_جالب است که از کلمه «مراقبت» استفاده میکنید، که در میان بحثهای نوظهور در مورد استرداد های فرهنگی، سیاستهای حذف و غیره اهمیت فزایندهای پیدا کرده است. اما از منظر عملی، بعید است که بیشتر اشیاء مجموعهای مانند موزه بریتانیا به این زودیها از نمایش عمومی کنار گذاشته شوند. همانطور که بعد از مدتی که در مجموعهها گذراندید میگفتید، اگر قرار است این اشیا برای مدتی در آنجا بمانند، حداقل مطمئن شویم که سؤالات درستی در مورد اینکه مراقبت از یک شی در این شرایط به چه معناست، میپرسیم. این مساله فقط در مورد مراقبت از ابعاد فیزیکی یک شی از طریق محفاظت نیست. بلکه همچنین در مورد ابعاد غیر مادی، عاطفی و معنوی آن نیز هست، یعنی با در نظر گرفتن معنای آن اشیاء برای فرهنگ هایی که آنها را تولید کرده اند.این تمرینی است برای دیدن چیزها و اینکه چه کسی در آن فضای خاص بوده است. مصریان باستان ممکن است دیگر به شکلی که ما فکر می کنیم وجود نداشته باشند، اما آنها این تدبیر را اندیشیده بودند که به طور نامحدود- مانند مجسمه Nenkheftka -وجود داشته باشند. این مجسمه گرانیتی یکی از 12 شیئی بود که Nenkheftka ننخفتکا قرار بود در آن تناسخ پیدا کند و یکی از آثار موزه ای بود که به آن علاقه داشتم؛ دیدن اینکه اگر آنچه او می خواست اتفاق بیفتد، واقعاً رخ می داد، چگونه می شد؟ وقتی در موزه بریتانیا به دنبال افرادی بودیم که با آنها صحبت کنیم، یک باستانشناس زیستی پیدا کردیم که از آثار بیولوژیکی در موزه مانند مومیاییها مراقبت میکرد. در مصر باستان، واقعیت این بود که شما میتوانستید بهعنوان مجسمه گرانیتی -تناسخ پیدا کنید-و بازگردید، پس ماده گرانیت بخشی از مساله بیولوژی میشود، زیرا اکنون یک فرد را در خود نگه میدارد. _فقط برای روشن شدن موضوع مورد بحث؛ پیکره مجسمه ننخفتکا محفظه ای برای روح این شخص بود.محفظه ای جدید برای روح او بود. ما نمی دانیم چگونه، اما برای آنها زندگی پس از مرگ اینچنین بود. بنابراین بیایید در نظر بگیریم که «زیستشناسی» به چه چیزی تبدیل می شود وقتی که این مجسمه را به عنوان محتوی یک زندگی در نظر می گیریم. تمام اطلاعات مربوط به تناسخ او در تابوت گرانیتی، روی عناوین موزه ای آنها موجود است و بخشی از کاری که من در اولین سفرم به اینجا انجام دادم این بود که در جستجوی عناوینی باشم؛ آنهم مربوط به اشیایی که ممکن بود هنوز هم کارکردی در ارتباط با گذشته داشته باشند. عنوان آن شی می گوید که ننخفتکا قرار بود به داخل این شی بازگردد. بیایید به معنای واقعی کلمه آنچه را که عنوان آن می گوید انجام دهیم و ببینیم آیا فردی در داخل مجسمه وجود دارد یا خیر. این اثر با ابعاد محفظه ای که اکنون دور جسم قرار دارد ساخته شده است – این نقاشی قرار است دور آن پیچیده شود تا آن فرد چشم انداز بهتری داشته باشد.این نقاشی تصویری از منظره ای است که در حال حاضر یک پارک یونسکو است – گورستان نهنگ ها-. زمانی که او زنده بود، ممکن بود برای دیدن به آنجا رفته باشد. این تصویر جایگاهی برای این ایده است که او ممکن است بخواهد به چیز دیگری نگاه کند. به نوعی بسیار گمانه زنانه است، اما من میخواهم افرادی که از آن شی مراقبت میکنند، آن را به همان شکلی که ننخفتکا دید -و همچنین در نظر گرفتن مخاطبان باستانی که ممکن است در موزه باشند- ببینند.
من فکر میکنم با این پرسشها در مورد آثار معاصر، میتوانیم ببینیم که چگونه این روشها ممکن است برای چیزهایی که بسیار قدیمیتر هستند اعمال شود. افرادی که در این مؤسسات کار می کنند، از قبل می دانند که در اکثر موارد چالش موزه ها در مورد چیست._بسیاری از آثار شما شامل مواد و فرآیندهایی است که قابل جایگزینی، متغیر و ناپایدار هستند – بسیاری از آنها تغییر میکنند، پوسیده میشوند و در نهایت ناپدید میشوند.
می خواهم بدانم که پرسشگری شما از نحوه روش های حفاظت موزه ای، تا چه حد به علاقه بیشتر «شخصی» شما پاسخ می دهد، به عنوان هنرمندی که کارش با زمان، ماندگاری و انتقال فرهنگ سروکار دارد؟من در حال تلاش برای انجام چند کار هستم! با توجه به آنچه در مورد خط مشی، کاغذبازی و مراحل روزمره موزه گفتید، این نیز مشاهده ساختارهای پس زمینه است؛ از اینکه مردم چگونه از اشیا قدیمی مراقبت می کنند.
با نگاهی به گزارش های محفاظتی یا شماره بازیابی اشیا، روشی را مشاهده می کنید که اشیاء در واقع، امروزه در مخازن موزه ها نگهداری می شوند.