در طول تاریخ هنرمندان در سراسر جهان از موضوع عشق و برخوردهای عاشقانه استفاده کردهاند. حتی در برخی موارد زندگی خصوصیشان نیز منبع الهام خلق آثار بود. هنرمندان علایق، رویاها و امیدهای عاشقانهٔ خود را در قالب نقاشیهای پرتره، صحنههای تمثیلی، عشاق باستانی یا حتی رویدادهای تاریخی بر روی بوم توصیف کردند. داستانهای رمانهای عاشقانهٔ محبوب، اغلب به نقاشیها راه پیدا میکنند؛ زیرا که هنر منبع الهام خود را گسترش میدهد. در فهرست زیر، خاطرهانگیزترین نقاشیها دربارهٔ عشق را از تاریخ هنر جهان برای شما گرد آوردهایم و با بررسی عشاق در نقاشی سعی کردیم با شناسایی نمادها و نشانهها، معانی پنهان آنها را بررسی کنیم.
آغوش عشاق سیاه
بررسی رقص آهسته، اثر کری جیمز مارشال
شاید یکی از بهترین آثار در بین نقاشیهای عاشقانه، اثر رقص آهسته باشد که رنگارنگ و چشمنواز است. این عشاق در نقاشی به دلیل نمایش سیاهپوستان در صحنهای از زندگی، که جامعهٔ سفیدپوست به آن علاقهای نداشت، سزاوار چنین ستایشی است. این بوم زن و شوهری را در حال رقصیدن آهسته در اتاق نشیمن نشان میدهد و دکوراسیون اطراف، فرهنگ یوروبا و هائیتی آنها را آشکار میکند. کری جیمز مارشال در رابطه با جزئیات پسزمينهٔ رقص آهسته گفت که آنها نماینده «نیروهایی» هستند که «حال و هوا» را برای آنچه پس از آن انتظار میرود، تنظیم میکنند. حال چگونه این نقاشی از شکافهای اجتماعی عبور میکند؟ مارشال همچنین اظهار داشت: کاری که او با رقص آهسته انجام میداد «تثبیت یک حضور بود؛ حضور سیاهپوستی که بهطور آسیبدیدگی مشروط به رابطهاش با یک عمل یا ساختاری به نام نژادپرستی نیست».
تابلوی بوسه (Vignette)، اثر کری جیمز مارشال، نمونهٔ دیگری از عشاق در نقاشی است که همان نیت را نشان میدهد. هنرمند در این نقاشی در حقیقت بینندهای رهگذر است که با زوجی غافل از دنیای بیرون روبرو شده که روی پلههای ساختمانی در حال بوسیدن هستند. عشاق این نقاشی، در واقع زوجی واقعیاند که هنرمند در حومهٔ شیکاگو شاهد آنها بود. مارشال در مصاحبهای گفت: «روایت تاریخی سیاهپوستان در ایالات متحده تقریباً به طور انحصاری با نوعی آسیب مرتبط است، بنابراین تصمیم گرفتم عکسهایی خلق کنم که واقعاً تمام راه را نشان میدهند و سعی میکنم این آثار به نوعی، رابطهٔ بین سیاهپوستان، که نوع خاصی از محبت را نسبت به یکدیگر دارند، نشان دهند.
آغوش در دورهٔ باروک
بررسی عروس یهودی، اثر رامبراند ون راین
نقاشی بعدی، اثر عروس یهودی است که رامبراند در سال 1665 در دورهٔ باروک خلق کردهاست. در اوایل قرن نوزدهم یک مجموعهدار هنری ادعا کرد که این تصویر، پرترهای از پدری یهودی است که در روز عروسی دخترش گردنبندی به او میدهد؛ اما این نظریه بعداً رد شد و امروزه رایجترین نظر این است که آنها اسحاق و ربکا از کتاب عهد عتیق هستند. بوم، عشق بین این زوج را نشان میدهد. رامبراند در این اثر سبکی را انتخاب کرده که برای هنرمندان رئالیست هلندی در دوران باروک نادر است.
در تابلو دست چپ مرد با حرکتی محبتآمیز، شانه زن را لمس میکند؛ در حالی که دست راستش به طور مشابه روی سینهٔ او قرار میگیرد. این تماس فیزیکی سبک، بیشتر نشاندهنده عشقی معصومانه است تا شهوت. در مقابل، ذهن سوژهها به چیزی عمیقتر اشاره میکند. چشمان مرد نشاندهندهٔ عدم اطمینان است؛ در حالی که نگاه زن حاکی از تفکر است. آنها همچنین به یکدیگر نگاه نمیکنند. آیا این دوری از نگاه کردن میتواند حاکی از شک به آینده باشد؟ حال چگونه این نقاشی از شکافهای اجتماعی عبور میکند؟ در این اثر، عروس یهودی را میتوان به عنوان نمادی از ادغام عشق معنوی و جسمانی تفسیر کرد. با این حال، رامبراند در این اثر برخی از دروغها را نیز مجاز میداند؛ زیرا تابلو که تصویری غیر معتبر از یک عروس و داماد یهودی از کتاب مقدس است، نمایشگر تصویری زیبا و رمانتیک از یک آیین فرهنگی، فراتر از تجربهٔ یک جامعه عمدتاً مسیحی، است.
ونسان ون گوگ چنان غرق این نقاشی شده بود که نقاشی، اشک او را درآورد. او ادعا میکرد که ده سال از زندگی خود را صرف میکند تا بنشیند و این نقاشی را تحسین کند؛ در حالی که چیزی جز نان بیات نمیخورد.
آغوش در ژاپن
بررسی عاشقان در برف اثر سوزوکی هارونوبو
عاشقان در برف نمایشگر یک صحنهٔ آرام و عاشقانه است. این تابلو یک زوج ژاپنی در حال قدم زدن در میان بارش برف در حالت ai ai gasa را نشان میدهد. این حالت به معنای «به اشتراک گذاشتن یک چتر» یا «چتر عشق» است. در این نقاشی خود چتر میتواند به عنوان صمیمیت مضاعف تعبیر شود و گویی بیننده تقریباً راه رفتن عاشقان را قطع میکند. لباسهایی که به تن دارند، یکی سفید و دیگری سیاه است و این نمادی از تضاد در دنیای عاشقانهٔ این زوج است؛ اما با وجود این تضاد، حالت ایستادن آنها، که با آرامش خاصی همراه است، حسی از آغوش را برای مخاطب یادآوری میکند. همچنین، حالت قرارگیری این زوج در اثر، موقر و آرام است و صحنهٔ پسزمينهٔ آنها خالی است. شاید بتوان از این حالت عشاق و نمای پسزمینه، یک فقدان یا اندوه بالقوه را استنباط کرد. نوگوچی شاعر در مورد این بوم اینچنین اظهار نظر کرد: « اگر عاشقان با چتر مشترک هارونوبوی جوان وجود نداشت، فقط تعجب میکردم که این توکیوی ما چه شهر تنها و متروکهای است».
آرامش عشاق در نقاشی رو به رو که با ملایمت در برف راه میروند، مظهر زیباییشناسی ژاپنی است که از زیبایی ناقص طبیعت قدردانی میکند. در حقیقت این زوج نمایانگر عشق جوان هستند و از میل خود به تنهایی و جدا شدن از دنیای بیرون سوءاستفاده میکنند و ثابت میکنند که فارغ از اصل و نسب، همه تجربههای رمانتیک مشابهی دارند که همان عشق است. با توجه به این موضوع میتوان ادعا کرد که این اثر از شکافهای اجتماعی عبور میکند.
آغوش در پشت نقاب
بررسی عاشقان شماره دو، اثر رنه ماگریت
عاشقان شماره دو اثری است که در آن ماگریت واقعیت عشق را در زمانی نشان میدهد که آن طور که انتظار میرود پیش نمیرود. این اثر از یک طرف نقاشی عاشقانه از عشاقی است که یک بوسهٔ عاشقانه را به مخاطب نشان میدهند و از سوی دیگر، این یک تصویر غمانگیز و تقریباً ترسناک است. به طور کلی، رنه ماگریت بهخاطر به تصویر کشیدن خواستههای ناامیدشدهاش شناخته میشد؛ بنابراین شاید نقابهایی را که دور سر سوژهها پیچیده شده است، بتوان اینچنین تعبیر کرد. این نقابها زوج را از درگیر شدن در یک بوسهٔ کامل بازمیدارند و در عوض، نمادی از منزوی بودن و در نتیجه ناامیدی در این عشق هستند. با این حال، تفسیرهای تاریکتری نیز وجود دارند؛ مثل اینکه آیا این اثر میتواند منعکسکنندهٔ طرد و یا انکار عشق باشد؟ آیا در این تابلو ماگریت روابط را به عنوان یک کل نشان میدهد؟ و اینکه ماگریت در این اثر چگونه رابطهٔ شکسته شده بین عشاق، به دلیل مسائل مختلف، را نشان میدهد؟
با توجه به تفاسیر بالا، ممکن است هنرمند در این تصویر نشان دهد که هر چقدر هم که فرد به شریک زندگی خود نزدیک شود، هرگز ماهیت واقعی خود را نمیشناسد؛ و این موضوع را با کشیدن مانع پارچهای نمایش میدهد، زیرا به قول معروف «هر انسان یک جزیره است». چنین ابزار خلاقانهای، بازی با این واقعیت است که: مردم اغلب خود را پنهان میکنند، آنها ماسک میزنند و فقط به دیگران اجازه میدهند آنچه را که در سطح است، ببینند و نه آنچه را که در عمیقترین لایههای شخصیتهایشان وجود دارد.
آغوش در دوره روکوکو
بررسی پیچ، اثر ژان اونوره فراگونار
در زمان روکوکو، سبک نقاشی تغییر کرد و با خطوط منحنی، نقوش گل و رنگهای پاستلی، پر زرق و برق و شادابتر شد. سبک و مضامین جدید در نقاشیها، منعکس کنندهٔ روح آزادیخواهانهٔ قرن هجدهم بود که توجه را به لذتهای فیزیکی و لذتگرایی معطوف کرد و در هنر منعکس شد. یکی از نمایندگان برجستهٔ آن دوران، هنرمند ژان اونوره فراگونار بود. تابلوی بولت یا پیچ، که به عنوان قفل هم شناخته میشود، صحنهای باشکوه است که توسط ژان اونوره فراگونار در سال 1777 کشیده شده است. این تابلو یکی از مشهورترین نقاشیهای این نقاش است. این نقاشی، نماد واقعی روح آزادیخواهانهٔ قرن هجدهم، منعکس کننده وضعیت ذهنی نقاشان آن دوران است؛ به ویژه فرانسوا بوچر، یکی از معلمان فراگونار و نمايندهٔ بزرگ نقاشی روکوکو.
تابلوی پیچ صحنهای را نشان میدهد که گویی از یک رمان عاشقانه گرفته شده است. این اثر زن و شوهری را در حالت خلسه به تصویر میکشد. مرد، در اتاق خواب را محکم بسته و در حال قفل کردن آن است و به همین دلیل به اسم قفل نیز شناخته میشود. فضای عاشقانه به کمک پردههای قرمز سنگینی که روی تخت افتادهاند با همراهی نور در صحنه، که عاشقان را برجسته میکند، ایجاد میشود. هنر روکوکو که درگیر عشق بود، اغلب ساختار منظرهای مشابه را تکرار میکرد؛ جایی که به نظر میرسید دنیا و زمان متوقف شدند و لحظهٔ عاشقانهٔ عمیقی را نشان میدهند.
آغوش در هنگام رقص
بررسی رقص در حومهٔ شهر و رقص در شهر، اثر پیر آگوست رنوار
فضای شاد عشاق در نقاشی رقص در حومهٔ شهر، اثر پیر آگوست رنوار، در تضاد با فضای برخی از نقاشیهای دیگر در فهرست ما است. این قطعه به سفارش پل دوراند-روئل تاجر خلق شد که میخواست اثری با تم مراسم رقص داشته باشد. مدل مرد پل لوته، دوست رنوار، و مدل زن آلین شاریگوت، همسر رنوار، است. رنوار صحنههای رقص را دوست داشت. این دو نقاشی به صورت جفت طراحی شدهاند: قالب یکسان است و چهرههایی با اندازهای تقریباً واقعی، دو جنبهٔ متفاوت و حتی متضاد از رقص را نشان میدهند. محدودیت ظریف در تابلوی رقصندگان شهر و سالن رقص سرد اطراف آنها با شادی رقص روستایی در هوای آزاد در تضاد است. به نظر میرسد زوجی که به وسيلهٔ موسیقی از خود بیخود شدهاند، میز را با بینظمی ترک کردهاند و این بینظمی و بیاحتیاطی با کلاهی که در گوشه پایین تابلو در پیشزمینه افتاده، برجسته شده است. تضادهای زیادی بین دو پانل وجود دارد؛ حتی در رنگها، برای لباس سوزان والدون در اثر رقص در شهر، رنگ سرد در نظر گرفته شده و برای آلین شاریگو، که خندهاش را به رقصنده حومهٔ شهری بخشیده، رنگ گرمی را انتخاب کردهاست. اما جدا از تفاوتهایشان، به نظر میرسد که این دو زوج با یک حرکت به هم مرتبط هستند و گویی سکانسی از یک رقص را مجسم کردهاند.
این دو نقاشی توسط دوراند-روئل، که سالها مالک آنها بود، به نمایش گذاشته شدهاند و نشانگر تغییر در تکنیک رنوار در اوایل دههٔ 1880 اند. در این آثار طراحی دقیقتر است و سادهسازی پالت، به شدت با ضربههای قلمموی پر جنب و جوش آثار قبلی او تضاد دارد. خود رنوار اعتراف کرد که توجه بیشتر به طراحی، نتيجهٔ نیاز به تغییری بود که پس از دیدن آثار رافائل در ایتالیا احساس کرد. عشاق در نقاشی زیر در حال رقص در صحنهای با یک میز درهم و برهم پشت سرشان نشان داده میشوند؛ در حالی که به نظر میرسد کلاه مرد روی زمین در کنارشان افتاده است. این لمسهای کوچک، این تصور را ایجاد میکند که این زوج کاملاً در موسیقی و یکدیگر گم شدهاند. این نقاشی به صورت جفتی با رقص در شهر طراحی شده است که از طریق تضاد آن با رقصندگان شهری محدودتر، بر سبکدلی رقصندگان روستایی تأکید میکند.
آغوش روی پل
قدم زدن در کانال کویمپرل، اثر هنری لو سیدانر
هانری اوژن آگوستین لو سیدانر که معاصر با پست امپرسیونیستها میزیست، یک نقاش متین بود که به خاطر نقاشیهایش از فضای داخلی و صحنههای آرام خیابانی شهرت داشت. سبک او حاوی عناصر امپرسیونیسم با تأثیرات ادوار مانه، مونه و پوانتیلیستها بود که به خوبی در آثار او دیده میشود. لو سیدانر در نقاشیهایش استفادهٔ ملایم از رنگ را ترجیح میدهد و خاکستریهای متفاوت را بیشتر در آنها به شکلی میبینیم که با ضربههای قلممو، ناهموار و برای ایجاد فضای عرفانی استفاده شده است. او که یک نقاش ماهر شبگرد بود، به طور گسترده در سراسر فرانسه و اروپا سفر کرد و سپس در ژربروی در حومهٔ پیکاردی اقامت گزید و بیش از سی سال از آنجا نقاشی کرد. نقاشیها و پاستلهای لو سیدانر در طول زندگی حرفهای او بهطور گسترده جمعآوری شد. مناظر اغواکنندهٔ او از باغهایی در خرابههای قلعهٔ قرون وسطایی در گربروی، با میزهای خالیشده در زیر نور خورشید و گلهای رز آویزانشده، شهرت او را بهعنوان هنرمندی بینظیر که بهراحتی در یک جنبش هنری جا نمیگیرد، تثبیت کرده است.
عشاق در نقاشی کلاسیک مقابل، به سبک امپرسیونیستی، زوجی را در حال استراحت در کنار آب در یک شهر زیبای فرانسه به تصویر میکشد. نمایش مهتابی این تابلوی رمانتیک، صحنهٔ آرام و صمیمی را درست در زمانی که شب بر روی کانال کویمپرل غروب می کند، به تصویر کشیده است. لو سیدانر به شکلی استادانه از نور برای به تصویر کشیدن این، با طیف گستردهای از رنگها استفاده کرده است که هم سطح آب و هم ساختمانها را در پسزمینه روشن میکند.
مترجم و مؤلف: فاطمه ابوالحسنی چیمه
منابع:
http://community.artauthority.net/work.asp?wid=113849&pos=5
The 12 Most Romantic Lovers Depicted In Art
Romance In Paintings: Do We Know All The Faces Of Love?