من می خواستم اثری درباره Luzia ، قدیمی ترین مومیایی قاره آمریکا بسازم که اکنون در موزه ملی ریو نگهداری می شود و آتش گرفته است. در حالی که در حال تحقیق بودم، با پزشکی قانونی برزیل صحبت کردم که یک سخنرانی پنج ساعته در مورد تاریخچه نحوه به روز رسانی خط مشی ها برای تعریف مرگ، برای من ارائه کرد. من به آیین نامه ای علاقه مند شدم که می گوید چه زمانی جسد یا فرد مرده به اندازه کافی پیر شده تا تبدیل به یک شی، تاریخ یا اثر باستانی شود. او نیز تاریخچه زمانی آن را برایم مرور کرد. روزانه معنای مرگ توسط قانون و نهادها بازتعریف می شود. من به Centro Andaluz de Arte Contemporáneo در سویلا رفتم که یک صومعه بود و مقبره ای داشت که مردم نیز داخل آن بودند. در حقیقت اشیا به این صورت فهرستبندی میشوند؛ اگر در موزه باشند، مانند اثر هنری به یک شی موزه ای تبدیل میشوند و اگر چنین آثاری به موجودی اشیا اضافه شوند و فهرست بندی شوند، به شی تبدیل می شوند. این کار به روش دیگری نیز انجام می شود؛ اگر یک پیکره فوت شده وارد مجموعه شما شود، ساختمان شما به آرامگاه تبدیل می شود. برای لوزیا – ما نمیدانستیم این شخص چه نامیده میشود – به روشهای مختلفی فکر میکردم که اشیا می توانند از لیست اشیا موزه ای کنار گذاشته شوند، که به ندرت در مورد آن صحبت میشود، و زمانی که چنین می شود، در بیشتر موارد اتفاق خوشایندی نیست. بخشی از پیکره لوزیا از آتش جان سالم به در برد، در حالی که 20 درصد از بدن او سوخت. اتفاق شدید بود، آتش خیلی چیزها را سوزاند. در اخبار خواندم که سعی کردند 80 درصد دیگر از بدن او را دوباره جمع آوری کنند. اگر در مورد آتش سوزی به عنوان یک رویداد ماوراء طبیعی فکر می کنید، کسی توانسته است تا حدی از موزه خارج شود. _این مساله مربوط به یکی دیگر از آثار شماست، که اثری با چاپ دستی است که با خاکستری که در میان آوارهای موزه ملی در ریودوژانیرو پیدا کردهاید، -که پس از آتشسوزی ویرانگری که کل مجموعههای آن را در سال 2018 نابود کرد- خلق شده است. عنوان این اثر برای مخاطبان این سوال را مطرح میکند که آیا خروج از یک موسسه از طریق سوزاندن پیکره مردگان آسانتر از سیاست های عدم الحاق اشیا موزه ای است؟ برای خارج شدن از موزه چه چیزی لازم است؟ این اثر همراه با نامه ای در مورد آتش سوزی است. این راهی است که یک پیکره می تواند به معنای واقعی کلمه از مجموعه بیرون برود. اگر یک تغییر مثبت می توانست شامل افراد یا ارواح پنهان و همچنین خود اشیاء در مأموریت کلی یک موزه باشد، چقدر به تغییر در آن مسیر، در مورد همه موزه هایی که با آنها در تماس بوده اید، امیدوار هستید ؟بسیار امیدوار هستم. با توجه به قدمت و کندی موزه و سرعت تغییرات اخیر، این واقعیت که مردم مایلند با من بحث کنند، من را امیدوار می کند. من می دانم که در ایالات متحده، مؤسساتی هستند که واقعاً سعی می کنند در مجموعه های خود به آن زیرمجموعه ها فکر کنند، و برخی زمان های خاصی دارند که مردم می توانند وارد شوند و مراسمی را انجام دهند و به معنای واقعی کلمه ساختمان را برای چند ساعت به آرامگاه تبدیل کنند. بهترین چیزی که تا به حال در موردش شنیده ام این است که خدای ذرت در موزه وجود دارد، خدایی که باید تغذیه شود. یک کیوریتور آنجاست که کارش این است که گهگاه به آن ذرت بدهد. این لحظه ای است که موزه کاری انجام می دهد که برخلاف تفکر حفاظتی آنها است. ذرت اسید دارد!؛ یعنی از بین بردن عملکرد روزانه اشیا به این دلیل که به معنای واقعی کلمه اسید روی جسم میریزید، اما همچنین میدانید که با این کار آن را زنده میکنید.با استفاده از تکنولوژی، هر چیزی که تا به حال توسط یک انسان ساخته شده است را می توان در طول زندگی یافت. چرا باید این همه چیز را نگه داریم؟ اینها راه هایی برای تجربه این اشیا به گونه ای هستند که با گذشته سازش می کنند. من نمی گویم بیایید همه چیز را به عقب برگردانیم. نمیدانم راهحل آن چیست، اما در کارهای روزمره، ممکن است تغییرات کوچکی رخ دهد، به خصوص اگر نمادین باشند. بسیاری از این چیزها می تواند برای کسی که ممکن است برگردد نمادین باشند. من در مورد پیشنهادی برای خط مشی اشیاء خاص فکر کرده ام. به جای جابجایی فیزیکی آن، مالکیت شی را در فرم های موزه تغییر می دهید. مالک دیگر آنجا نیست که از آن مراقبت کند، اما می گوییم ما آن را از «مالکیت موزه بریتانیا» به «مالکیت ننخفتکا» تغییر می دهیم، مالک صاحب مجسمه خودش است و ما به طور نامحدود از آن مراقبت می کنیم. _موزه تبدیل به ناظر می شود.بله، شی دیگر متعلق به آن نیست. _این مساله به مجسمه مکعب شکل The Michael C. Rockefeller Wing at the Met 1982–2021 fragment (2022)نیز مرتبط می شود. این کوچکترین شی در نمایش شما در Gasworks است، اما بسیار قدرتمند و از بسیاری جهات، چالش بزرگی است. ساختار مادی این شی چیست و شامل چه چیزهایی می شود؟این کاری است که من به تازگی ساخته ام. من نمی دانستم که این شکل را خواهد گرفت. شاید هنوز دارم به آن فکر می کنم. _شما با یک کیسه جاروبرقی به Gasworks آمدید تا آن مجسمه را بسازید! یک مکعب است که از باقیمانده ها ساخته شده است! از باقیمانده چیزهای داخل جاروبرقی درست شده که پس از جمع آوری چیدمان اتاق آمریکای باستان، آفریقا و اقیانوسیه برای اولین بار بدست آمده است.موزه مت در حال باز کردن چیدمان Rockefeller Wing بود،- که هرگز نیز دوباره آویزان نشد- آنها جعبه ها را باز کردند و اشیاء را جابجا کردند و گرد و غبار و زباله های اطراف اشیا را که توسط افرادی که بین سال های 1982 تا 2021 از آنها بازدید کرده بودند تولید شده بود جارو کشیدند. شخصی جاروبرقی زد و من آنها را جمع کردم؛ در حقیقت آن باقیمانده ها قطعه هایی از یک دوره خاص هستند. ادامه
_به آنچه قبلاً گفتیم برگردیم، مجموعه هایی مانند موزه بریتانیا مراکزعصر روشنگری هستند که قرار بود تمام فرهنگ بشری را به نمایش بگذارند، به طوری که همه چیز برای دیدگان دوران مدرن قابل مشاهده و شفاف باشد.
بسیاری از آثار شما به آنچه از دید ما پنهان شده اشاره دارد. در برخی موارد، شما به واقعیتهایی اشاره میکنید که هرگز برای دید ما معنی خاصی نداشته اند، برای مثال اثر Mastaba scene (2022) .وقتی مردید می توانید آن را ببینید! این راهی است که من دوست دارم دنبال کنم. موزههایی که آثار تاریخی را نشان میدهند، بسیار علمی هستند و حس واقعی بودن با انسان می دهند. اما من دوست دارم در پنج درصد عدم اطمینان زندگی کنم. اگر واقعاً همه چیز همانطور که مردم در گذشته باور داشتند، باشد. چه؟ به این نوع دانش فرصتی بدهید تا فراتر از آنچه امروزه مؤسسات ممکن است بدانند، اولویت بندی شوند._شاید بتوانیم در اینجا پیوند دیگری بین اثر Mastaba scene شما و replica of the Giza sarcophagus ایجاد کنیم، که هر دو به چیزی اشاره دارند که نمی توان دید.
ماکت تابوت یک پرسش فلسفی مهم را مطرح میکند که بر آیین های حفاظت از موزه تأثیر میگذارد، اما فراتر از آن است – در چه نقطهای آثار انسانی به یک اثر فرهنگی تبدیل میشوند؟
چه چیزی لازم است تا «کسی» به «چیزی» تبدیل شود؟ و مهمتر از آن، چگونه می توانیم شخصیت یک شی را بازیابی کنیم؟