زندگی مارینا آبراموویچ
این نگاه اجمالی زیبا به زندگی مشهورترین پرفورمنس آرتیست جهان از مستند جدیدی برای سریال ایمجین در شبکه بی بی سی وان می آید. اگرچه خانه او که به شکل یک ستاره ساخته شده است، مملو از مبلمان و هنرهای شگفت انگیز است و محوطه به اندازه کافی وسیع است که می تواند یک سوله به اندازه آشیانه هواپیما حاوی آرشیو او را در خود جای دهد. او به صورت کاملا جدی حین فیلم برداری به من گفت: “من فکر می کنم مهم است که ایده این زندگی پر زرق و برق را ابهام زدایی کنیم. همه چی کاملا متواضع است.” همه چیز افسانه ایست. همانطور که آبراموویچ، بامزه، خونگرم و در عین حال به نوعی ماورایی است. او به دنبال شمنیسم، کریستالها، روشن بینان و نشانه های ستارهای است. اعتراف می کنم که عناصر ساده ای وجود دارد. برای مثال وقتی از طریق زوم صحبت می کردیم، او در حال نوشیدن یک لیوان چای یورکشایر طلایی است که از طریق یک دوست ولزی به او معرفی شده است. من کاملا به کلبه جنگلی او، مشرف به رودخانه، که برق یا حمام ندارد – فقط یک کریستال غول پیکر، یک صندلی و یک تخت- جذب شده ام. سوال من اینجاست که او چند وقت یک بار به آن جا می رود؟ “خیلی اوقات. و بعد به بیماری لایم مبتلا شدم و مدتی نرفتم.» او لبخند می زند. “اما من بر ترس از کنه غلبه کردم.” غلبه کردن از قابلیت های آبراموویچ است. او از اولین کار خود، استقامت فیزیکی و عاطفی، مقابله با ترس و افشای آسیب پذیری را بررسی کرده است. او در یکی از اجراهایش به نام “ریتم 10” (1973)، چاقویی را با سرعت بین انگشتان باز شده خود زد. سال بعد، برای ریتم 0، او در یک گالری در ناپل در کنار میزی متشکل از 72 شی از جمله زنجیر، شلاق، تپانچه و تله موش دراز کشید و به بازدیدکنندگان اجازه داد تا هر کاری که می خواهند با او انجام دهند (او هنوز زخم هایی از آن اجرا به یادگار دارد) . زمانی بود که او در یک مراکز “ستاره پنج پر فروزان” دراز کشید (1974؛ او در نهایت هوشیاری خود را از دست داد) و دو هفته ای را که در سال 2002 در سه جعبه مرتفع در یک گالری نیویورک گذراند.در سال 1997، او برنده جایزه شیر طلایی بهترین هنرمند در دوسالانه ونیز شد. او روی 2.5 تن استخوان گاو نشسته بود و خون و شن و ماسه را از آن ها پاک می کرد. برای قطعه ای به نام “باروک بالکان”، پاسخ او به جنگ در منطقه همچین هنر اجرایی بود. برای هنرمند حاضر است، نمایش او در “ام او ام ای” در نیویورک در سال 2010 – برنامه ای که او را به جریانی اصلی در هنر اجرا تبدیل کرد – آبراموویچ به مدت سه ماه روزی هشت ساعت بی حرکت روی صندلی نشسته بود در حالی که مردم ساعت ها در صف ایستاده بودند تا روبروی او بنشینند.یک ارتباط بی صدا و عمیقا احساسی (که رکوردها را شکست و 850000 بازدیدکننده را جذب کرد). او از همان کارهای اولیه اش در بلگراد مورد تمسخر قرار گرفت. – هنرمندان هنر اجرایی همیشه هدف آسانی برای تمسخر هستند – از کارهای اولیه اش در بلگراد، به عنوان یک خود نما و مازوخیست شناخته شد، اما نه این روزها (اکنون، ناگزیر، برخی دوست دارند او را به عنوان شخصی که روحیه هنری خود را به تجارت فروخته است؛ متهم کنند). آمبراموویچ یک سوپراستار در دنیای هنر است. با نمایشگاه های بزرگ و همکاری با افراد مشهور (لیدی گاگا یک بار در یک کارگاه خصوصی با آبراموویچ شرکت کرد، که در آن خواننده به مدت چهار روز غذا نخورد و صحبت نکرد و راه خود را با چشم بسته و برهنه از جنگل به بیرون پیدا کرد.) شهرت و ثروت او را به ارمغان آورد. او میگوید: «من برای شهرت و ثروت هنرمند نشدم، من برای اینکه به هنر ایمان دارم هنرمند شدم.»مطالعه بیشتر⇐ آغاز پنجاه و نهمین دوسالانه ونیز ۲۰۲۲ در آرسنال و جیاردینی
مارینا آبراموویچ و شیطان پرستی
مشخصات آبراموویچ همچنین او را مورد توجه گروهی عجیب از نظریه توطئه پردازان آنلاین قرار داده است که اعتقاد دارند که او یک شیطان پرست آدمخوار است، یا – به دلیل اینکه او عضوی از “نخبگان لیبرال” است – بخشی از یک حلقه جهانی پدوفیل است. این نظریه توطئه زمانی شروع شد که آبراموویچ ایمیلی برای دوستش “تونی پودستا”، برادر جان پودستا، که کمپین ریاست جمهوری هیلاری کلینتون را اداره می کرد؛ فرستاده بود. او، جان و تعدادی دیگر را که از موسسه او حمایت مالی کرده بودند، به یک شام «آشپزی روحی» دعوت کرد. یک شوخی، بر اساس کار او که در آن «طلسم های عشق» را روی دیوار یک گالری با خون خوک در سال 2018 نوشته بود. آن ها در همان شب – همانطور که در اثر وجود دارد – «شیر مادر تازه با شیر اسپرم تازه» یا «ادرار صبحگاهی» مصرف نکردند. وقتی این موضوع را مطرح می کنم با حالتی عصبی می خندد. او میگوید: «این چیزی است که من عمیقا از آن ناراحت شده ام. “من یک هنرمند هستم، من یک شیطان پرست نیستم. آن ها اسم من را در گوگل جستجو کردند و من برای تئوری توطئه آن ها کاملا مناسب بودم.» ستارگان پنج پر در آثار او، یا در حال سوختن یا بریده شدن در گوشت او (نه پنتاگرام، بلکه نمادهایی از دوران کودکی کمونیستی او)، خون، مرگ، لباس های دراماتیک و موهای بلند تیره – می توانید ببینید که چرا مردم بیش از حد هیجان زده شدند.او می تواند به ماهیت دلخراش این شایعات بخندد، اما همچنین می گوید که “کاملا ناراحت کننده است. مجبور شدم ایمیلم را عوض کنم. افرادی بودند که در ایمیل من می گفتند برای دزدیدنم می آیند، و می خواهند مرا بکشند، این باور نکردنی است. در یکی از ایمیل ها نوشته بود: «دو ساعت دیگر بدترین رازهایت را فاش می کنم.» شروع کردم به خندیدن چون رازی ندارم. امیدوارم مرا تنها بگذارند. این وحشتناک است زیرا به معنای کار من حاشیه می دهد.»حقیقتا روزگار عجیبیست. آبراموویچ در اوایل دهه 2000 به ایالات متحده نقل مکان کرد، اما نمی داند چه مدت در آمریکا خواهد ماند. او می گوید: «اوضاع در حال تغییر است. من فقط منتظرم ببینم در این انتخابات چه اتفاقی می افتد. در حال حاضر اوضاع مناسب نیست.» نویسنده و گردآورنده: ریحانه صمیمی