اروپای غربی در پی تحولات مهاجرت اقوام مختلف از نواحی آسیایی زمینه جدال های بیشماری با امپراتوری روم ایجاد شد. این اقوام که اجداد سرزمین های کنونی اروپا به شمار میآیند پس از تسلط کامل بر امپراتوری روم غربی و نابودی آن، مناطقی در اروپا را به خود اختصاص دادند و پس از پذیرش دین مسیحیت جایگاه ویژه ای یافته و در طول دوران سده های میانه که حدود هزار سال به طول انجامید ( از سده پنجم میلادی تا پانزدهم میلادی) زمینه ساز تحوالات بیشماری شد . این تحولات هنری شامل هنر ژرمنی ، کارولنژی ، اوتونی ، رومانسک وگوتیک است که به توضیح آن ها میپردازیم.
هنر ژرمنی
هنر ژرمنی در اصل نوعی هنر انتزاعی ، تزئینی و هندسی بدون توجه به طبیعت زنده بود که بیشتر جهت تزئین اشیاء کوچک، سلاح و زیور آلات به کار می رفت. بطور کلی هنر ژرمنی در آثار فلزی متجلی شده وتزیین آن را روش خانه خانه می نامند که با سنگهای قیمتی آراسته شده است و به احتمال ریشه در هنر خاور نزدیک یا بیزانس دارد. تأثیر هنر تذهیب کاری ژرمنی در محدوده زمانی از سده ششم تا یازدهم میالدی در اروپا قابل مشاهده است.
هنر کارولنژی
دراواخر سده هشتم یا اوایل سده نهم دوران احیای روم مسیحی در دوره کارولنژی است. از کارهای مهم این دوره بازیابی متن حقیقی کتاب مقدس ( انجیل ) بود که بر اثر نمونه های تکثیر شده وخطاهای نسخه برداران تحریف شده بود.در دوره کارولنژی به لحاظ تنوع وگرد آوری آثار متفاوت تأثیر هنرهای دیگری نیز درآن مشاهده می شود.
هنر اوتونی
دوره اوتونی با احیای تلاش های فرهنگی و هنری دوره کارولنژی گامی فراترنهاد و زمینه صالاح دیر سازی آغاز شد وتوانست بناهای یادمانی بسیاری را به جا گذارد .
معماران اوتونی ادامه دهنده شیوه کارولنژی بودند وتوانستند با رعایت اصول مهندسی و دینی کلیسای مهم ، سن میکائیل را بسازند. این کلیسا را میتوان حد فاصل سیر تکامل معماری میان سبک کارولنژی و رومانسک دانست . دراین کلیسا درهای یکپارچه ریخته گری شدهای با الهام از هنر رومی به کار رفته که خود زمینه ساز ظهور مجدد شیوه های پیکر سازی در ابعاد بزرگ بود. سبک پیکره های کارشده روی درها با الهام از نسخه های تذهیب کاری دوره کارولنژی کارشده ولی دارای بیان ویژه خاص خود است .
از دیگر هنرهای مورد توجه در این زمان هنر نقاشی و تذهیب کاری است.
مطالعه قسمت اول
رومانسک
دردوره سده های میانه زمینه فعالیت های مستقلی در گروه های سیاسی زمین داران بزرگ وکوچکی در محدوده امپراتوری روم مقدس وخارج از آن پدید آمد و دو نهاد اجتماعی، کلیسایی و زمین داری تا حدی به یکدیگر پیوند یافتند.
برای اولین بار واژه رومانسک از ریشه “رومانس” در زبان لاتین به بناهایی با هلال های نیم مدور، دیوارهای سنگین و تناور و با شباهت به معماری روم باستان اتلاق شد و این سبک توانست در حدود دو سده تغییرات بسیاری یابد و نمونه بارز اولیه آنرا هم می توان در کلیسای سن سرنن در جنوب فرانسه دید.
در دوره رومانسک نیز ما شاهد نخستین رابطه مشخص میان معماری و پیکرتراشی هستیم که در اواسط سده یازدهم فراتر از ساخت اشیاءکوچک در فضای معماری کلیساها ظهور می یابد. وجود پیکره های سنگین که در حد فاصل سده های هشتم و نهم میلادی نابود شده بودند در معماری رومانسک با گوناگونی خاص مجدد ایجاد می شوند .
همچنین نقاشی دیواری به مقیاس بزرگ و نقاشی نسخه های خطی مانند پیکرتراشی در سده یازدهم با استفاده از شیوههای محلی وتأثیرات بیزانسی به ظهور رسید.
گوتیک
هنر شناسان دوران گوتیک را به سه دوره اصلی تقسیم کرده اند:
گوتیک آغازین
در این دوره تحول اصلی در تغییرات دیر سن دنی با ایجاد جایگاه خوانندگان و پنجره شکل می گیرد. طاق معماری گوتیک در این دوره با استفاده از قوس نوک دار یا شکسته ساخته میشد که تجلی کامل آن در کلیسای الئون دیده میشود .
همچنین تغییرات مهمی که در طراحی نمای ساختمان به انجام رسید و دیوارها دارای فرورفتگی هایی شدند و برج های کلیسا هر چه بیشتر خودنمایی می کنند. پیکره سازی نیز در این دوره برای اولین بار در کلیسا به طورکامل و تمام از فضای داخل کلیسا بیرون آمد.


گوتیک پیشرفته
با سوختن کلیسای شارتر در سال ۱۱۹۴ میلادی و باز سازی آن در سال ۱۲۲۰میلادی آن را به عنوان نخستین نمونه ساختمان گوتیک پیشرفته با استفاده از پشت بندهای معلق یا بازویی میدانند که مورد الهام دیگر کلیساها قرارگرفت.
فضاهای درونی برخی از کلیساها در این دوره با وجود افزایش چشمگیر ابعاد پنجره های زیر طاقی همچنان تاریک هستند و دلیل آن وجود شیشه در پنجره هاست که مانع نور شده اند.
اما همین شیشه ها با استفاده از تنوع رنگی فضایی خاص بخشیده که مهمترین تجلی آنرا در کلیسای شارتر میتوان مشاهده کرد .
در این دوره نیز همچنان پیکر تراشی تابع معماری بود ولی رفته رفته تغییرات سریعی حاصل شد و توجه به طبیعت وانسان ماهیتی واقعگرایانه به هنر داد.
چهره قدیسین با ویژگی انسان های اروپای غربی ظاهر می شود و همچنین پیکره های زنان با توجه به معیارهای سبک طبیعت گرایانه دوره باستان ، با حالتی ایستا جلوه می کند.
گوتیک پسین
هنر گوتیک پسین در اوایل سده چهاردهم با ایجاد سبک شعله آسا ( به علت نقشونگارهای نوک تیز ) شکل گرفت. اوج این هنر در سده پانزدهم بود که با جایگزینی پیکره های سر در، به جای پیکره های سبک درباری بود. در پیکره های دوره گوتیک، از پیکره مریم در سر در بناها استفاده میشده است. تحول مهم دیگر این دوره گستره هنر و فرهنگ عصر گوتیک به سرزمین های غیر فرانسوی بود.
نتیجه
دوران بیزانس حاصل جنگ و جدایی روم غربی و شرقی است ولی از تاثیرا پذیری از هنر صدر مسیحیت جا نمانده است. دوران بیزانس اتصالی میان روم باستان و رنسانس است. هنر بیزانس در زمان امپراطوری ژوتس نین به اعتلا رسید و در موزاییک سازی به بالاترین حد توانمندی دست سیافت. پس از تجزیه روم به دو بخش شرقی و غربی ، بخش غربی،ســده های میانه را پدید آورد که شامل چندین دوره زیستی و هنری گوناکون است. هنر سده های میانه در معماری دارای ارزش های بصری زیادی شد. سده های میانه، دوره ای از تاریخ هنــر و تمدن مسیحی محسوب میشود که، بیشترین و تأثیرگذارترین آثار هنر دینی مســیحی در آن، خلق شــده اســت. در این دوران نفوذ و احیا سنت های مذهبی مشهود است. هنر دوره سده های میانه هنریدرون کلیسا هاست که به عنوان ابزاری برای تعلیم مردم به کار رفته است.
نویسنده: مینا سیدی