_در این چیدمان، به مفهوم خلاقیت می پردازید. قهرمان شما، نستیا، خلاق است زیرا او در حال ساختن قطعات عروسکی است. ساختن اشیا با دستان خود در سنت کار دستی چقدر اهمیت دارد؟هنگامی که ما با دستان خود کار می کنیم، با جهان تعامل می کنیم و همانطور که در آن دخالت می کنیم بهتر آن را درک می کنیم. حتی زمانی که از کامپیوتر برای تایپ استفاده می کنیم، احساس می کنیم صفحه کلید به عقب برمی گردد و ما خود را با آن سیستم وفق می دهیم. امروزه، کارهای دستی برای ما بیگانه تر شده اند، زیرا ما ماشین هایی داریم که کار را برای ما انجام می دهند. این چگونه درک ما از جهان را تغییر می دهد؟دوست دارم برای کارم تلاش بدنی کنم، با خستگی آن کنار بیایم و رابطه عجیبی ایجاد کنم. در پروژه من ترکیبی از چیزهایی که با دست ساخته ام وجود دارد، مانند مجسمه درخت نخل و چیزهای دیگر و بنر.ماشین تا چه حد و گستره ای، امتداد بدن ماست؟ با تجربه کردن مواد، میتوانید آن را درک کنید، و با درک آن، متوجه میشوید که چه چیزی میتواند باشد_ پتانسیل آن_. شما سعی می کنید بر مواد پیروز شوید. شما با آن مبارزه می کنید و از این طریق می بینید که چگونه درک شما را تغییر یا ارتقا می دهد. این دانش برای من بسیار مهم است.از طریق عکسهای موجود در این بنرها، من میخواستم لحظهای از خوشحالی را که نستیا از در کنار هم گذاشتن یک اسباببازی لگو نشان می دهد، در عصری ثبت کنم که همیشه ثمره کار خود را نمیبینیم، زیرا بیشتر چیزها به صورت دیجیتال باقی میمانند.ما میتوانیم روزها، هفتهها و ماهها روی چیزها کار کنیم – نتیجه معمولاً بیاهمیت است._ وقتی چیزی خلق میکنید، و شکلی نمایشی به خود میگیرد، حتی اگر چیزی کاملاً کودکانه باشد، پیشرفت را میبینید و میفهمید که میتوانید چیزی تولید کنید.چیزهای زیادی وجود دارد که ما ایجاد میکنیم و نتیجه آن را نمیبینیم اما در جایی بیرون، در سیستم باقی میمانند. بنرهای نستیا ادعا نمی کنند که او خلاق است زیرا او یک لوگوی سگ اسباب بازی ساخته است؛ بلکه به این نکته اشاره می کنند که وقتی بفهمی چیزی را خلق کرده ای، صرف نظر از مقیاس، لذت خلق را برایت به ارمغان می آورد._شما همیشه یک دفترچه یادداشت با خود دارید، انگار بلافاصله آماده ترسیم طرح دیگری برای یک پروژه جدید هستید. منابع اولیه ایده های شما چیست؟من آن را بیشتر برای نوشتن یا ترسیم خطوط با خود حمل می کنم. می تواند خطوط بسیار ساده ای باشد که گاهی اوقات مرجع یک فکر یا ایده باقی می مانند. در مراحل اولیه، من از نوشتن برای مشخص کردن ایده های ابتدایی استفاده می کنم، در حالی که به تخیلم اجازه می دهم ادامه پیدا کند و به نتایج احتمالی بیندیشد.ایده های جدید از تمایل شما به تجربه – خواه یک ماده، فرم یا اطلاعات باشد– می آید؛ چیزی که در مورد آن هیجان زده هستید. من فکر می کنم به همین دلیل است که نمی توانید از خلق چیزها دست بردارید، زیرا به میل تجربه کردن معتاد می شوید.من اتحاد بین اکتشاف و تجربه را دوست دارم. در دوران کودکی در کنار مجلات نشنال جئوگرافیک متون مذاهب مختلف را می خواندم. اینجا بود که برای اولین بار با عبارت «هوش مصنوعی» مواجه شدم. یک سوال به ذهنم خطور کرد: آیا اگر طبق اکثر ادیان، ما را خدا آفریده است، آیا ما هم دارای هوش مصنوعی هستیم؟ من دوست دارم به روش تفکر خود به عنوان نوعی هوش مصنوعی نزدیک شوم – کسب تجربیات جدید، یادگیری و تکامل-. هیچ محدودیت یا دسته بندی برای آنچه می توانید کشف یا تجربه کنید وجود ندارد. _آیا می توان بدون تولید هیچ چیزی خلاق بود؟طبق کتاب مقدس، حتی اگر افکار “بد” داشته باشیم، گناه ایجاد می کنیم. این متناقض است که برخی نوشته های فرهنگی با تعریف آن به عنوان «خوب» یا «بد» بر اندیشه محدودیت تحمیل می کنند. ما می توانیم دنیاها را در ذهن خود بسازیم، بازی کنیم و با تخیلات خود خلاقیت فوق العاده ای داشته باشیم.در حین خواندن کتاب، ما دنیای خود را از طریق ساختار ارائه شده توسط نویسنده، بدون ایجاد چیزی مادی می سازیم. به همین دلیل است که من دوست دارم با متن کار کنم. این مساله به شما این آزادی را می دهد که تا آنجا که می توانید تخیل خود را توسعه دهید و خلاق باشید. کلمات ابزار بسیار قوی برای ایجاد درگیری، جنگ و جابجایی کشورها و مرزها -آنهم فقط بسته به کلام و لحن گوینده آن- هستند.بسیاری از چیزهایی که تولید می کنیم اصلاً به خلاقیت مربوط نمی شوند؛ مانند آسیب یا تخریب. حتی اگر تخریب را بتوان به روشی خلاقانه انجام داد. آسیب یا تغییر شکل می تواند بسیار ساده و حتی ابتدایی باشد. در دنیای پست مدرن، آنها به عنوان روشی برای توسعه فرم به عنوان یک تجربه و دیدن اینکه آیا تغییر شکل یا آسیب می تواند اشکال جدیدی ایجاد کند استفاده می شوند.اگر کسی با رنگ اسپری کلمه دیگری را به این بنرها اضافه کند، ممکن است چیزی درخشان ایجاد کند یا فقط یک عمل خرابکارانه انجام دهد. مشاهده میکنیم که آسیب همیشه چیز جدیدی تولید نمیکند، و تجربه های آسیب زا میتوانند همانطور باقی بمانند. اگر «خلأ»را به عنوان شکل دیگری از فرم بپذیرید، میتوانید بدون تولید چیزی نیز خلاق باشید. تمام
_برای این پروژه، شما تصاویر قدیمی و شخصی کاراکتر خود-ناستیا- را در ترکیب با متون شاعرانه دوباره بازیابی کردید. اول چه چیزی به ذهنتان رسید؟ متن یا تصویر؟فکر می کنم که هیچ کدام از دیگری مقدم تر نیستند. برای من، این بیشتر در مورد تکمیل یک عمل است: نستیا در حال ساختن قطعات اسباب بازی است، درخت نخل روی زمین واژگون شده و…
کنش معنایی مرکزی دارد و این افعال جزئی از یک ترکیب بندی هستند؛ از بافتار خود حذف می شوند، مانند آثار باستانی حذف شده در موزه ها می شوند و رابطه خود را با محیط از دست می دهند یا با جایی که از آن آمده اند جایگزین می شوند.متن اعمال خاصی که قبلاً در تصویر جا داده شده است را برجسته می کند؛ مانند عبارت HOT RACING روی تی شرت فیگور و متن سه زبانه ای که اضافه کردم. من انتخاب می کنم که کدام عمل باید برجسته شود و سپس زمینه و بافتار را به روشی خاص چیدمان می کنم یا آن را از بین می برم.در این چیدمان، هر یک از عناصر یک فضا را نشان گذاری میکنند-از لحاظ ناحیهای که ایجاد میکنند و جایی که میتوان اشیا را در این مکان هندسی از زمینه؛ جابهجا کرد، ترجمه کرد و به اطراف حرکت داد- اگر مکان را به صورت چهارگوشه در نظر بگیرید، کدام گوشه اهمیت بیشتری دارد؛ فضا یا خطی که پارامترها را ایجاد می کند؟