گالا پوراس کیم و زندگی پس از مرگ اشیاء موزه - قسمت دوم
امتیاز دهید

من فکر می‌کنم با این پرسش‌ها در مورد آثار معاصر، می‌توانیم ببینیم که چگونه این روش‌ها ممکن است برای چیزهایی که بسیار قدیمی‌تر هستند اعمال شود. افرادی که در این مؤسسات کار می کنند، از قبل می دانند که در اکثر موارد چالش موزه ها در مورد چیست. _بسیاری از آثار شما شامل مواد و فرآیندهایی است که قابل جایگزینی، متغیر و ناپایدار هستند – بسیاری از آن‌ها تغییر می‌کنند، پوسیده می‌شوند و در نهایت ناپدید می‌شوند. می خواهم بدانم که پرسشگری شما از نحوه روش های حفاظت موزه ای، تا چه حد به علاقه بیشتر «شخصی» شما پاسخ می دهد، به عنوان هنرمندی که کارش با زمان، ماندگاری و انتقال فرهنگ سروکار دارد؟ من در حال تلاش برای انجام...

Gala Puras Kim

فهرست مطالب

من فکر می‌کنم با این پرسش‌ها در مورد آثار معاصر، می‌توانیم ببینیم که چگونه این روش‌ها ممکن است برای چیزهایی که بسیار قدیمی‌تر هستند اعمال شود. افرادی که در این مؤسسات کار می کنند، از قبل می دانند که در اکثر موارد چالش موزه ها در مورد چیست.

_بسیاری از آثار شما شامل مواد و فرآیندهایی است که قابل جایگزینی، متغیر و ناپایدار هستند بسیاری از آن‌ها تغییر می‌کنند، پوسیده می‌شوند و در نهایت ناپدید می‌شوند.
می خواهم بدانم که پرسشگری شما از نحوه روش های حفاظت موزه ای، تا چه حد به علاقه بیشتر «شخصی» شما پاسخ می دهد، به عنوان هنرمندی که کارش با زمان، ماندگاری و انتقال فرهنگ سروکار دارد؟

من در حال تلاش برای انجام چند کار هستم! با توجه به آنچه در مورد خط مشی، کاغذبازی و مراحل روزمره موزه گفتید، این نیز مشاهده ساختارهای پس زمینه است؛ از اینکه مردم چگونه از اشیا قدیمی مراقبت می کنند.
با نگاهی به گزارش های محفاظتی یا شماره بازیابی اشیا، روشی را مشاهده می کنید که اشیاء در واقع، امروزه در مخازن موزه ها نگهداری می شوند.

 

برای مطالعه قسمت اول اینجا را کلیک کنید

 

_جالب است که از کلمه «مراقبت» استفاده می‌کنید، که در میان بحث‌های نوظهور در مورد استرداد های فرهنگی، سیاست‌های حذف و غیره اهمیت فزاینده‌ای پیدا کرده است. اما از منظر عملی، بعید است که بیشتر اشیاء مجموعه‌ای مانند موزه بریتانیا به این زودی‌ها از نمایش عمومی کنار گذاشته شوند.
همانطور که بعد از مدتی که در مجموعه‌ها گذراندید می‌گفتید، اگر قرار است این اشیا برای مدتی در آنجا بمانند، حداقل مطمئن شویم که سؤالات درستی در مورد اینکه مراقبت از یک شی در این شرایط به چه معناست، می‌پرسیم.
این مساله فقط در مورد مراقبت از ابعاد فیزیکی یک شی از طریق محفاظت نیست. بلکه همچنین در مورد ابعاد غیر مادی، عاطفی و معنوی آن نیز هست، یعنی با در نظر گرفتن معنای آن اشیاء برای فرهنگ هایی که آنها را تولید کرده اند.

این تمرینی است برای دیدن چیزها و اینکه چه کسی در آن فضای خاص بوده است.  مصریان باستان ممکن است دیگر به شکلی که ما فکر می کنیم وجود نداشته باشند، اما آنها این تدبیر را اندیشیده بودند که به طور نامحدود- مانند مجسمه Nenkheftka -وجود داشته باشند.
این مجسمه گرانیتی یکی از ۱۲ شیئی بود که Nenkheftka ننخفتکا قرار بود در آن تناسخ پیدا کند و یکی از آثار موزه ای بود که به آن علاقه داشتم؛ دیدن اینکه اگر آنچه او می خواست اتفاق بیفتد، واقعاً رخ می داد، چگونه می شد؟
وقتی در موزه بریتانیا به دنبال افرادی بودیم که با آنها صحبت کنیم، یک باستان‌شناس زیستی پیدا کردیم که از آثار بیولوژیکی در موزه مانند مومیایی‌ها مراقبت می‌کرد. در مصر باستان، واقعیت این بود که شما می‌توانستید به‌عنوان مجسمه گرانیتی -تناسخ پیدا کنید-و بازگردید، پس ماده گرانیت بخشی از مساله بیولوژی می‌شود، زیرا اکنون یک فرد را در خود نگه می‌دارد.

 

مجسمه Nenkheftka

 

_فقط برای روشن شدن موضوع مورد بحث؛ پیکره مجسمه ننخفتکا محفظه ای برای روح این شخص بود.

محفظه ای جدید برای روح او بود. ما نمی دانیم چگونه، اما برای آنها زندگی پس از مرگ اینچنین بود. بنابراین بیایید در نظر بگیریم که «زیست‌شناسی» به چه چیزی تبدیل می شود وقتی که این مجسمه را به عنوان محتوی یک زندگی در نظر می گیریم. تمام اطلاعات مربوط به تناسخ او در تابوت گرانیتی، روی عناوین موزه ای آنها موجود است و بخشی از کاری که من در اولین سفرم به اینجا انجام دادم این بود که در جستجوی عناوینی باشم؛ آنهم مربوط به اشیایی که ممکن بود هنوز هم کارکردی در ارتباط با گذشته داشته باشند.
عنوان آن شی می گوید که ننخفتکا قرار بود به داخل این شی بازگردد. بیایید به معنای واقعی کلمه آنچه را که عنوان آن می گوید انجام دهیم و ببینیم آیا فردی در داخل مجسمه وجود دارد یا خیر. این اثر با ابعاد محفظه ای که اکنون دور جسم قرار دارد ساخته شده است – این نقاشی قرار است دور آن پیچیده شود تا آن فرد چشم انداز بهتری داشته باشد.

این نقاشی تصویری از منظره ای است که در حال حاضر یک پارک یونسکو است – گورستان نهنگ ها-. زمانی که او زنده بود، ممکن بود برای دیدن به آنجا رفته باشد. این تصویر جایگاهی برای این ایده است که او ممکن است بخواهد به چیز دیگری نگاه کند. به نوعی بسیار گمانه زنانه است، اما من می‌خواهم افرادی که از آن شی مراقبت می‌کنند، آن را به همان شکلی که ننخفتکا دید -و همچنین در نظر گرفتن مخاطبان باستانی که ممکن است در موزه باشند- ببینند.

 

Gala Puras Kim

 

_بنابراین شما به موزه اثر Sights beyond the grave (۲۰۲۲) را پیشنهاد می کنید تا برای این منظور مورد استفاده قرار گیرد؟

این اثر شامل نامه‌ای به موزه بریتانیا است که می‌گوید برآورده کردن همه نیازهای این افراد برای زندگی پس از مرگ می‌تواند بسیار سخت و فشارزا باشد، زیرا آنها دستورالعمل‌های خاصی در مورد اینکه چگونه می‌خواهند در آینده زندگی کنند، دارند.

برخی از کارهایی که این موزه انجام می دهد به موازات آن چیزی است که مصریان باستان می خواستند، یعنی حفظ بدن فیزیکی آنها. از طریق حفاظت از موزه، آنها به خوبی حفظ می شوند.

 

_آثاری از این دست، از خواندن مطالب به تحت اللفظی ترین شکل ممکن ناشی می شود. به نظر می رسد در بسیاری از آثار شما نسبت به دام های زبان استعاری نوعی تردید وجود دارد.
شما به موزه می گویید: «اگر مجسمه ننخفتکا محملی برای روح اوست، پس بیایید این شی را در ارزش واقعی اش به رسمیت بشناسیم و به این شی به عنوان یک شخص احترام بگذاریم. بیایید با آن به عنوان «کسی»،- به جای «چیزی»- برخورد کنیم.»
شاید بتوانیم این را به بزرگترین سفارش کاری شما برای نمایشگاه تان Sunrise for 5th-Dynasty Sarcophagus from Giza at the British Museum (۲۰۲۲) در موزه بریتانیا ارتباط دهیم.

این تابوت از سلسله پنجم در موزه بریتانیا است؛ رو به جنوب غربی دارد، اما عناوین موزه ای می‌گویند مصریان باستان درهای ساختگی رو به شرق داشتند تا مردگان بتوانند زندگان و طلوع خورشید را ببینند.
پیشنهاد من این است که موزه تابوت را طوری بچرخاند که رو به شرق باشد. این کار آن را از معرض دید خارج نمی کند و شیوه کارکرد اش را نیز ثابت نگه می دارد، اما با تغییر موقعیت آن، می‌تواند به سمت جهتی که در ابتدا برای آن در نظر گرفته شده بود بازگردد، زیرا برای آنها این مساله مهم بوده است. این کار مانند سرپرستی دو نمایش در یک زمان است. یکی برای افرادی که امروز زنده هستند و به طور منظم از موزه بازدید می کنند، دیگری برای مخاطبان باستانی که ممکن است واقعاً به آنها اهمیت دهند.
در حقیقت «مستبه» محل دفن این تابوتها بوده است. من یک سری از این آثار را ساخته ام که شبیه نوعی چشم انداز هستند، چیزهایی که ما به عنوان موجودات زنده ممکن است هنوز نتوانیم آنها را ببینیم زیرا یا در داخل یک هرم هستند یا یک قبر، که نور وارد آن نمی شود، اما واقعاً برای نوع دیگری از دیدگاه و مخاطب ساخته شده اند.

 

ادامه 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *