معرفی هنرمندان معاصر پست مدرنیسم: ژان میشل باسکیا - بخش اول
امتیاز دهید

پست‌ مدرنیسم در تاریخ، پدیده‌ای منحصر به فرد است. این دوره در تمامی وجوه زندگی انسان‌ها از جمله اقتصاد، سیاست، روابط اجتماعی و… تاثیرگذار بوده است. هنر نیز از این قاعده مستثنا نبوده و این دوره، دوره مهمی در تاریخ هنر است. هنرمندان این سبک همیشه در سبک شخصی خود پیشرو و پیشگام بوده‌اند. جدا از این موضوع، در عصر پست مدرن، پرده‌های اختلاف نژادی کنار گذاشته می‌شود و هنرمندان با هر نژادی می‌توانند خلاقیت خود را بیشتر نمایش دهند. ژان میشل باسکیا یک هنرمند آفریقایی_آمریکایی تبار است که در دهه ۱۹۸۰، همزمان با گذر از دوران مدرن و شروع عصر پست مدرن، دوره هنری خود را شروع کرده است. در این مقاله به بررسی آثار این هنرمند می‌پردازیم. باید...

ژان میشل باسکیا

فهرست مطالب

پست‌ مدرنیسم در تاریخ، پدیده‌ای منحصر به فرد است. این دوره در تمامی وجوه زندگی انسان‌ها از جمله اقتصاد، سیاست، روابط اجتماعی و… تاثیرگذار بوده است. هنر نیز از این قاعده مستثنا نبوده و این دوره، دوره مهمی در تاریخ هنر است. هنرمندان این سبک همیشه در سبک شخصی خود پیشرو و پیشگام بوده‌اند. جدا از این موضوع، در عصر پست مدرن، پرده‌های اختلاف نژادی کنار گذاشته می‌شود و هنرمندان با هر نژادی می‌توانند خلاقیت خود را بیشتر نمایش دهند. ژان میشل باسکیا یک هنرمند آفریقایی_آمریکایی تبار است که در دهه ۱۹۸۰، همزمان با گذر از دوران مدرن و شروع عصر پست مدرن، دوره هنری خود را شروع کرده است. در این مقاله به بررسی آثار این هنرمند می‌پردازیم. باید اشاره کنیم که آثار او درآمدی است بر دورهٔ پست مدرن.

در اواخر دههٔ ۱۹۷۰ یکی از برجسته‌ترین هنرمندان نئواکسپرسیونیست تاریخ با عبارات منحصر به فرد و سبک التقاطی خود شروع به تسخیر خیابان‌های کلان شهر نیویورک کرد. نام او ژان میشل باسکیا بود. باسکیا در زندگی کوتاه خود، نمادی از پاپ، چهره فرهنگی، هنرمند گرافیتی، موسیقیدان و نقاش نئواکسپرسیونیست بود. او در چهار سالگی می‌توانست بخواند و بنویسد. در سن یازده سالگی، به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی تسلط کامل داشت. او در پانزده سالگی از خانه فرار کرد و حدود یک هفته در پارک میدان واشنگتن زندگی کرد. پس از آن دستگیر و به خانه فرستاده شد تا با پدرش زندگی کند. او کلاس دهم مدرسه را رها کرد و پس از آن پدرش او را از خانه بیرون کرد و این هنرمند جوان را رها کرد تا با دوستانش زندگی کند و با فروش تی‌شرت و کارت پستال‌های خانگی مخارج زندگی خود را تأمین کند.

 

اثر ژان میشل باسکیا

 

سبک نادر او در نقاشی و پس‌زمینه گرافیتی، باسکیا را به یکی از اولین پل‌های هنر خیابانی به دنیای هنرهای زیبا تبدیل کرد. بسیاری از موفقیت‌های او به دلیل روش‌های بی‌صدای او برای افزایش آگاهی نسبت به تبعیض و خشونت پلیس در شهر نیویورک بود. این امر در هنر او از طریق جنگ مداوم علیه گرافیتی ساخته شده توسط شهر نیویورک در اواخر دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ آشکار می شود. متأسفانه این جنگ، همراه با افزایش بی‌وقفه بی‌رحمی، منجر به مرگ مایکل استوارت هنرمند گرافیتی همکارش شد. پس از این رویداد، باسکیا شروع به بازنمایی خود به عنوان یک مرد سیاهپوست نادرست در آثار هنری خود کرد که در نتیجه، معانی دوگانه‌ای برای نقاشی‌هایش ایجاد شد. این مفهوم در آثار هنری خاص او از جمله در اثر تخریب که نمایش‌دهنده مرگ مایکل استوارت است، با کنایه‌ای از یک پلیس سیاه پوست منعکس می‌شود.

پس از مرگش، تأثیر باسکیا بر دنیای هنر ادامه داشت و نمادگرایی در آثار او با هنرمندان معاصر جدیدتری مانند ریموند پتیبون، هنرمندی که تلاش‌های آگاهانه‌ای برای رسیدگی به بی‌عدالتی‌های سیاسی و اجتماعی در حال افزایش در ایالات متحده انجام می‌دهد، قابل مقایسه است. با توجه به افزایش خشونت پلیس در عصر ما، کار باسکیا با جوانان رنگین پوست دوباره مرتبط می‌شود که این موضوع، منجر به تولد جنبش «زندگی سیاه پوستان اهمیت دارد» در سال ۲۰۱۲ شد و به محتوای موجود در نقاشی‌های باسکیا مربوط است.

 

اثر ژان میشل باسکیا هنرمند سبک پست مدرنیسم

 

ژان میشل باسکیا در بروکلین از پدری اهل هائیتی و مادری پورتوریکویی در سال ۱۹۶۰ به دنیا آمد. دوران کودکی او به خاطر اینکه در طبقه متوسط جامعه بودند، مشکل بود. او که در سال ۱۹۷۱ از مدرسه معتبر سنت آن خارج شد، در مدارس دولتی مختلف در بروکلین، یک مدرسه اسقفی در پورتوریکو و دبیرستان جایگزین، تحصیل کرد؛ تا اینکه در پایان سال اول، تحصیلاتش را رها کرد. پس از چندین بار تلاش برای فرار، در سال ۱۹۷۸ برای همیشه خانه را ترک کرد و در فرهنگ نوظهور هیپ هاپ و گرافیتی زندگی و کار کرد. باسکیا، قطارها را امضا می‌کرد و کارت پستال‌های نقاشی شده را در خیابان می‌فروخت. امضای او، SAMO (همان چرندهای قدیمی) بود که اغلب زیر کلمات قصار و شوخ‌آمیز، مانند (پول سوپ را پرداخت کن، قلعه بساز، آن را آتش بزن) دیده می‌شد.

 

مطالعه بخش دوم

 

او در یک صحنه نوظهور هیپ‌هاپ (بصری و موزیکال) که مجذوب هویت سیاه‌پوستان و میراث نوازندگان سول و بی‌باپ بود، کار می‌کرد. مقاله ریکارد، نمایش‌های آثارش در گالری‌ها (در کنار افرادی مانند کیت هرینگ، نماد هنر خیابانی که به طرز مشکوکی در فیلم اشنابل غایب است، و مربیگری اندی وارهول) کمک کرد باسکیا به سوپراستار شود.

تا سال ۱۹۸۲، او مرتباً کارهای خود را به نمایش می‌گذاشت و دوستی‌های بسیار برجسته‌ای داشت، از جمله رابطه کوتاهی با مدونا، ارتباط کوتاهی با موسیقی‌دان دیوید بووی، و همکاری طولانی‌مدت با هنرمند اندی وارهول. او روی نقاشی‌هایش با کت و شلوارهای آرمانی هزار دلاری کار می‌کرد که بر روی آن‌ها که رنگ پاشیده شده بود و در ملاء عام ظاهر می‌شد. او همچنین در سال ۱۹۸۶ روی جلد مجله نیویورک تایمز ظاهر شد. باسکیا با وجود اینکه هنرمند موفقی بود، به هروئین معتاد شد و پس از مرگ دوستش اندی وارهول در سال ۱۹۸۷، اعتیاد او بدتر شد. وی به طور فزاینده‌ای منزوی شد و بر اثر مصرف بیش از حد هروئین در سال ۱۹۸۸ درگذشت. پس از مرگ، نمایشگاه‌های زیادی از آثار او برگزار شده است و زندگی‌نامه‌ها، کتاب‌ها، مجموعه شعرها و فیلم‌های داستانی از آثار و زندگی او الهام گرفته شده‌اند. اگرچه دوران حرفه‌ای او کوتاه بود، باسکیا به عنوان یکی از پویاترین و اصیل‌ترین هنرمندان اواخر قرن بیستم شناخته می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *