_نمایشگاه «طرف دیگر سکوت»The Other Side of Silence بسیاری از کارهای شما را در یک فضا جمع کرده است. انتخاب کارها چگونه از بین یک گستره 15 ساله انجام شد؟ * ما آثاری را انتخاب می کنیم که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند. در حقیقت آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم به موضوعات مشابهی می پردازند._ در سرتاسر کار شما شیفتگی نسبت به مکان وجود دارد، اگرچه افراد عمدتاً غایب هستند. در مجموعه«شفافیت ها» (2012)، که پروژه های ساختمانی متروکه در عمان را به تصویر می کشید، با معماری به مثابه بدن انسان رفتار می کنید. ممکن است درباره این مساله توضیح دهید؟ *در حقیقت من می خواستم این جنبه از تنهایی را بازتاب دهم. به نظر میرسد این تصاویر در سیارهای متفاوت گرفته شدهاند، آنها مفهوم بیمکانی ای را نشان میدهند که گویی قابل رویت شده است. _برخلاف موقعیت های بافتی مخروبه در مجموعه«ناتمام» (2006)، که ساختمانهای ناقص و متروک در عمان را نیز به تصویر میکشد، مجموعه «شفافیتها» بهعنوان تصاویر ایکس-ری شبحوار و اسکلت مانند نمایان میشوند. چه چیزی منجر به این انتخاب های زیبایی شناختی شد؟ * من همیشه مجذوب مکان های ساختمانی متروکه بوده ام، جایی که احساس ترس و تنهایی در آن وجود دارد. از این نظر، هر دو مجموعه «شفافیت» و «ناتمام» در مورد ساختمانهای خالی و ناتمام هستند. اما آنها همچنین داستان های مختلفی را بیان می کنند که در نحوه ارائه آنها انعکاس یافته است. در «ناتمام»، از جزئیات ساختمانهای نیمه کاره که به گونه ای فراتر از موقعیت خود هستند، عکاسی کردم. من میخواستم از زاویه دید نگاه غربی، به عکاسی از ساختمانهای این منطقه، که آشکارا «شرق شناسانه» هستند دور شوم. در «شفافیتها»، ساختمانها ماحصل یک پروژه مسکونی ناموفق هستند که با شروع فشار بحران مالی جهانی رها شدهاند. در این مورد زمینه فساد، هم در واقعیت و هم به صورت ایدئولوژیک وجود دارد. در این نمایش، آثار عکس سیاه و سفید اسکلت مانند، به صورت تصاویر نگتیو عکاسی چاپ شده اند و در لایت باکس ها مانند تصاویر پرتو ایکس به نظر می رسند؛—شما می توانید ورای آنها را ببینید. این مساله همچنین آنها را بی زمان می کند؛ در حقیقت آنها من را به یاد چاپ هایی می اندازند که در اوایل تاریخ عکاسی انجام می شده است. _در اولین کار شما، «In Between»، حس مشابهی از عدم دسترسی وجود دارد. اشاره کردید که این سریال نمایی از ایروان پس از شوروی و پوشیده از برف است که ما را از دیدن واقعیت باز می دارد. آیا می توانید بیشتر در مورد اینکه این واقعیت امروز برای شما چیست، صحبت کنید؟ * ارمنی های دیاسپوریک با تصویری از سرزمین مادری به عنوان مکانی افسانه ای و آرمانی بزرگ می شوند، اما واقعیت ارمنستان پس از شوروی، همانطور که شما می گویید، بسیار متفاوت است.مجموعه «در بین» را زمانی که برای اولین بار در بزرگسالی به ارمنستان سفر کردم و کشورِ در حال فروپاشی و مردم در رنج را دیدم، عکاسی کردم. برف درخششی سفید و براق را به آن می بخشد، اما در لایه زیرین، زندگی آنطور که همیشه تصور می کردیم نیست. متأسفانه، من باور نمی کنم که امروز چیز زیادی تغییر کرده باشد. مطالعه بخش دوم
سال گذشته نمایشگاه «طرف دیگر سکوت» هرایر سرکیسیان از 30 اکتبر 2021 تا 30 ژانویه 2022 در بنیاد هنر شارجه افتتاح شد که شامل عکاسی آنالوگ، اینستالیشنهای ویدئویی و مجسمههایی بود که در 15 سال گذشته تولید شده بودند.همچنین این نمایشگاه در Bonniers Konsthall استکهلم از 27 آوریل تا 19 ژوئن 2022 به نمایش درآمد و اکنون نیز در Bonnefanten ماستریخت تا 14 مه 2023 ادامه دارد و شامل اولین اثر صوتی سرکیسیان با نام، Deathscape (2021) نیز می باشد.
عنوان نمایشگاه نشان دهنده رویکرد چند سطحی هنرمند ارمنی -سوری به مقوله عکس است. فضای داخلی خالی و مناظر متروک او، که اغلب در آنها فیگور انسانی وجود ندارد، برخوردهای خاموشی است که آسیب های جمعی و ناگفتنی ها را در خود جای داده است. آثار او با داشتن زیبایی شکننده ای که در زیر آن واقعیتهای سیاسی- اجتماعی سختی نهفته است، اشاره به تاریخهایی دارد که مسکوت ماندهاند: نسلکشی ارامنه، پاکسازی قومی و ناپدید شدن اجباری آنها در نقاط مختلف جهان.
در تصاویر سرکیسیان که با دوربین فرمت بزرگ گرفته شده است، هنرمند تباهی زمان و دوگانگی غریب بین بیرون و درون، آشکار و پنهان و غم فردی و جمعی را به تصویر می کشد. ارمنستان، جایی که خانواده سرکیسیان از آنجا هستند، در اولین اثر او، “In Between” (2006) زیر پوششی از برف تداعی می شود. مناظر آن نیز در جدیدترین پروژه او Sweet and Sour (2022)، که یک سفارش جدید توسط Bonnefanten است دوباره ظاهر می شوند.
این اثر که نمایش دهنده روستای اجدادی او با نام Khantsorig در منطقه ساسون (ترکیه کنونی) است، مکانی از افسانهها و اسطورههای انقلابی می باشد، همچنین شامل تصاویری از پدر سرکیسیان و روستا نیز است جایی که که او تابحال هرگز به آنجا نرفته… این اولین بار نیست که سرکیسیان با پدرش وارطان سرکیسیان همکاری می کند، اما این بار نگاه عکاس را به عنوان سوژه-ناظر- تغییر می دهد. در «من و پدرم» (2010)، او از پدرش می خواهد تا برای آخرین کار عکاسی خود، در مرکز عکس سرکیسیان از او عکس پرتره بگیرد.
این مرکز که سابقاً Dream Color نامیده می شد، اولین لابراتوار عکس رنگی بود که در سال 1979 توسط وارتان در سوریه تأسیس شد و سرکیسیان نیز در جوانی عکاسی را در آنجا آموخت. این اثر شامل پرتره های سیاه و سفید وارتان از زمان نوجوانی او است. این فیلم که پایان یک دوره را مستند می کند، تباری از عکاسی را از گذشته تا امروز و از پدر تا پسر نشان می دهد.جنبه ماندگار کار سرکیسیان، به گونه ای در مقابل بی فکری ظاهری عصر دیجیتال ما قرار دارد. «Last Seen» (2018–2021)، که سفارش جدید بنیاد هنر شارجه است، به دنیای آنلاین اشاره میکند در حالیکه روایتی متقابل را نیز شکل میدهد.به عنوان جاه طلبانه ترین پروژه سرکیسیان تا به امروز، این مجموعه شامل 50 عکس از خانه های خانواده هایی در آرژانتین، بوسنی، برزیل، کوزوو و لبنان است که عزیزانشان در زمان درگیری ناپدید شده اند. سرکیسیان با سازمان های غیردولتی در هر کشور برای یافتن خانواده های آسیب دیده کار کرده است. هر عکس نشان دهنده جایی است که عزیزانشان آخرین بار آنجا دیده شده اند؛ مملو از اشیا، خاطره و فقدان.در یک نمای تکی، سرکیسیان بار سنگین تاریخ و جنگ را از دل خاک بیرون می آورد و حس حضور در غیاب را احضار می کند. نماد ناپیدایی در آثار او را می توان به عنوان عملی در برابر همه اشکال پاکسازی فرهنگی خواند. در گفتگوی زیر این هنرمند به تشریح تأثیرات موجود درپس کار خود می پردازد.