بررسی سنت فرانسیس آسیزی
امتیاز دهید

آیا می ‌دانستید که پرسه‌ زن، پرنده‌دوست یک ابرقهرمان دنیای مارول است؟ گالری ملی، لندن از صریح‌ ترین نقاشی همجنس‌ گرایانه کاراواجو گرفته تا صفحات پر از صحنه های اکشن یک کمیک ابرقهرمانی، این نمایشگاه هنری با الهام از رادیکال ‌های سرگردانی که هیجان‌ انگیز هم هست، تهیه شده است.     فرانسیس آسیزی، از فرش به عرش در ایتالیای قرون وسطایی، مردی جوان و ثروتمند به نام جیووانی دی پیترو دی برناردونه، پسر یک تاجر ابریشم، هویت دنیوی خود را کنار گذاشت تا به واعظ سرگردانی تبدیل شود که در تاریخ به نام فرانسیس آسیزی شناخته می شود. خوشحال در فقر خودش، ارتباط با طبیعت، صحبت با پرندگان، ستایش برادر خورشید و خواهر ماه، نسخه رادیکال و شاد مسیحیت...

قدیس متزلزل اثر کاراواجو

فهرست مطالب

آیا می ‌دانستید که پرسه‌ زن، پرنده‌دوست یک ابرقهرمان دنیای مارول است؟

گالری ملی، لندن

از صریح‌ ترین نقاشی همجنس‌ گرایانه کاراواجو گرفته تا صفحات پر از صحنه های اکشن یک کمیک ابرقهرمانی، این نمایشگاه هنری با الهام از رادیکال ‌های سرگردانی که هیجان‌ انگیز هم هست، تهیه شده است.

 

قدیس متزلزل اثر کاراواجو
قدیس متزلزل … قدیس فرانسیس آسیزی در خلسه اثر کاراواجو

 

فرانسیس آسیزی، از فرش به عرش

در ایتالیای قرون وسطایی، مردی جوان و ثروتمند به نام جیووانی دی پیترو دی برناردونه، پسر یک تاجر ابریشم، هویت دنیوی خود را کنار گذاشت تا به واعظ سرگردانی تبدیل شود که در تاریخ به نام فرانسیس آسیزی شناخته می شود. خوشحال در فقر خودش، ارتباط با طبیعت، صحبت با پرندگان، ستایش برادر خورشید و خواهر ماه، نسخه رادیکال و شاد مسیحیت او کلیسایی را که به یک سیستم قدرت و ثروت تبدیل شده بود، به چالش کشید. برای باور به سنت فرانسیس نیازی به باور ندارید. فرانسیس با نامه ‌ای که به دوستش برادر لئو نوشت و در نمایشگاه هیجان ‌انگیز گالری ملی درباره این شخصیت الهام ‌بخش به نمایش گذاشته شده بود، قضاوت می‌ کرد، به همان اندازه که پرتره ‌هایش معصوم و شاعرانه بود، دیدگاه او مانند ۸۰۰ سال پیش که بسیار مهم بود، هنوز هم باعث یافته‌ های شگفت‌ انگیزی شده است. از جمله نقاشی دیواری فمینیستی قرون وسطایی از Poor Clares، هم اسم فرقه فرانسیسکن زنانه، و شاخ نقره ‌ای که سلطان الممالک “ال کمیل” به فرانسیس به عنوان نماد صلح داده بود، دیده می ‌شود.

نمایشگاه سنت فرانسیس آسیزی

سنت فرانسیس آسیزی توسط مدیر گالری ملی، گابریل فاینالدی، سرپرستی می شود. با توجه به شغلش، او به طرز طراوت بخشی از اسنوبیسم هنری رها شده است. این نمایش احساسات و زیبایی هنری، الهام ‌بخشی سنت فرانسیس را تجلیل می ‌کند. گویی در کلیسایی به سبک باروک در ناپل سرگردان شده ‌اید، جایی که هنر عالی در میان شمع ‌ها، شمعدان ها و مجسمه ‌های وحشتناک شناور است. این شامل یک کمیک مارول با عنوان برادر جهان فرانسیس در میان نقاشی های ال گرکو و فرا آنجلیکو است. ابتدا فکر کردم: «چه چیزهای ناامیدکننده ای.» و آیا واقعا نیاز است که مجسمه آنتونی گورملی که دستانش را باز کرده و به آسمان خیره شده است به استقبالمان بیاید؟ با این حال این یک جایگذاری معتبر است، زیرا موضع قدیس شیفته ای را در نقاشی بلینی تکرار می کند. این نمایشگاه شامل آثاری قدیمی واقعی است. ردای گونی وار قهوه‌ ای و کمربند کنفی که گفته می‌ شود برای فرانسیس بوده است، این جا هستند که توسط کلیسای سانتا کروچه در فلورانس به امانت داده شده است. این پارچه مات با یک اثر هنری انتزاعی Sacco یا Sack محصول ۱۹۵۳ اثر آلبرتو بوری، که لایه‌ های گونی فرسوده آن توسط یک دایره قرمز سوراخ شده است که می‌ تواند کلاله خونی باشد، کنار هم قرار گرفته است.

 

اثر آلبرتو بوری
هموار کردن راه به سمت آرته پوروا… ساکو اثر آلبرتو بوری، ۱۹۵۳.

 

هنری با آموزه ای برای تمام دوران

بوری زمانی نمایشگاهی در آسیزی داشت و مجموعه های فروتنانه او راه را برای Arte Povera، جنبش هنری ایتالیایی دهه ۱۹۶۰ که مدرنیته فوق العاده پلاستیکی را رد کرد و در عوض مواد طبیعی و حتی زنده را وارد گالری کرد، کمک کرد. درست در قلب این نمایش، مجسمه‌ ساز Arte Povera، مجسمه‌ ساز در سال ۲۰۱۲، Door Tree، یک تنه سرو چاق با بخشی از آن که بریده شده بود تا چیزی را که شبیه یک نهال جوان به نظر می‌ رسد، هنوز تازه و حیاتی در اعماق پوست خسته قدیمی نشان دهد. این اثر هنری اکولوژیکی که ما را به همدلی با طبیعت در معرض خطر فرا می خواند، واقعا با سنت فرانسیس هماهنگ است. در اومبریا در قرن سیزدهم هیچ کارخانه یا اتوسترادایی وجود نداشت که طبیعت را ویران کند، اما همدردی او با موجودات دیگر باورهای مسیحی را که می‌ گفت حیوانات برای منافع انسان ‌ها خلق شده‌ اند، به چالش می‌ کشد. متیو پاریس، هنرمند و وقایع نگار انگلیسی، در تذهیب دست نوشته ای که تنها دو دهه پس از مرگ او انجام شد، فرانسیس را به تصویر می کشد که برای صحبت با جمعی از پرندگان تعظیم کرده است. در نقاشی از سینا در قرن پانزدهم اثر ساستا، ما می بینیم که چگونه او بین مردم گوبیو و گرگی که آن ها را وحشت زده کرده بود، برای آتش بس مذاکره کرد و با پنجه گرگ دست می دهد.

 

تاثیر سنت فرانسیس بر روی هنر و کلیسا

شما می توانید داستان سنت فرانسیس و هنر را به شیوه ای متعارف تر تعریف کنید. می توان بحث کرد که رویکرد مستقیم و شیوای وی به زندگی و احساسی که به طبیعت داشت، رنسانس ایتالیا را آغاز کرد. جوتو نقاشی های دیواری داستان خود را کشید که بشریت جدیدی را به هنر آورد. اما به جای گزارش ضربه به ضربه از چگونگی تغییر تاریخ هنر این واعظ، این نمایش به بررسی چگونگی ترغیب او برای تغییر زندگی خود می پردازد. گداها، مجموعه‌ ای از چوب‌ تراشی ‌های غول‌ پیکر آندریا بوتنر در سال ۲۰۱۶، شما را با تصاویر بدی از همنوعان نیازمند به چالش می‌ کشد. در زمینه های دیگر، کار او به نظر من به طرز آزاردهنده ای پرهیزکار است، اما نمایشگاهی از هنر مذهبی کاملا به او می آید.

 

اثر جوزپه پنونه
نهال درون … درب درخت اثر جوزپه پنونه، ۲۰۱۲.

 

کلیسا، البته، تقریبا از لحظه مرگ فرانسیس، به او خیانت کرده و آرمان های وی را در خود نگه داشته است. او به یک نماد تبدیل شد و راهبان فرانسیسکن که قرار بود به کار او ادامه دهند، به زودی مانند دیگر فرقه ها فاسد شدند. در ضد اصلاحات قرن ۱۶ و ۱۷، زمانی که کلیسای کاتولیک خود را به عنوان یک اعتقاد عامه پسند برای مبارزه با پروتستان ها دوباره اختراع می کرد، سنت فرانسیس را به عنوان چهره ای از ذوب عرفان، احیا شد. که بزرگ ترین نقاشی را در این جا ایجاد کرد.

کاراواجو یا همان فرانسیس

کاراواجو ۲۰ ساله بود و در خانه یک کاردینال در رم زندگی می کرد که سنت فرانسیس آسیزی را در خلسه نقاشی کرد. فرشته ‌ای خوش‌ قیافه در گهواره ‌ای قدیس غمگین را در آغوشش می‌ گیرد، در چیزی که ممکن است صریح ‌ترین نقاشی همجنس‌ گرایانه کاراواجو و لطیف‌ ترین نقاشی او باشد. سنت فرانسیس در حالی که غرق می شود، واقعا از خود بی خود است و در آغوش فرشته می افتد. جوان الهی با محبت لطیف به او می نگرد. صورت ریش دار قدیس، رها از روپوش رهیبانش، مطمئنا مال کاراواجو است. فرانسیس یا هنرمندی که این نقاشی را کشیده است به نظر می رسد که دارای ننگ است، پدیده عجیبی که در آن یک عارف ظاهرا زخم های مسیح را می گیرد. انگشت فرشته بریده ای خونین در پهلوی قدیس، بازتاب جایی که مسیح بر روی صلیب نیزه زده شده است. فرانسیس/کاراواجو چنان با مسیح یکی می شود که رنج مصائب را تجربه می کند. با این حال او در آرامش است. این مرگ رهایی است، این صمیمیت یک نابودی است. کاراواجو عشقی بدون محدودیت را ترسیم می کند، اشتیاق برای تماس انسانی مردی که در خیابان های خشن رم به جنگ، تهدید و کشته شدن سوق داده شده است. این شاهکار که از Wadsworth Athenaeum در کانکتیکات به عاریت گرفته شده است، نمایشگاهی جذاب را به قلمروهای متعالی می کشاند. رئیس قبلی گالری ملی، نیل مک گرگور، نمایش بزرگی را برگزار کرد که برای قدرت و شکوه هنر مسیحی بحث می کرد. فاینالدی دوباره بیان می کند که او اینجاست تا عصری جدید، به شیوه ای رادیکال تر و اجتماعی تر برقرار کند.

 

 

نویسنده و گردآورنده: ریحانه صمیمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *