخته شد، رکورد تازهای در حراج آثار هنری از خود به جای گذاشت.
۴- دنیای کریستینا:
«دنیای کریستینا» ۷۰ سال بعد از آنکه نخستین بار کشیده شد، افسونگریاش را آغاز کرد. زن بی چهرهای که بر زمین دراز کشیده (آنا کریستینا السون)، همسایه و الهام بخش هنرمند اهل پنسیلوانیا، اندرو وایت. ژست اُلسون از آن دلبریهای رمانتیک نیست؛ او از اختلال در عضله کمر رنج میبرد و مشهور است که خودش را به سختی تا مقابل حیاط نقاش میکشید.
۵- گوتیک آمریکایی:
گرنت وود، سالهای بسیاری را در اروپا در جستجوی یک منبع الهام سپری کرد اما اثری که سبب شهرتش شد را در بازگشت به هارت لند کشید.
نمادی ملی و نمونه برجسته ناحیه گرایی؛ «گوتیک آمریکایی»، به نظر میرسد یک کشاورز دون پایه و همسر رنگ پریدهاش را به تصویر کشیده است. گرنت قصد داشت این زوج را پدر و دختر نشان دهد؛ که در جهان واقع نبودند.
۶- دختری با گوشواره مروارید:
شاهکاری از دورانِ طلایی هلند، «دختری با گوشواره مروارید» اثر ورمیر، بازدید کنندگان را با نگاه نافذ منتظرش از زمان پدید آمدن خود تاکنون بهت زده کرده است. اطلاعات اندکی راجع به زنی که مدل پرتره است در دست میباشد. برخی میگویند دختر، فرزند ورمر بوده و برخی وی را معشوقه اش میدانند. هرچند ممکن است هر یک از این گزارهها صحیح باشند اما، اثر تمایلی ندارد تا فرد به خصوصی را تصویر کند. نقاشی ورمر چهرهای آرمانی است در لفافه جامهای غیربومی.
۷- مسیح در طوفان دریاچه گالیله:
بانوی شیفته هنر، ایزابلا گاردنر، در سال ۱۸۹۸ این تابلوی رامبرانت را که تنها دورنمای دریا را نقاشی کرده بود، خریداری کرد. اثر جایگاه ویژهای را در موزهی بوستون به خود اختصاص داد که خانم گاردنر با نام خودش برپا کرده بود و تا ۱۸ مارچ ۱۹۹۰ که به همراه تعدادی از آثار گران دیگر دزدیده شد، در همان جا قرار داشت. کارشناسان ارزش آثار به سرقت رفته را بالغ بر یک میلیارد دلار تخمین زدند.
گرچه انگشت اتهام به سوی سارق نژاد پرست بوستونی نشانه رفته شد، اما دستبرد زنندگان هیچ گاه دستگیر نشدند و محل اختفای آثار گمشده ناشناخته باقی ماند.
۸- دو زن از تاهیتی:
پُست امپرسیونیست برجسته و دشمن دوستنمای ون گوگ، گوگن، همسر و فرزندانش را به طمع یک زندگی کامجویانه در ساحل جنوب رها کرد. وی برای پرتره ظاهرا معصومانهاش از زنان تاهیتی، بیش از یک قرن مورد ستایش قرار گرفت.
برای آشنایی بیشتر با پست امپرسیونیسم و دیگر سبکهای نقاشی جهان میتوانید به سایت مدرسه ایده مراجعه و در دوره تاریخ هنر معاصر جهان ثبت نام نمایید.
۹- پرتره مادام ایکس:
پرتره جان سینگر سارجنت از ویرجینیا اونگو گاترو، همسر یک بانکدار فرانسوی، که در هنگام نخستین رونماییاش در تالار پاریس به سال ۱۸۸۴ انتقادات بسیاری را بر انگیخت. سارجنت امیدوار بود این پرتره زندگیاش را سر و سامان دهد، اما اثر چنان بدنامی گستردهای را رقم زد که سبب شد سارجنت به مقصد انگلستان نفی بلد کند.
۱۰- تداوم حافظه:
هنرمند سورئالیست، سالوادور دالی، واقعیت را با این تصویر خیره کننده از ساعتهای از هوا تهی شده که بر منظری بیابانی پراکنده شدهاند، فروپاشاند.
کمپوزیسیون اثر در تقابل با منطق عقلانی قرار دارد و یادآور وضعیتی خیالگونه است. دالی در فرآیند هنریاش از مِتُد انتقادی پارانویا که یک تکنیک سورئالیستی است بهره برد. روشی که به معنای خود القایی حالتی وهمی است.
۱۱- عروس باد:
نامههای عاشقانه به معشوقش معروفترین اثر اسکار کوکوشکا، هنرمندی را به تصویر میکشد که با الهامبخش خود، آلما مالر (بیوهی آهنگساز معروف گوستاو مالر) درهم تنیده است. این نقاش اکسپرسیونیست، وقتی بانو مالر رابطهی عاشقانه و پر شورشان را پایان داد، بسیار مغموم و سرخورده شد، این اندوه او را بر آن داشت تا در تابلویش عروسکی بیروح را با اندازههای واقعی انسانی به تصویر کشد.
۱۲- ژوئن سوزان:
«ژوئن سوزان» تصویری از زیبایی از حال رفته و در پیراهن شفاف نارنجی که توسط هنرمند مشهور انگلیسی فردریک لیتون در اواخر قرن نوزدهم نقاشی شده است. اثر اندکی پس از خلق ناپدید و در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی دوباره پیدا شد. از قرار معلوم توسط کارگری که در یک کارگاه ساختمانی مشغول به کار بود و داخل یک دودکش. در آن زمان بسیاری آن را از مد افتاده خواندند و هنگامی که به حراجیها آمد نتوانست ویژه و خاص جلوه کند. اما در عصر حاضر، ارزش و اعتبار واقعی این شاهکار ارزشمند بر همگان مکشوف شده.
۱۳- من و دهکده:
رمانتیسیسم ابدی و خیالگونه، تخیل مهاجر روسی مارک شاگال پیرامون زندگی را در قالب «من و دهکده» بر میانگیزاند. این نقاشی با نمادهایی پربار، تاثیری کوبیستی را به نمایش میگذارد که شاگال جوان وقتی در پاریس زندگی میکرد پیوسته در معرض آن قرار داشت.
۱۴- سلف پرتره ون گوگ با گوش بانداژ شده:
مشهور است که ونگوگ گوش خودش را بریده است؛ اما رابطه اجباری و از سر کراهت او با رفیق پُست امپرسیونیستش، گوگن که سبب تسریع خودآزاری این هنرمند شد، شهرت چندانی ندارد.
ونگوگ سال ۱۸۸۸ را با کار در جنوب فرانسه سپری کرد. در اکتبر همان سال، گوگن به او پیوست. رابطه دوستیشان رو به زوال رفت و ونگوگ واکنش خوبی به اخبار کوچ مزاحمت بار گوگن از خود نشان نداد. هنرمند معذب، گوش خودش را برید، لای روزنامه پیچید و بنا به گزارشهای رسیده، برای سالم نگه داشته شدن به یک بدکارهی محلی داد. «سلف پرترهی ون گوگ با گوش بانداژ شده»، او را در استودیواش نشان میدهد، درحالی که سمت راست سرش در پارچهای پیچیده شده است.
سخن آخر
شما ممکن است چیزهای زیادی در موزهها بیاموزید اما پلاکهای نصب شده در کنار شاهکارهای هنری محدودتر از آن هستند که تمام ماجراهای پیرامون آنها را نقل کنند. داستانهای بسیاری در پس شاهکارهای هنری جهان نهفتهاند که ما تنها چندی از مشهورترین این روایتها را به اختصار بیان کردیم. برخی از این قصهها حتی بر ارزش مادی اثر افزوده و در افزایش چشمگیر قیمت آن نقش بسزایی داشته اند.