مقدمه
پیدایش و گسترش هنر همواره متاثر از دین و مذهب بوده است. در واقع در اکثر قریب به اتفاق موارد، هنر و فعالیتهای هنری حول محور دین شکل گرفته است و بعدتر به جنبههای دیگر زندگی انسانها وارد شده است. آنچه که نقشی قطعی در تحول همه دین های جهان داشته است و با داشتن رابطهی ذاتی و طبیعی با حقیقت و زیبایی و نیز حساسیتهای انسانی را ممكن کرده است،هنر است.رابطهی هنر و دین، ارتباطی پیچیده و قابل تامل است كه می تواند درنهایت به هدایت نوع بشر منجر گردد. هنر دینی (Religious art) یکی از دورانهای شکوهمند تاریخ هنر و یکی از ارزشمندترین دستاوردهای بشری در عرصه هنری بهشمار میآید و شامل انواع متنوعی از هنر همچون معماری اسلامی،خوشنویسی، نقاشی، پرده خوانی، نقالی، و مانند آنها میشود.
هنر اسلامی نه تنها به مذهب، بلکه به فرهنگ غنی و متنوع مردمان سرزمینهایی که آیین اسلام در آن رواج دارد نیز اشاره میکند. از مهمترین این آیینها، آیین عزاداری عاشورا است. هنر این آیین مهم و ارزشمند درون جوامع اسلامی تحت تأثیر عوامل منطقهای و فرهنگ بومی به وجود و ترقی یافته است. هنر عاشورایی به طوری در خدمت مذهب به کار گرفته شده است که میتواند مفاهیم مذهبی را بهتر انتقال دهد. هنرعاشورایی در دل هنر اسلامی است و بسیار به هم وابستهاند و در کنار یکدیگر باعث زنده ماندن و تداوم یکدیگر شدهاند.
هنرچیست؟
هنر، انتقال عواطف و احساسات هنرمند به انسان است. انتقال عواطف و تجربیات، به صورتی که باعث برانگیخته شدن احساسات مخاطب شود و با ایجاد عواطف مشترک با مخاطبان ارتباط و پیوندی معنوی برقرار کنند را، هنر میگویند. درک آنچه برای مردم عوام دشوار است و یا قابل پاسداری و تکرار است توسط هنر محصول میدهد.
هنر عاشورایی
هنر عاشورایی از منظر کاربرد هنر قابل بررسی است. در بیان و ابداع هنر عاشورایی، هنر شامل پديدآوري و بازآفرينـي مطلوب از وجوه فرهنگی است. گاهي نه آفرينش ابتدايي، بلکه نوعي بازآفريني و باز نمایاندن يك حقيقت است که منجر به خلق یک اثر هنری میشود. آیههای هنر در این دوران حكم یا قصهای از یك سنت دینی خاص را به تصویر كشد، آن تصویر یک تعلیم دینی است و میتوان ادعا کرد که كاركردی دینی دارد. هنر عاشورایی به منظور استفاده در مکانها و زمانهای خاص نیز دینی قلمداد میشود. تجلی هنر در مراسم عاشورا همانند یک رسانه عمل میکند. گاهی در پردهخوانی و نقاشیهای خیالی دیده میشود، گاهی در علامت. هنر عاشورایی ایرانی به ویژه در نقاشیهای صفویه به منصه ظهور رسید و در دوره قاجاریه اوج گرفت و بعد از قاجار توسط هنرمندان مختلفی بازتولید شد؛ در حقیقت به نوعی میتوان گفت نقاشیهایی با مضامین دینی و عاشورایی هنوز وامدار دوره صفویه و قاجاریه هستند.
هنر عاشورایی، هنری است که هر هنرمند با توجه به درک و بینش خویش توانسته آن را تصویر کند؛ از تابلوی «عصر عاشورا» محمود فرشچیان هنرمند مینیاتوریست پیشکسوت و آثار حسین قوللر آغاسی، تا تابلوهای عاشورایی حسن روحالامین. هنر عاشورایی در عرصههای متفاوتی امکان حضور و بروز یافته است. از مهمترین آنها میتوان به نقاشی قهوهخانهای، تعزیه، پوستر، خوشنویسی و کالیگرافی، عکاسی و غیره اشاره کرد که با هم به بررسی آنها میپردازیم.
نقاشی قهوهخانهای
این نوع نقاشی بـه نامهای مختلفی از جمله «نقاشی قهوهخانهای»، «نقاشی خیالی» و «نقاشی عامیانه» نزد جامعهی نقاشان شناخته شده اسـت. نقاشی قهوهخانه شیوهای از نقاشی ایرانی است. این نقاشی، نقاشی روایی رنگ روغنی با درونمایههای رزمی، مذهبی و بزمی است که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطه ایران، اوج گرفت. نقاشان این رشته برای آثار خود عنوان «خیالی سازی» را برگزیده بودند تا از نقاشانی که به واقعیت عینی میپرداختند متمایز باشند. نقاشی قهوه خانهای توسط هنرمندان مکتب ندیده با تکنیک رنگ و روغن نقاشی میشد.
در ابتدا، بخصوص در دوره ی صفوی، قهوهخانهها، مکانی مخصوص برای حضور اعیان و اشراف بود و موقیعتی درباری به حساب مـیآمد، ولی از اواخر دورهی صفوی، به ویژه در دوره ی قاجاریه، قـهوهخانه در مکانهای مـختلف شهر رونق گرفت و همه میتوانستند از آن استفاده کنند.
در نقاشی قهوه خانهای بیشترین مضامین به صحنهها و موضوعات مذهبی عموما عاشورایی یا ماجراهایی همچون غدیر یا بعثت پیامبر مربوط میشود. چون آن زمان رسانه به شکل و معنای امروز وجود نداشت، این نقاشیها نوعی کاربرد صوتی تصویری داشتند. در برخی موارد نیز موسیقیدانها نقال را همراهی میکردند. زمانی که درویش به بخشهای حزن انگیز کار میرسید سکوت میکرد و نوازندهای با نی به محفل عمق معنایی بیشتری میبخشید. بعد از آن، درویش در دستگاهها و نواهای مغموم همچون دشتی آواز میخواند. از نقاشیهای قهوهخانهای بیشتر در قهوهخانهها، ایوان حسینیهها، تکیهها، بر سکوی زورخانهها، سقاخانهها، پرده خوانی درویشان، امامزادهها، مقابر مـتبرک و مـساجد اسـتفاده میشود. نقاشی قهوه خانهای به دو دسته مذهبی و اساطیری تقسیم میشود.
هدف از نقاشی قهوهخانهای؛ تبلیغ بـرای اشاعهی مذهب شیعه و فرهنگی ملی، گرم کردن تعزیهها و اشتیاق مردم برای تجمع در مراکز فرهنگی، شـرح مـظلومیت و شرح دلاوریهای امام حسین(ع) و یاران او و حفظ اصـالت فـرهنگ عـامه که خود شامل فـرهنگ مادی و معنوی میشود، است.
ویژگیهای نقاشی قهوهخانهای عاشورایی
- اکثر نقاشیهای قهوهخانهای دارای امضا و رقمی به شیوهء مکتب دوره ی قـاجار است که باعث وجه تمایز نقاشی مکتب قاجاری از مکتبهای دورههای قبل میشود.
- در نقاشیهای قهوهخانهای شخصیت اصلی داستان را بزرگتر از بقیه ی افراد به تصویر میکشند که تا قبل از این در تاریخ نقاشی ایران کمسابقه بوده است. برای تحقیر افراد معمو لا آنها را با کوچکتر نشان دادن اندامشان نشان میدهند.
- ویژگی دیگر این نوع نقاشی، فضای خالی، ترکیب بسته و درهم آنهاست. رنگ و تـرکیب آن، در نقاشی قهوهخانهای بسیار مهم است و هر رنگی متناسب با نوع موضوع و کیفیت حالات افراد مختلف به کار میرود. این تصور که رنگ در این نوع نقاشی تصادفی است، از روی بیاطلاعی است؛ مـثلا رنگ سرخ در نقاشی قهوهخانهای (از نوع مذهبی آن) نشانهی شهادت است؛ رنگ قرمز نشانه ی خـشم و غضب بر دشمن و رنـگهای تـیره و کدر نشانهی سپر و براق و روی کافران است. رنگ سبز در نقاشی قهوهخانهای (از نوع افسانهای) جایگاه پهلوانان،امامان و یلان مورد علاقه و احترام مـردم است.
- در نقاشی قهوهخانهای فاصلهی دوری و نزدیکی و به اصطلاح نقاشی امروزی «بعد» یا «پرسپکتیو» نادیده گرفته شده اسـت و این از خصوصیات بارز نقاشی قهوهخانهای است؛ چرا که همزمان با این نقاشها در دورهء قاجار، در نقاشیهای تأثیرپذیرفته از شیوهء فرنگی رایج شده در ایران پرسپکتیو رعایت شده است.
- اصل مهم نقاشی قهوهخانهای جوانمردی و پهلوانی است. نقاشی خیالی، جلوهی مردانه دارد، برخلاف نقاشی درباری عصر قاجار که جلوهی زنانه پیدا کرده اسـت. در این نوع نقاشی بخصوص در کارهای قوللر آقاسی و شاگردانش، بندرت میتوان تـصاویر زنان را دید.
- در نقاشی خیالی کشیدن نیمرخ هرگز اصل رایج نیست. تصویر نیمرخ در بعضی از نقاشیهای قهوهخانهای نیز بنا به درخـواست نقالان بـوده است.
- ویژگی دیگر این مکتب این اسـت کـه هاله ی نور در این نوع نقاشیها نماد روشنایی است. این هالهء نور را بیشتر به گرد سر امامان و پیامبران مییابیم.
هنرمند مطرح عرصه نقاشی قهوه خانهای محمد مدبر و حسین قوللر آغاسی است که قلمگیری دور پیکرههایش آثار او را از دیگر آثار متمایز میسازد. وی مهمترین ویژگی نقاشی قهوه خانه ای را «بدیهه سازی» میدانست.
شمایل نگاری
یکی از مهم ترین موضوعات هنر اسلامی، شمایل نگاری پیامبر(ص) و مقدسین است؛ که از دوره ایلخانان به بعد رشد چشمگیری داشته و پیش ازاین عصر، صورتگری چندان موردتوجه مسلمانان قرارنگرفته بود.
شمایل ها صورتهای خیالی اند که در دو مفهوم کلی قابل ادراک هستند.در معنایی خاص،شمایل«شاکله یک امر قدسی است»که الزاماً چهره یک فرد مقدس نیست.در معنی عام،شمایل«جلوه ظاهری یک قدیس یا قدیسه»است.
شمایل نگاری مذهبی در ادیان تفاوتهای بسیار داشته که مهمترین دلیل آن، تجویز و تحریم شمایل نگاری در مقاطع مختلف است.برخی از این تحریمها را میتوان ناشی از تحذیر تمایل به بتپرستی نیز دانست.
در اسلام منع صورتگری همچنان به قوت خود باقی مانده است اما همه مسلمانان این ممانعت را نپذیرفتند.آثار هنرمندان ایران بیش از هرجای دیگر شامل صور انسانی، به ویژه پهلوانان و اسطورههای ایرانی و دینی است.
در برههای از تاریخ نقاشی چهرهها و پیکرههای انبیاء به ایجاد و فضاسازی عبادی کمک میکرد.از کهنترین نقاشیها از قرن هشتم هجری در کتاب آثار الباقیه بیرونی است دو رویکرد در نقاشیهای شنایل نگاری به چشم میآید:در حوزه اهل تسنن(حوزه عثمانی) چهره مقدسین و انبیاء با پارچه سفیدی پوشیده شده. هم چنین تا قرن یازدهم (صفویه) در نگارههای ایرانی نقاشان چهرههای مقدسین را پوشیده نقاشی میکردهاند . رویکرد دوم نگارهها از قرن یازدهم هجری به بعد است که ظاهراً در پی حکومت شیعی صفویه شرایط سهلتری در نقاشیهای عبادی مذهبی به وجود میآید و ترسیک چهره ها به طور کامل کمی مرسوم شد.هاله مقدس نور، رداهای پر چین و شکن تیره،فرشتگان بالدار آسمانی، ترکیببندی محرابی ایستا و پایدار از ویژگی این نقاشی هاستنقش چهرههای ترسیم شده از اه بیت؛مردمی، دوستداشتنی و مطابق با آنچه شیعه ایرانی دوست دارد و در تخیل خود میسازد.
تعزیه
تعزیه در لغت به معنای سوگواری و عزاداری است و نمایشی آیینی است که در آن واقعه کربلا به دست افرادی که هر یک نقشی از شخصیتهای اصلی را بر دوش دارند، نشان داده میشود. این نمایش نوعی نمایش مذهبی و سنتی ایرانی-شیعی و بیشتر درباره کشتهشدن حسین بن علی و مصائب اهل بیت است. نام اصلی تعزیه، شبیه خوانی یا شبیهگردانی است، یعنی اینکه افراد اجرا کننده، شبیه و بازی کننده نقش شخصیتهای اصلی هستند.بار معنایی و محتوایی تعزیه موضوعات دینی و حماسی است.
تاریخچه آن به سالها قبل از عاشورا و ورود اسلام به ایران برمیگردد . نشانههای اولیه تعزیهخوانی در زمان دیلمیان و پس از آن دوران آل بویه دیده میشود.اگر چه تعزیه به صورت امروزی از زمان صفویه شروع شد و در زمان قاجار به اوج خود رسید.در ابتدا تعزیه تنها به«سووشونخوانی»و یا همان نمایش در آتش رفتن سیاوش و سالم از میان آتش رد شدن سیاوش که نشانی از بیگناهی او بود ،محدود بود. نمایش تعزیه در سال ۱۳۸۹ش در فهرست آثار معنوی ایران در یونسکو ثبت شد.
تعزیه به دلیل هنر نمایشی چند جانبه دیگری مانند سوارکاری، صوت و موسیقی اصیل، هنرهای تجسمی و کلام را در خود جای داده است که در دید مخاطب کارآیی و تاثیر گذاری لازم را به همراه دارد
متن تعزیه مسجع و شعر نام دارد. به هر اجرای تعزیه، «مجلس» میگویند؛ بازیگران آن را «شبیه خوان» مینامند، کارگردان تعزیه، «معین البکا» و نویسنده آن «مقتلنویس» است. همچنین به نمایشنامه تعزیه، «جُنگ» میگویند. تهیهکننده تعزیه، «بانی» و مابقی عوامل را هم «عمله تعزیه» مینامند. ارتباط پرده خوانی و تعزیه خوانی و تاثیر متقابل آنها که هر دو از هنرهای دینی یا قدسی است، بدیهی به نظر می رسد. برخی پرده خوانی و شمایل خوانی را هنری مرکب از هنر تجسمی نقاشی و هنر کلامی نقالی و مرتبط با روضه خوانی و تعزیه خوانی و برخی دیگر آن را مقدم بر تعزیه و در شکوفایی آن موثر می دانند.
فلزکاری عاشورایی
یکی از شگفت انگیزترین شاخه های هنر فلزکاری در ایران که به هنر تشیع معروف است،در دوران صفوی رواج یافت.این هنر، شامل ساخت ابزار آلاتی سرشار از اسطوره، نمادگرایی و رمز و راز است که به عزاداری اهل بیت به ویژه مراسم محرم و عاشورای حسینی اختصاص دارد و عموما با علم یا علامت از آن یاد میشود.
علم
علم از صفحهای عموما آهن به شکل تیغهای باریک و بلند ساخته میشد که در راس آن علامت مذهبی تشیع نام الله یا نام الله و محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین نقره کوبی یا کنده کاری میشود.دور این تیغه را با سرهای اژدها میآراستند. دو اژدها با دهان باز که از بهطور نمادین از ان حفاظت میکنند. تركیب كلی تیغههای علامت همانند سروتركیب عمودی علامت معمولا چیزی شبیه درخت زندگی است. علامتها بیشتر تك تیغهای و سه تیغهای هستند.
پیکرههای دیگر فلزی نیز بر روی علمها دیده میشود از جمله طاووس، پرنده، گلدان و طوطی، آهو و شیر. علم از آغاز در زمره وسایل جنگی بود اما پس از چندی به لوازم عزاداری راه یافت.قدیمیترین علمهای ایرانی در موزه توپکاپی استانبول نگاهداری میشود.این علمها را شاه سلیم عثمانی پس از اشغال تبریز به استانبول انتقال داد.
نمادشناسی علم
شیر و خورشید دو نماد كهن هستند كه ریشه در ایران باستان دارند که در علامت ویژه عزاداری عاشورا نیز حضور دارند.
1_در ایران باستان شیر نماد ایزد مهر بود. در دوره اسلامی نماد امام علی (ع) شد.در بسیاری از علامتهای كنونی شیرها شمشیر دو سر دارند كه همان ذوالفقار یا شمشیر امام علی (ع) است.
2_یكی دیگر از نمادها كه گاهی اوقات در بعضی از علامتها دیده میشود، براق است. براق موجودی است مركب از سر انسان، اسب بالدار، در بسیاری از نقاشیهای خمسه نظامی و معراجنامهها میتوان آن را دید كه پیامبر اسلام سوار بر براق به معراج میرود. در بعضی از نمونهها براق دارای دم طاووس است.
3_نماد دیگر مرغی است كه سری انسانی دارد. این اعتقاد وجود دارد كه این مرغ، مرغی است بهشتی كه بر درخت طوبی آشیانه دارد. چنین مرغی در بعضی از نقاشیهای قهوهخانهای دیده میشود.
4_نماد دیگر كه در علامت وجود دارد، پنجه است. در فرهنگ شیعی ایران این پنجه یاد آور پنج تنآل و همچنین دست بریده حضرت عباس (ع)است. به همین جهت در فصل گرما در همه جای ایران بسیاری از مردم كه نذر دارد آب خنك رایگان در اختیار تشنگان قرار میدهند و معمولا كاسههایی كه برای آب خوردن در كنار این آبخوریها وجود دارد، وسط آن یک پنجه دست دیده میشود.
5_یكی ازدیگر نمادهای رایج طاووس است كه در طرفین علامت به صورت متقارن نصب میشود. طاووس در فرهنگهای مختلف نمادی از روح انسانی است كه طالب بازگشت به موطن اصلی خود است.اشعار عطار نیشابوری در منطق الطیر حاكی از این معناست. علاوه بر این نمادها بعضی از علامتها دارای حیواناتی همچون شتر و یا گوزن یا آهو هم هستند.
نقاشی عاشورایی
هنر نگارگری یا نقاشی هرگز آن گونه که در هنر مسیحیان یا بودائیان مورد احترام بوده در سرزمین های اسلامی مورد توجه قرار نگرفته است. چرا که در آن زمان هنرهای زیبا با اعتقادات و مراسم مذهبی مشرکین آمیختگی داشت. نقاشی و مجسمه سازی مظهری از شرک بود که اسلام مأموریت دفع و انهدام آن را داشت. با ظهوراسلام نمونههای نادری از نقاشی مشاهده میشودکهعمده آن شامل مصورسازی کتاب ها می باشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخ هاست.
در دورانهای ابتدایی ظهور اسلام و طی حکومت امویان و عباسیان نمونههای کم شماری از نقاشی مشاهده میشود. حتی در دوران سلسلههای ایرانی سامانیان، غزنویان و آل بویه نیز عمدهٔ آثار به دست آمده شامل مصورسازی کتابها میباشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخهاست.
اولین آثار نقاشی اسلامی، حاصل تلاش نقاشان، در کار مصور ساختن بعضی از متون ادبی است. آنان محتوای آثار خود را از متن این کتب می گرفتند و بسته به ذوق خود، آن را در قالب اشکال زیبا ارائه می کردند. به طور کلی موضوع نقاشی اسلامی عبارت است از تصویرسازی کتاب های معتبر ادبی و مذهبی.
اما به تدریج نقاشی در سرزمین های اسلامی اهمیت یافت. طی دوره ایلخانی هنرهای کتاب سازی و نقاشی رشد شگرفی کرد. تاثیر هنر چینی و نقاشی های آسیای شرقی و مرکزی در این دوران مشهود است.. هنر نقاشی اسلامی در دوره صفوی به اوج رسید و در دوران زند و قاجار رنگ و بویی تازه یافت.
پیشتر گفته شد از نقاشان معروف در عرصه نقاشی مذهبی و آیینی محمد مدبر و قوللر آغاسی و شاگردان آنها هستند. اما در میان نقاشان معاصر که در عرصه نقاشی عاشورایی شاهکار خلق کرده اند؛ به نامی آشنا و خطیر برمیخوریم.
استاد محمود فرشچیان
یکی از تاثیرگذارترین و ماندگارترین نقاشیهای عاشورایی که تاکنون خلق شده است، تابلوی «عصر عاشورا» اثر محمود فرشچیان نقاش و نگارگر پیشکسوت است. محمود فرشچیان در چهارم بهمن ماه سال ۱۳۰۸ در اصفهان متولد شد. نام خانوادگی او به پیشهی پدرش برمیگردد که نماینده فرش اصفهان بود. پدرش پس از پی بردن به استعداد هنری محمود، او را نزد استاد میرزا آقا امامی و بهادری فرستاد و او نخستین آموزههای هنریاش را نزد این اساتید گذراند و سپس وارد مدرسه هنرهای زیبای اصفهان شد. محمود فرشچیان بیشک مشهورترین نگارگر معاصر ایران است.
آثار او پویا و افسانهای و با تلفیقی جذاب از عناصر سنتی و مدرن، سبک منحصر بهفرد وی در نگارگری ایرانی را رقم میزنند. او بنیانگذار مکتب خاص خود در نگارگری است که ضمن پایبندی به مبانی نقاشی سنتی ایرانی و با استفاده از تکنیکهای جدید و ترکیب آن با سهبعدنمایی غربی، تأثیر در خور توجهی در روند پیشرفت نقاشی ایرانی داشته است.
استاد فرشچیان با خارج کردن نقاشی از هنری وابسته به شعر و ادبیات و استقلال بخشیدن به آن، استفاده از پرسپکتیو با نگاه به هنر غرب و نیز نگاه ویژه به بازسازی مفاهیم دینی و عرفانی از شاخصههای اصلی آثار فرشچیان به شمار میروند. وی با خطوط روان و ترکیببندیهای ظریف و مدور، راز و رمزها و اشارات درونی نهفته در آثار خود را به وجود میآورد.
استاد فرشچیان درکارهایش از ادبیات و شعر استفاده فراوان کرد و از مضامین مذهبی و شخصیتهای تاریخی برای نقاشیهایش بهره گرفت و آنها را به تصویر کشید. طرحهای او سرشار از خلاقیت، نقوش محرک، خلقت فضایهای گرد، خطوط نرم و قدرتمند و رنگهای مواج است.
نقاشی روز عاشورا، محمود فرشچیان
معروفترین اثر محمود فرشچیان نقاشی روز عاشوراست.موضوع نقاشی، بازگشت اسب بیسوار امام حسین (ع) به سوی خیمهگاه در عصر عاشورا است و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هنری عناصر این تابلو به حدی ماهرانه و در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار گرفتهاند که از آن اثری زیبا و تاثیرگذار ساختهاست.
ترکیب بندی در نقاشی روز عاشورا
دستان ظریف و نحیف کودکان و زنان است که از پیکرههای پوشیده از چادرهای ارغوانی رنگشان بیرون زده و به همین اشاره، عمق ستمدیدگی آنها را نمایان ساخته است. پیکرههای زنان از شدت سنگینی بار مصیبتِ حوادث تکیدهاست.این تضرع در اندام اسب و چشمانش به خوبی نمایان است
ترسیم خطوط غالب اثر به شکل کمانه و قوس در پیکره زنان و دختران، اسب امام، زمین، علفها و نخل ها، همگی سماعی دایرهوار دارند بر محور واقعه، که امام(ع) است و غایب؛ اما به جایگزین او زینب(س) که در محور این دایره ایستاده.
خط های موجود در اثر که از سطح زمین آغاز شده و در قاب تصویر، تا بالای تنه نخل ها پیش رفته است، جملگی نیمدایرهای را شکل بخشیده که نیمه دیگر آن که خارج از قاب است در عالمی غیر قابل رویت و آسمانی، جای دارد. شکل پرده خیمهگاه که بخشی از آن محو است و بخشی هم با خطوطی نرم و کمرنگ رسم شده، بر این حس نیمه مادی و نیمه ماورایی فضا، افزوده است.
گره طناب های خیمه بر میخ های برجسته، استوار و فرو رفته در زمین و شکل صعودی خطوط خیمه به سمت بالای قاب و بخش های پنهان آن، سفری آسمانی را نوید میدهد که در تلاش است تا همه آنچه را که در زمین میبینیم، با خود به بالا ببرد. پس حرکت جزء جداییناپذیر اثر است.
رنگ در نقاشی روز عاشورا
استفاده از رنگهای تیره در کنار حالت زنان و دخترکان عزادار و اسب امام حسین(ع)، حزن و اندوه واقعه عاشورا را به خوبی به مخاطب القا میکند.ترکیب رنگهای تابلوی عصر عاشورا به تأسی از به کارگیری رنگ در نگارگری سنتی ایرانی از رنگ های ملایم و لطیفی استفاده کرده که هیچ ترکیب آزاردهندهای را ایجاد نمیکند. حتی زمانی که به رنگ چادرهای زنان و دختران توجه میکنیم برخلاف معمول به جای رنگ سیاه از رنگ های ارغوانی (منسوب به رنگ معنوی) و خاکستری استفاده شده است. تنها به واسطه چینهای روی چادرها و سایه روشنهای ناچیز، کمی رنگ سیاه محسوس است. رنگ پیکره انسان های حاضر در قاب، در تضاد و متمایز از دیگر اجزای اثر است. با این همه خطوط و حالات پیکره آنها هماهنگی و سنخیت وافری را با دیگران ایجاد میکند.
ترکیب رنگ سفید و زرد بر اندام اسب و کبوتران معصوم، آنان را از دیگر اشیاء محیط متمایز ساخته و زخم های خونرنگ بر تنشان، حس ترحم از خشونتِ به وجود آمده را القا میکند و غیبت سوار و صاحب اسب را در نبردی خونین و مظلومانه نویدبخش است.
نور در نقاشی روز عاشورا
نور موجود در اثر، باز هم به پیروی از نگارگری های پیشین ایرانی، نوری حاضر و متداول در همه ابعاد اثر است. نور، بخش جدایی ناپذیر از این فضای معنوی است که شهادت و استواری در برابر ناملایمات حاصل آن است. نور، حاضر و ناظر است و نمایشگر نادیدنیهایی است که به مهر قلموی نقاش و هنرمند بر جای جای اثر تابیده تا زیباییهای شهادت و مقاومت را به نظاره بنشینیم.
فرشچیان علاوه بر تابلوی «عصر عاشورا»، دو نقاشی مینیاتور دیگر مرتبط با عاشورا دارد که یکی از آنها با نام «پرچمدار حق» بازگشت حضرت ابوالفضل (ع) را بدون مشک آب، روایت کرده و دیگری با نام «هدیه عشق» صحنه به شهادت رسیدن حضرت علی اصغر(ع) را به تصویر کشیده است.
از دیگر هنرمندان به نام نقاشیهای عاشورایی میتوان به علی بحرینی و حسن روح المین نیز اشاره کرد.
علی بحرینی
علی بحرینی هنرمند نقاش نزدیک به سی سال است که به صورت حرفهای نقاشی میکند. تابلوهای عید غدیر خم، غربت حضرت فاطمه (س)، غربت حضرت علی (ع)، میلاد یاس و تجلی ظهور عنوان برخی از آثار اوست. گرایش وی در نقاشی رئالیستی است و تلفیقی از سبکهای رئال، امپرسیونیسم و نگارگری در آثارش استفاده میکند.
حسن روح الامین
حسن روحالامین هنرمند نقاش و دانش آموخته دانشگاه شاهد تهران، از هنرمندان جوان سرشناس ایرانی است که هنر خود را در مسیر مفاهیم عاشورایی به خدمت گرفته است. روحالامین آثار خود را با فضاسازی واقعگرایانه متأثر از مکتب باروک و کلاسیک با نورپردازیهای شدید خلق میکند. او از نقاشان جوان آئینی است که محوریت موضوعات منتخب او غالباً مضامین شیعی و اسطورههای دینی است.
خوشنویسی عاشورایی
خوشنویسی را میتوان شاخصترین هنر در پهنه سرزمینهای اسلامی دانست، و آن را به مثابهزبان هنری مشترک برای تمامی مسلمانان تلقی کرد. در هنر اسلامی تزئینات خطی و خوشنویسی در همه جا به چشم میخورد در کتیبههای دیوارها و گنبدهای بناهای مختلف مذهبی و غیر مذهبی، منبرها، سکهها، سفالینهها، ظروف فلزی، سلاحها، لباسها و منسوجات، نسخههای خطی اسناد و کتابها و قطعات هنری تذهیب شده و درهمه جا از خط به عنوان عاملی تزئینی بهره گرفتهاند.
قابلیت های دیداری و تصویری خوشنویسی به صورت کتیبه نگاری، بیرق ها و علامت های مراسم های عاشورایی توانسته است جایگاه خاصی را در فرهنگ تصویری عاشورایی داشته باشد، خوشنویسی ایرانی اسلامی به لحاظ دارا بودن ماهیت و صورت تجریدی به تجلی متون کلامی و گفتاری نزدیک تر است به گونه ای که می توان گفت فرهنگ اسلامی فرهنگ تصویری کلام است؛ بنابراین توانسته است با به تصویر کشیدن متون کلامی واقعه عاشورا در قالب شعر و گفتار ،بستر مناسب برای انتقال مفاهیم و معانی این حماسه باشد.
خوشنویسی از آنجا که بر پایه متن استوار است و متن محور است و از سوی دیگر قابلیت های طراح گونه متنوعی را از سوی خوشنویسان خلاق از خود نشان داده است، در انتقال مفاهیم و معانی عاشورایی با یک بیان تجریدی و خاص موفق بوده است. در هنر معاصر و امروزی استفاده از خوشنویسی به بستر کالیگرافی کشیده شده است که در این شاخه هنرمندان بسیاری در ترکیب خط و مضامین عاشورایی به نام شدهاند.
مسعود نجابتی
مسعود نجابتی طراح گرافیک، مدیر هنری و خوشنویس معاصر ایرانی است.او در عرصه تایپوگرافی و طراحی پوستر نیز بسیار مشهور است.
مسعود نجابتی هنرمند طراح گرافیک و مدیر کانون «هنر شیعی» که نقشی ویژه در بروز استعدادهای هنری و بصری هنرمندان جوان در راستای انقلاب اسلامی و هنر دینی دارد، یکی از هنرمندانی است که در آثار گرافیکیاش به عاشورا و امام حسین (ع) پرداخته است. آثار او که برگرفته از آیات و احادیث ماندگار عاشورایی است.
پوستر عاشورایی
هنر دینی و مذهبی رابطۀ معنوی زیبایی با سنتها و اندیشههای گذشتۀ انسانی دارد. در طول تاریخ طراحی گرافیک، هنرمندان زیادی بودهاند که از طرحهای موسیقی سنتی در کارهای گرافیکی خود بهره جستهاند. گرافیک مذهبی نوعی گرافیک آیینی است و آن را باید شاخهای از هنرهای آیینی دانست، پوستر یکی از شاخههای گرافیک به شمار میرود و پوستر مذهبی مهمترین بخش گرافیک است.
این موضوع در تاریخ طراحی گرافیک ایرانی نیز بهوفور خود را نمایان میکند و گرافیستان همواره در موارد زیادی ازجمله طراحی پوستر و بنر، از عناصر دینی و مذهبی استفاده میکنند.
پوسترهای عاشورایی یکی از گونه های هنر آیینی است که می توان آنرا ابزار و بستری مناسب برای ارائه مفاهیم و معانی عمیق عاشورایی بکار برد.پوسترهای عاشورایی، فراتر از یک رویداد فرهنگی و هنری و در جایگاه ارج نهادن به ارزش های والای آن حماسه تاریخ ساز می باشد. تعریف دیگری که از پوستر مذهبی میتوان داشت این است که احتمالا وابسته به آئینهای مذهبی است. یعنی اعیاد و عزاداریها به طور کلی مراسمهای مذهبی دلیل اصلی برای وجود پوستر مذهبی است.
پرده خوانی (نقالی) عاشورایی
پردهخوانی برآمده از نقالی و نقالی نیز برگرفته از «قوالی»است. نقالی هنر بداههخوانی و کلام است و قوالی هنر بهرهمندی از کلام و موسیقی. شاید به جرات بتوان گفت که پردهخوانی کاملکننده این دو هنر است.در واقع پرده خوانی که از آن با عنوان هنر صورتخوانی هم یاد میشود، نوعی نقالی با تصویر است. پرده خوانی که با نام های پرده داری، پرده برداری و شمایل گردانی نیز معروف است.در هنر پرده خوانی به شخصی که حکایت را با بیانی شیوا و تاثیر گذار و آهنگین نقل می کند پرده خوان یا مرشد می گویند.
این هنر با وجود شباهتهای فراوان با نقالی تفاوتهای عمدهای هم با آن دارد. برای مثال پردهخوانی یک مراسم مذهبی است و مانند نقالی برای سرگرمی صرف به کار نمیرود.این نمایش در زیارتگاهها، قبور متبرکه و امامزادهها توسط پردهخوان به اجرا درمیآمده و مردم را برای یک مراسم مذهبی به دور خود جمع میکردهاست.
هنر پرده خوانی برپایه روایت های افسانه ای و تاریخی برگرفته از کلام نقالان مذهبی، مداحان و تعزیه خوانان، بهره گیری از تخیل و احساس هنری تصویرگران آنها و باورهای عامه شکل گرفت. عمدهترین عناصر مذهبی در پردهخوانی روایتهایی نظیر غدیرخم، واقعه عاشورا و برخی قصص قرآنی بود که البته در شکلهای مختلفی همچون روضهخوانی، حملهخوانی، صورتخوانی، مناقبخوانی و فضایلخوانی به اجرا در میآمد. مصائب امام حسین(ع) و خاندان ایشان میپرداختند. اما مهمترین منبع پردهها و تعزیههای حسینی کتاب “روضهالشهدا” است که ملاحسین واعظ کاشانی در قرن نهم هجری آن را نگاشتهاست.
پردهخوان همواره شخصی به همراه دارد که علاوه بر وظیفهی پردهکشی، نقش یک سوالکننده را هم بر عهده میگیرد و مخاطب گاهگدار راوی در حین نمایش محسوب میشود. اما بازیگر محوری و اصلی این نمایش همان شخص پردهخوان است. نقوش پردهها معمولا عامیانه و مبتنی بر تخیلات نقاش بودند.
پردهخوان همهی امتیازات نقالان و پردهخوانهای حماسی را دارد. هرجا که لازم باشد حالات نقش را به خود میگیرد. آواز میخواند، نعره میکشد و حتی گاهی از سر سوز و با تبحر یک مداح مداحی میکند. پردهخوان خواستار برانگیختن احساسات و عواطف مذهبی است و در شرایطی خود را موفق میشمارد که تماشاچیان را بگریاند و این اوج اقدام مذهبی او محسوب میشود.
عکاسی عاشورایی
مراسم و وقایع اجتماعی با تنوع موضوعی و جمعیتی همیشه سوژه ای جذاب برای عکاسان بوده است. عکاسی عاشورا ، علاوه بر اینکه بررسی ماجرایی بزرگ است ، مستند سازی از فرهنگ مذهبی بومی را نیز ر بر میگیرد و اغلب هنرمندان بدان پرداختهاند.
انتخاب موضوعی خاص با توجه به اثرات این آیین بر محیط و نحوه برگزاری آن در مناطق و فرهنگهای مختلف همگی میتواند شروعی و نگاهی نو در جریان عکاسی مستند عاشورایی باشد. آیینهای مشترکی مانند عزاداری عاشورا از جهت نوع برگزاری کاملا متفاوت هستند و این تفاوت خود میتواند به تولید آثاری متفاوت بی انجامد.
حضور سمبل ها و نمادها منظر دیگری است که میتواند در عکسها ، ابژه و دست افزار اصلی کار باشد و بخش نشانه شناسی را پوشش دهد.ریتم،اشکال،بافت،فرم از مواردی هستن که به عنوان نقطه عطف و تمرکز عکاس را به سمت خود سوق میدهد.
قاعدتا نخستین عکسهای ماه محرمی هم در دوران قاجار به ثبت رسیده و این سیاق از همان زمان تا امروز مورد توجه هنرمندان عکاس و مخاطبان قرار میگیرد.
بر همین اساس میتوان گفت اولین عکاسی که از عزاداریهای محرم عکاسی کرده، آنتوان سوروگین است که اصالتا گرجستانی است و طی دوران حکومت ناصرالدینشاه به عکاسی از مردم و مشاغل و آداب و مناسک ایرانیان پرداخته است.
اثری در هنر عکاسی موفق خواهد بود که جزییات را مد نظر قرار دهد. عاشورا و هنر عاشورایی مملو از سمبل و نمادهاست موضوعی است. علم، زنجیر، سنج، پر طاووس ،ادوات موسیقایی چون طبل و دمام و سنج تنها برخی از نمادهایی هستند که در ماه محرم و عزاداریهای به طور متعدد با آنها مواجهیم و میتوانند برای ارائه آثار درخور و با کیفیت دستمایه قرار گیرند.
در آخر
پس از دوران صفویه و رواج و رسمیت دین اسلام شکل و شمایل هنر ایرانی رنگ و بوی مذهب و اصول شیعی به خود گرفت.هنر اسلامی مامن امن و درخور برای تهیه و تولیدات هنری بر پایه رخدادهای آیینی و دینی شامل غدیرخم،ضربت زدن امام علی و هم چنین واقعه عاشورا شد.هنر عاشورا بر پایه مضامین روز واقعه عاشورا دست مایه هنرمندان ایرانی در تمام عرصه های هنرهای تجسمی شده است که امروزه با تکرار و تمرکز این آیین در کشور،همچنان هنرمندان بیشتر را برای خلق آثار جدید به میدان میکشد.ایران به واسطه داشتن هنرمندان همچون استاد محمود فرچشیان و مسعود نجابتی در عرصه نقاشی،نگارگری و خوشنویسی و گرافیک توانسته است سرآمد عمل کند.نمود های این هنر هر ساله در ایام محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا به نمایش مردم در میآید.
نویسنده مقاله :مینا سیدی
منابع
/http://malekmuseum.org