هنر بیزانس

04 بهمن هنر بیزانس
هنر و تمدن مسیحی تا شکل گیری عصر نوزایی( رنسانس) ابتدا شامل هنر صدر مسیحیت و سپس دو گرایش، شرقی ،هنر بیزانس و غربی ، هنر سده های میانه شامل:  هنر ژرمنی، کارولنژی، اوتونی، رومانسک و گوتیک می شود. جدا كردن هنر بيزانس از هنر صدر مسيحيت كار ساده اي نيست، چون اساسا مرز مشخصی میان این دو هنر وجود ندارد. اما ميتوان گفت كه همزمان با تقسيم امپراتوري روم به دو قسمت شرقي وغربي ، هنر بيزانس نيز از دامن هنر صدر مسيحيت برخاست.  هنر بیزانس تقريبا از سده های ششم ميلادی از هنر صدر مسيحيت جدا شد و در زمان امپراتوري ژوستينين به اوج خود رسيد، آن زمان قسطنطنيه به عنوان پايتخت هنري روم شرقي نيز درآمد. هنر بیزانس حلقه اتصال میان دوران کلاسیک باستان و دوران با شکوه رنسانس است و جایگاه ویژه ای در سیر تطورات سنن هنری دارد. زیبایی شناسی هنر بیزانسی ترکیبی نمایش جلال و جمال الهی، در قالب فرهنگ و هنر سده های پیشین خود است. هنر بیزانس مبتنی بر در کی عمیقی از عالم مسیحیت است. حضور امری مقدس در تصویر و ترسیم مسیح، درون مایه هنر بیزانس است. موزاییک کاری دوران بیزانس، نقطه عطفی در تاریخ و محتوای هنر این دوران است.  

عصر بیزانس

عصر بیزانس از مهم ترین دوره های تاریخی است و مربوط به دوره امپراطوری روم شرقی می باشد که در حدود 330 میلادی توسط کنستانتین تاسیس شد و در سال 1453 م. که قسطنطنیه پایتخت امپراطوری به تصرف ترک ها در آمد به پایان رسید. در دوران بیزانس، تقریباً به طور کامل با بیان مذهبی و به طور خاص تر، با ترجمه غیرشخصی الهیات کلیسا رو به رو میشویم. بعد از این که دولت روم شرقی بوجود آمد، با گذشت مدت زمانی، خصوصیات و عناصر هنری یونان و روم و مصر و ایران در هم آمیخت و هنری با هویت هنر بیزانسی بوجود آمد، که نه یونانی و نه رومی و نه شرقی بود بلکه یک هنر رسمی و نیایشی، با وقار و دیگر جهانی بود. هنر بیزانسی به یک هنر مسیحی گفته میشد که در دوران فرمانروایی قسطنطین( کنستانتین) نمایان شد و تا حدودی از جنبه رسمی برخوردار بود. هنرمند بیزانسی سودای رهایی بیان فردی خود را نداشت و صرفا آثارش ترجمه دستور العمل ها و آموزه های مذهبی ، اندیشه های علمای دینی به زبان هنر بود. زیبایی شناسی هنر بیزانس ترکیبی از نمایش جلال و جمال الهی در صورت مسیح و از طرفی تاریخ مسیحیت و بیان رنج ها و مصائب وارده بر پیامبر است که در قالبی ترکیبی از فرهنگ و هنر پیشین به شکل نمادین به نمایش درآمده است. هنرمندان این دوره ، غالبا خادمان کلیسا یا راهبان صومعه نشین مسیحی با ایمان و معتقدی بودند که استعداد و توان هنری خود را در خدمت آرمان مسیحیت قرار داده و به بیانی ساده ، بی تکلف  و ابتدایی به این هنر می پرداختند.   هنر بیزانس و سده های میانه  

هنر بیزانس

اوج هنر بیزانس را می توان در زمان ژوستینین (565-527 میلادی) مشاهده کرد. زندگی و معجزات مسیح و روایات دینی کتاب مقدس موضوعات این هنر که در قالب های مختلف تصویری و تجسمی از کنده کاری بر روی چوب و عاج گرفته ، تا نقاشی دیواری و موزاییک کاری و ظروف آیینی و لته های نقاشی شده که راوی صحنه های مسیحیت اند ، تجلی یافته و بخش های مهمی از این آثار مبتنی بر تاکید بر نقوشی است که موضوع آن ، بیانگر حالات مسیح و حواریون و قدیسان است. هنر بیزانسی به دلیل منشائش، تقریباً فقط به تصویرپردازی موضوعات دینی مانند مریم باکره، عیسی و صحنه‌هایی از انجیل می‌پرداخت. کلیسا نیز که حجم گسترده‌ای از ثروت و اثرگذاری را در جامعه بیزانسی داشت، استفاده و استقبال از این موضوعات را تشویق می‌کرد. از ویژگی های بارز هنر بیزانس، می توان به الوهیت و آرامش نهفته در تصویر و پیکره ها اشاره کرد که هنرمند همواره تلاش می کرد بیننده با دیدن اثر هنری به آرامشی از منش و تمثال حضرت مسیح دست پیدا کند. هنر بیزانس نوعی هنر استلیزه است و اساسا در مقابل روح و سلیقه هنر یونان باستان قرار می گیرد که مضمونش انسان و شباهت های طبیعی اوست. هنر بیزانسی از انسان زمینی و فردی دوری می جوید و در سودای ابر انسان و پدید آوردن فرم هایی با کیفیت قدسی و نمادین است. هنر بیزانس در حقیقت مدخلی برای شناخت هنر غرب است زیرا هنر غرب با تداوم سنن بیزانسی بود که امکان یافت تا سنن نوین هنری را رقم بزند. شاخص ترین هنر دوران بیزانس موزاییک کاری است که بیشتر به آن میپردازیم.  

ادوار بیزانس

نخستین عصر طلایی هنر بیزانس

حدود ۱۴۰۰ سال قبل نخستین عصر طلایی هنر بیزانس، دوران فرماندهی ژوستی نین کبیر بود. بنای ایاصوفیه مقتبس از اصل یونانی« هاگیا سوفیا» به معنی« حکمت مقدس» در این دوره ساخته شد که در ابتدا کلیسا بود .

دومین عصر طلایی در هنر بیزانس

سده های هشتم و نهم میلادی را شامل میشود. این دوران، دوران رکود هنر بیزانس است، گروهی از مسیحیان با شمایل نگاری مخالفت کردند و مجسمه ها را نماد بت پرستی دانستند. این امر درنهایت موجب رکود و توقف هنر شمایل نگاری شد و باعث شد تا تزئینات هندسی و گیاهی گسترش پیدا کند. مجددا شمایل نگاری از اواسط سده نهم میلادی به بعد، در بیزانس و اروپای غربی شکوفا شد و موجب شکل گیری دومین عصر طلایی هنر بیزانس شد. طبیعت گرایی و اسطوره گرایی هنر باستانی یونان( دوره کلاسیک) در این دوره به همراه جنبه های نمایشی، عاطفی و ایجاد حس رنج و همدردی در تماشاگر در نقاشی های موزاییک و نقاشی های دیواری توجه ها را به خود جلب کرد. در این هنگام کلیساهای چلیپایی یونانی( طول و عرض برابر) ساخته شد و از نقش مایه های اسلامی نیز استفاده شد.

سومین عصر طلایی در هنر بیزانس

سومین عصر طلایی هنر بیزانس در دو قرن پایانی امپراتوری بیزانس سده ۱۴- ۱۲ میلادی بوجود آمد. نقاشی دیواری و نقاشی روی و چوب در این دوره به عنوان نقاشی موزاییک جایگزین شد. از ویژگی های این دوره می توان به تحرک و پویایی، بیان عاطفی، نمایش چهره و حجم پردازی با مهارت استادانه در نقاشی ها اشاره کرد. هنر بیزانس فقط به معماری و نقاشی کلیسایی محدود نبود، بلکه آثار با ارزشی در زمینه مصورسازی کتاب مقدس و سایر مصنوعات خلق شدند. در سال ۱۴۵۳ میلادی شهر کنستانتینوپل توسط عثمانی ها تصرف شد و از این طریق عمر حکومت بیزانس پایان یافت ولی سنت های هنریش مدتی در اروپا ادامه داشت. یازده قرن تاریخ هنر بیزانسی و تاثیرات این هنر در روسیه و یونان ، حاکی از توانمندی و ریشه دار بودن این هنر است که می توان متعالی ترین نمونه آثار این دوره را از لحاظ کمال نماد گرایی در رنگ و ساختار تصویری و بلوغ هنری و استادی در پرداخت تصاویر ، از قرن هفتم تا دوازدهم میلادی مشاهده کرد.   هنر بیزانس  

موزاییک کاری بیزانس

مهمترین هنر بیزانس در سده ۱۱ میلادی موزائیک کاری دیوار کلیسا هاست . هنرمندان بیزانسی نیز با استفاده از هزاران تساری( قطعات ریز شیشه، سنگ، سرامیک و دیگر مواد) مانند رومیان اقدام به ساخت موزاییک های ظریفی میکردند. البته، بیزانسی ها به طرح های خود، مواد گران بهاتری مانند ورق طلا و سنگ های قیمتی را اضافه میکردند و از این روش موجب گسترش این سبک هنری شدند. موزاييك‌كاري جاي نقاشي ديواري را گرفت. موزاييك‌كاري كه دراساس عبارت است از ايجاد نقوش با نصب كردن قطعات كوچك رنگي بر زمينة دیوار، از ديرباز، يعني از هزاره سوم ق.م توسط سومريها براي تزيين بدنه ها و سطوح معماري و بعدها توسط یونانی ها بكار میرفت. با این تفاوت که يونانيان از مرمرهاي رنگي مات استفاده مي‌كردند درحاليكه هنرمندان صدر مسيحيت از شيشههاي رنگي كه شفافتر بوده و تنوع رنگي بيشتري را دارا بود و هم چنین درخشان تر و به صرفه تر بود چیدمان موزاییک ها یا نقاشی ها در کلیسا ، انتخاب موضوعات ، حتی حالت و بیان حسی شخصیت ها همگی مطابق با الگوی سنتی ملهم از مفاهیم دین شناسانه بود و اگر زمانی هنرمند تلاش می کرد تا به نو آوری دست زند ، خطر اتهام به ارتداد یا کفر را به جان می خرید. به همین سبب می توان چنین گفت که این هنر ، هنری غیر شخصی و سنتی بوده و شخصیت هنرمند نادیده انگاشته می شد. موضوع اين موزاييك ها صحنه هاي مختلف روايتي از دو كتاب عهد عتيق و عهد جديد بود و از مشخصات آنها اختصار در بيان مفاهيم و نشان دادن اشكال و همچنين نماد پردازي بود موزاییک کاری ناشی از یک وسواس مذهبی بود و یکنواخت و ناشناس باقی ماند و در یک سنت سفت و سخت تکمیل شد .تاکید بر عنصر خط در نمایش اشکال از شاخصه های اصلی این هنر است. تصویرپردازی سبک دار در هنر بیزانسی به شمایل طبیعی ترجیح داده می شد. درواقع این هنر قصد داشت تا حس شگفتی و ستایش افراد را در کلیسا برانگیزد. به همین خاطر، آنها از شکل های ظریف و معلق و تساری های طلایی استفاده می کردند تا موفق به نمایش پدیده های مذهبی دیگرجهان شوند. حالت کشیدگی و اغراق آمیزی پیکره های قدیسین در نقاشی بر ماهیت غیر جسمانی و معنوی آنها تأکید داشت. مزيت اين نوع موزاييك‌ها امكان دسترسي به رنگ طلایي بود. از طرفي چون اين شيشه ها همچون آيينه هاي كوچك نور را منعكس مي‌كردند، نتيجة كار صحنه اي پرتأللو و غير مادي بود.   ادامه مطلب   نویسنده: مینا سیدی منابع Iran antiq.com Artmood.com Memariband.com Chap.sch.ir  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *