سالوادور دالی نقاش به روایت فیلیپ هالسمن عکاس
امتیاز دهید

معلق مثل ذرات اتم فیلیپ هالسمن بیشتر به خاطر عکاسی پرتره مشهور است. عکاسی از چهره های مشهوری مثل آلبرت اینشتین، وینستون چرچیل، مریلین مونرو، پابلو پیکاسو و… اما واقعیت اینست که عکس های غیر پرتره ای او، از پرتره هایش هم جذاب تر و مهیج ترند. یکی از این عکسهای جذاب تصویری است که او از سالوادور دالی در یک دنیای معلق ثبت کرده. این عکس به «دالی اتمیکاس» مشهور است. با ما همراه باشید تا جزئیات بیشتری از خلق این تصویر بخوانید.     لدا و قو سالوادور دالی، نقاش معروف سورئالیست تابلویی دارد به نام «لدا اتمیکا». در این تابلو دالی، ملکه ی اسطوره ای یونان، لدا، را نقاشی کرده در حالی که یک قو در کنار...

فیلیپ هالسمن

فهرست مطالب

معلق مثل ذرات اتم

فیلیپ هالسمن بیشتر به خاطر عکاسی پرتره مشهور است. عکاسی از چهره های مشهوری مثل آلبرت اینشتین، وینستون چرچیل، مریلین مونرو، پابلو پیکاسو و… اما واقعیت اینست که عکس های غیر پرتره ای او، از پرتره هایش هم جذاب تر و مهیج ترند. یکی از این عکسهای جذاب تصویری است که او از سالوادور دالی در یک دنیای معلق ثبت کرده. این عکس به «دالی اتمیکاس» مشهور است. با ما همراه باشید تا جزئیات بیشتری از خلق این تصویر بخوانید.

 

دالی اتمیکاس
دالی اتمیکاس

 

لدا و قو

سالوادور دالی، نقاش معروف سورئالیست تابلویی دارد به نام «لدا اتمیکا». در این تابلو دالی، ملکه ی اسطوره ای یونان، لدا، را نقاشی کرده در حالی که یک قو در کنار او در هوا معلق است و خود لدا نیز در هوا معلق است، همینطور تخم قو، یک کتاب و عناصر دیگری که در تابلو وجود دارد. داستان لدا و قو یک داستان اسطوره ای یونانی است که در آن زئوس خودش را به شکل قو در می آورد تا به لدا نزدیک شود. این مفهوم در نقاشی اروپاییان بارها به تصویر کشیده شده. ولی در نقاشی دالی اوضاع کمی فرق می کند.

 

مطالعه بیشتر آیا در عالم هنر، مدرنیسم با مدرنیته در تقابل است؟

 

عصر اتم در نقاشی دالی

دالی اتمیکاس و لدا اتمیکا. فکر میکنید چرا اسم اثر نقاشی دالی و اثر عکاسی هالسمن مشابه هم است؟ خوب دلیلش این است که هالسمن ایده‌ی عکاسی از دالی در حال پرش را از همین نقاشی لدا اتمیکا برداشت. هالسمن و دالی باهم دوست بودند و فیلیپ این نقاشی را پیشتر در نمایشگاه آثار دالی دیده بود و از اینکه همه ی عناصر درون تابلو در هوا معلق‌اند، هیجان زده بود. برای همین از دالی پرسید چرا نام لدا اتمیکا را روی این اثر گذاشته؟ (اتمیکا اشاره به کلمه ی اتم دارد) و دالی جواب داد: «چون همه چیز در اتم معلق است؛ الکترون‌ها، پروتون‌ها، مزون‌ها، نوترون‌ها و دیگر خرت و پرت‌ها.» دالی این نقاشی را اواخر دهه ۴٠ میلادی و چند سال بعد از انفجار بمب اتمی در هیروشیما، کشیده بود و چون اعتقاد داشت که هنر معاصر یعنی ترکیب هنر با اتفاقات عصری که درش زندگی میکند، سعی کرده بود عصر اتمی را با معلق کردن عناصر تابلویش نشان دهد. خب تحت تاثیر این مفاهیم، هالسمن چنین عکسی را در تاریخ ثبت کرد. جالب اینکه وقتی هالسمن داشت به چگونگی عکاسی از دالی و ارتباطش با این تابلو فکر میکرد کسی به او پیشنهاد داده بود که در صحنه ی عکاسی، یک قو را با یک دینامیت منفجر کنند و موقع انفجار از دالی عکس بگیرند. اما این ایده توسط هالسمن تایید نشد و او معلق بودن را جور دیگری نمایش داد.

 

پروژه عکاسی سالوادور دالی

 

جزئیات عکس هالسمن

اما هالسمن چطور از این صحنه عکاسی کرد؟ در این عکس یک تابلوی نقاشی (لدا اتمیکا)، سه گربه، یک صندلی، سه پایه نقاشی و فورانی از آب میان هوا و زمین معلق و ثابت اند. هالسمن به طور کلی معتقد بود که باید در عکاسی از فرد، عنصر وجودی او را نشان داد. عمق وجود او را. برای همین با چنین تصویری، سعی کرد روح دالی را به تصویر بکشد. اما ثبت این تصویر در دوره ای که فتوشاپ و نرم افزارهای مشابه وجود نداشت خیلی سخت بود. هالسمن برای به وجود اوردن این فضا از همسر و دخترش و چند دستیار کمک گرفت. روش عکاسی به این شکل بود که هالسمن تا ۴ میشمرد و در هر شماره کسی وظیفه اش را انجام میداد. با شماره‌ی یک، همسرش صندلی را در هوا نگه می‌داشت، با شماره‌ی دو، دستیارش آب را به درون کادر می ریخت، با شماره ۳ دخترش گربه‌ها را به سمت دالی پرتاب می‌کرد و با شماره‌ی چهار دالی به هوا می‌پرید. احتمالا شماره پنج هم به خودش اختصاص داشت تا شاتر را بزند. هالسمن برای گرفتن این عکس ۶ ساعت زمان گذاشت. دختر هالسمن در مصاحبه ای گفته بود: «وظیفه من این بود که بعد از هر بار عکاسی، گربه ها را بگیرم و در حمام خشکشان کنم. پدر هر بار برای ظهور و چاپ عکس به تاریک خانه در طبقه پایین می‌رفت. ۲۷ بار آب ریختن،‌ گربه پرت کردن و خشک کردن.» و بله ٢٨ تصویر ثبت شد تا این عکس به عنوان تصویر نهایی انتخاب شد.

 

 

پروژه پرش

هالسمن معتقد بود «کسی که به هوا می‌پرد فرصتی برای فکر کردن یا ژست گرفتن جلوی دوربین عکاسی ندارد.» و برای همین عمق شخصیتش در همان لحظه ای که پریده در چهره اش پیداست. به این دلایل و علاقه ی هالسمن برای ثبت عمق وجودی افراد، او پروژه ای به اسم «پرش» تعریف کرد و چون عکاس مجله ی لایف بود و از چهره های معروف عکاسی میکرد، از آنها خواست جلوی دوربینش بپرند. حاصل این ایده ثبت ده ها عکس ماندگار از چهره های مشهور آن عصر جلوی دوربین هالسمن است که هر کدام به نوعی زیبا و شگفت آورند. جالب اینکه سالها بعد در ۲۰۰۷ فیلمی از زندگی هالسمن ساخته شد که به یاد این اتفاق، نام آن را پرش گذاشتند. پرش داستان زندگی عجیب و پر فراز و نشیب هالسمن است. عکاسی که از اتهام قتل پدرش رهید، راهی فرانسه شد، آنجا برای خودش به عنوان عکاس پرتره اسم و رسمی به هم زد و سپس با شروع جنگ جهانی دوم و حمله ی آلمان به فرانسه، با کمک اینشتین که از دوستان خانوادگی شان بود، ویزای آمریکا گرفت و سر از این کشور در آورد تا در نهایت یکی از خلاق ترین و مشهورترین عکاس های لایف لقب بگیرد و ۱۰۱ کاور برای آن عکاسی کند. هالسمن عاقبت در سال ۱۹۷۹ درگذشت.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *