رزیدنسی بنیاد دلفینا – بخش دوم

27 مهر رزیدنسی بنیاد دلفینا – بخش دوم

گفت و گو با کلکسیونر شناخته شده، لونتی ابرز Lonti Ebers و مدیر بنیاد دلفینا، آرون سزار Aaron cezar در مورد دلایل اهمیت رزیدنسی های هنری

  _ چرا شما دو نفر تصمیم گرفتید یک فراخوان آزاد برای هنرمندان منتخب راه بیندازید؟ *لونتی ابرز: فراخوان آزاد، در تئوری، به هر کسی اجازه می دهد که درخواست خود را ارائه دهد. در سال اول ما بیش از 1500 تقاضانامه برای 12 مورد داشتیم. فاکتورهای زیادی در این قسمت وجود دارد: هرکسی در کار خود [در] چه سطحی است، و ترکیب ایده آل از هنرمندان چیست. آرون سزار: دلفینا هم همین‌طور است: 75 درصد از هنرمندان ما از طریق فراخوان آزاد و 25 درصد دیگر از طریق پروسه گزینش انتخاب می‌شوند. درست همانطور که لونتی گفت، -میزان تقاضانامه ها به قدری زیاد است که- ما می توانیم به طور کامل در آنها غرق شویم.  نکته جالب این است که این امر روشی برای درک آنچه در جهان اتفاق می افتد است. شما دریچه‌های کوچکی به تفکر مردم باز می کنید، به روی بافتار بسیار خاص؛ آنها چه در یک روستای اندونزیایی یا کلانشهرهای شهری مانند سائوپائولو باشند. گویی شما در حال دریافت یک تصویر کلی از آنچه هنرمندان در حال حاضر فکر می کنند و چیزی که بیشتر دغدغه آن را دارند هستید.  

مطالعه بخش اول

  به عنوان یک سازمان، ما سعی می کنیم به طور برنامه ریزی شده در مورد چگونگی پاسخ به این دغدغه ها فکر کنیم. فرآیند فراخوان آزاد، همانقدر که می تواند دشوار باشد، در عین حال تلاش می کند فرصت های گسترده ای را برای کسانی که ممکن است به مرحله گزینش ما نرسند، ارائه دهد. ما به نمونه کارهای هنرمندان نگاه می‌کنیم، اما همچنین این مساله را نیز در نظر داریم که آنها چگونه با بافت لندن تعامل پیدا می کنند و از تمام منابعی که این شهر از نظر آرشیو، کتابخانه، موزه و گالری در اختیار دارد، استفاده می‌کنند. ما به دنبال این هستیم که چه کسی تابحال فرصت بزرگی در اختیار نداشته است، تا این اقامت هنری بتواند تغییر بزرگی در حرفه او ایجاد کند. این شرایط فقط در مورد میزبانی نیست – بلکه در مورد پشتیبانی و حمایت نیز می باشد.  
بنیاد دلفینا
بنیاد دلفینا
  * اقامتگاه‌های هنرمندان اغلب در مکان‌های دنج و روستایی مانند فضای Ament در ایتالیا هستند. بدیهی است که لندن و نیویورک اینگونه نیستند. چرا باید هنرمندان را به دو تا از بزرگترین پایتخت های هنری جهان بیاوریم؟ * ایبرز: برای هرکسی نفوذ به نیویورک و دسترسی به سایر متخصصان در آنجا سخت است. انجام این کار به صورت فردی دشوار خواهد بود. دانستن نحوه دسترسی به تمام منابع یک محیط شهری برای کسی که تازه وارد آن محیط شده است بسیار سخت تر است. من الان اینجا در ایتالیا هستم. اینجا برخلاف نیویورک، زمان کاری متمرکزتر-از لحاظ ذهنی- و فردی تری برای هنرمندان وجود دارد. سزار:  ما در خانه ای در مرکز لندن، به فاصله دو دقیقه پیاده روی از کاخ باکینگهام قرار داریم. این یک مکان منحصر به فرد است و مهم این است که در حاشیه نباشید. همسایه های دیگر ما در اینجا شماره 10 خیابان داونینگ – اقامتگاه رسمی و دفتر نخست وزیر بریتانیا. -، دفاتر وزارتخانه ها و -مشاورین سیاسی-اتاق های فکر هستند. ما اغلب از تشبیه دلفینا به عنوان اتاق فکر هنرمندان استفاده می کنیم. این مساله ما و هنرمندان را وادار می کند تا به نقشی که هنر در جامعه ایفا می کند و همچنین به پتانسیل کنش های خلاقانه و تفکر خلاق اش برای تغییر دیدگاه ها توجه کنیم. همانطور که لونتی گفت، مکانی مانند لندن برای مسیریابی می تواند بسیار دشوار باشد. نقش ما به عنوان یک نهاد این است که ایجاد ارتباطات را ممکن کنیم و دستیابی به آن را برای از بین بردن موانع آسان تر کنیم. ما هر دو یا سه هفته در دلفینا یک « family lunch » برگزار می‌کنیم، که در آن مجموعه‌داران، حامیان مالی، دانشگاهیان و مدیران موزه‌ها را گرد هم می‌آوریم تا با هنرمندان مان به صرف غذا بنشینند. همچنین، هنرمندان در اینجا آشپزی می کنند، که نوعی فرصت به اشتراک گذاری اطلاعاتشان در سراسر زمان میز شام نیز هست. ما می‌خواهیم این نوع گفت و گوها را در دلفینا ایجاد کنیم که امیدوارم، پس از آن، به نوعی نیز این امر شدت بگیرد. ایبرز: ما همچنین واقعاً تلاش می‌کنیم که به نشست ها توجه کنیم. ما به یک مساله توجه داشتیم و آن این بود- و باید بگویم که تا حدی به لطف آرون بود – که فضای معمول مان را در نیویورک گسترش دادیم، زیرا به اندازه ای که مانند اکنون فضای مهمی بشود برای آن برنامه ریزی نکرده بودیم. سزار: یادم می‌آید به نقشه کف نگاه می‌کردم و می‌گفتم: «کجا می‌خواهیم غذا بخوریم یا دور هم باشیم؟» ایبرز:  خیلی خوب است زیرا ما در واقع از آن نیز بسیار استفاده می کنیم. این یک فضای دلپذیر است که برای معاشرت و گفتگو مناسب است. فضای باغ نیز اکنون در حال رشد است. سزار: دلفینا، احساس بودن در یک خانه را دارد، بنابراین مفهوم مهمان نوازی در نحوه عملکرد ما به عنوان یک سازمان مهم بوده است و با توجه به خانه بودن آن، فضای تولید بزرگی نیز در آن وجود ندارد، بنابراین ما هنرمندان را تشویق می کنیم که لندن را به عنوان استودیوی خود بدانند. در لندن، می توانید انواع امکانات را پیدا کنید – اتاق های تاریک، کوره ها و استودیوهای ضبط. این مساله باعث می‌شود که هنرمندان با فضای شهر درگیر شوند، اتفاقی که در غیر این صورت- اگر آنها فضاهای استودیویی داشتند که می‌توانستند در آن پناه بگیرند. – هیچ وقت رخ نمی داد.  
بنیاد دلفینا
رزیدنسی بنیاد دلفینا
  _ دلفینا همچنین در سال 2017 یک برنامه اقامتی برای کلکسیونرها ترتیب داد. آنها چگونه بخشی از این فضای هنری هستند؟ * سزار: «مجموعه داری به مثابه کنش» سیاست، روانشناسی و فلسفه مجموعه داری را بررسی می کند. ما هنر را فراتر از نقش آن، (صرفاً به عنوان شی با ارزش تجاری) نگاه می کنیم، و در عوض ارزش اجتماعی هنر و نقش مجموعه داران در جامعه را، درست مانند نقش هنرمندان در آن، بررسی می کنیم. برنامه اقامت هنری، از مشاهده مان از تعامل بین هنرمندان و مجموعه داران در ناهارهای خانوادگی ناشی شد. امری که در ابتدا کمی غریب بود زیرا معمولاً هنرمندان نمی دانستند چگونه با یک مجموعه دار صحبت کنند. بسیاری از کلکسیونرهایی که با آنها در تعامل هستیم، خود را بخشی از یک اکوسیستم کلی می دانند. آنها مانند گرده افشان ایده ها و منابع عمل می کنند. من از تشبیه آنها به پروانه و زنبور در دنیای هنر استفاده می کنم. سوال این است که چگونه می‌توانیم زنبورهای کارگر بیشتری ایجاد کنیم و به مجموعه دارانی که کارهای بنیادی انجام می‌دهند، دید بیشتری بدهیم؟ این کار بسیار ساده، با دعوت از مجموعه داران برای گذراندن زمان در این محل و در کنار هنرمندان برای دوره های کوتاه – یک تا دو هفته – شروع شد. ما مجموعه دارانی را شناسایی کردیم که سنتی نبودند؛ مانند هارو کامبوسیان- Haro Cumbusyan که فیلم جمع آوری می کند، لو ژان- Lu Xun- از نانجینگ چین که مجموعه دار آثار معماری است یا مجموعه دارانی مانند دایسوکه میاتسو- Daisuke Miyatsu- که علاقه مند به روابط با هنرمندان بود و حتی خانه اش در مصاحبت با دومینیک گونزالس فوئرستر- Dominique Gonzalez-Foerster- طراحی شده بود. این برنامه به دعوت از مجموعه‌دارانی که حوزه‌های تحقیقاتی داشتند و می‌خواستند آنها را بیشتر کاوش کنند تکامل پیدا کرد؛ از راه‌اندازی بنیاد خود، تجدیدنظر در آنچه که بنیاد فعلی‌شان در زمینه اعطای کمک مالی انجام می‌دهد، تا کاوش در اکوسیستم گالری و نحوه حمایت از گالری‌هایی با مقیاس کوچک برای ایمن کردن نقش آنها در فضای هنر. ایبرز: ما قصد نداریم تمرکز برنامه ریزی شده ای بر کلکسیونرها داشته باشیم. من تصمیم گرفته ام که مجموعه خود را جدا نگه دارم. اما فکر می‌کنم به عنوان یک ایده – و مشخصاً به عنوان یک عمل – [دخیل کردن] مجموعه داری برای دلفینا امر معقولی است.  

ادامه در بخش سوم

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *