هنرمند هوروین اندرسون: «من همیشه در مورد کلمه هویت نگران هستم. سعی میکنم از آن استفاده نکنم.»
امتیاز دهید

  هفته گذشته این نقاش بریتانیایی که به عنوان یک عضو آکادمیک سلطنتی انتخاب شده است، در آستانه نمایشگاه انفرادی خود در هپورث ویکفیلد قرار دارد. او در مورد هنر سیاه پوستان بریتانیایی ، مشکلاتی که هنرمندان طبقه کارگر امروز با آن روبرو هستند و جذابیت آرایشگاه کارائیب صحبت می کند. ظواهر یک آکادمیک سلطنتی هوروین اندرسون در میانه ناکجاآباد زندگی و کار می کند. همسرش آلیس (همچنین مدیر استودیو او) باید مرا از ایستگاه سوار کند زیرا تاکسی ها هرگز نمی توانند لوکیشن خانه اش را پیدا کنند. خانه آن ها در کمبریج شایر واقع شده است که آن ها با سه فرزند خردسال خود در آن زندگی می کنند. این خانه همان گونه است که حساب های اینستاگرام...

هوروین اندرسون

فهرست مطالب

 

هفته گذشته این نقاش بریتانیایی که به عنوان یک عضو آکادمیک سلطنتی انتخاب شده است، در آستانه نمایشگاه انفرادی خود در هپورث ویکفیلد قرار دارد. او در مورد هنر سیاه پوستان بریتانیایی ، مشکلاتی که هنرمندان طبقه کارگر امروز با آن روبرو هستند و جذابیت آرایشگاه کارائیب صحبت می کند.

ظواهر یک آکادمیک سلطنتی

هوروین اندرسون در میانه ناکجاآباد زندگی و کار می کند. همسرش آلیس (همچنین مدیر استودیو او) باید مرا از ایستگاه سوار کند زیرا تاکسی ها هرگز نمی توانند لوکیشن خانه اش را پیدا کنند. خانه آن ها در کمبریج شایر واقع شده است که آن ها با سه فرزند خردسال خود در آن زندگی می کنند. این خانه همان گونه است که حساب های اینستاگرام “خانه ای الهام بخش”، تصویری از خانه ای ایده آل را نشان می دهند. دارای یک راه پله مارپیچ و پنجره های وسیعی است که به فضای سبزی بی پایان و اتاقی که یک دایره واقعی است، ختم می شود. در کنار این ملک بزرگ، استودیوی هدفمندی به همان اندازه چشمگیر که اندرسون در زمینی قرار دارد که زمانی یک ساختمان مزرعه قدیمی در آن قرار داشت. اندرسون برای هنرمندی که زمانی توسط داوران جایزه ترنر (او در سال ۲۰۱۷ نامزد شد) به عنوان یک نقاش بریتانیایی که آثارش هویت و تعلق داشتن را زیر سوال می برد معرفی می شد با حالتی نسبتا فروتنانه می‌ گوید: «این فقط جایی برای کار است.». اندرسون قبلا یک استودیو در جنوب لندن داشت، اما رفت و آمد به این طرف و آن طرف خیلی وقت گیر شد. با این حال، او رابطه عشق و نفرتی با مکان جدید دارد. او می گوید: «این جا کمی به خانه نزدیک است. اما من می توانم در دوره های طولانی تر کار کنم. بازگشت از لندن سخت بود. برای بچه ها خیلی سخت می شد.» ما در استودیوی پرنور و روشن او می ‌نشینیم که اطراف آن را اشیاء زیادی احاطه کرده‌ اند. گیاهان، طرح‌ هایی از چهره ‌ها، نقشه جامائیکا، آینه ‌ها، پوسترها و نقاشی ‌های نیمه تمام. اندرسون به آرامی و به گونه ای صحبت می کند که به نظر عصبی می رسد، اما او خونگرم و خندان است و به دقت به پاسخ هایش فکر می کند. او شلوار جین و هودی آبی تیره پوشیده است و در ۵۸ سالگی چهره فردی بسیار جوان تر را دارد. ریش خاکستری اش تنها نشانه از کهولت سن او هست. او ۲۵ سال است که به کارهای هنری مشغول است و آن ها را در سرتاسر جهان به نمایش گذاشته است، از جمله، در سال های اخیر، در دو نمایش بزرگ گروهی بریتانیا، زندگی بین جزایر تیت بریتانیا و نمایشگاه تور بریتانیا “هنر شو نهم”، همین هفته گذشته او به عنوان یک آکادمیک سلطنتی انتخاب شد و اکنون، او برای نمایشگاه خود در هپ ورث ویکفیلد با عنوان نقاشی های سالن آماده می شود. در این نمایش آثاری از بهترین مجموعه های شناخته‌ شده ‌اش که آرایشگاه ‌ها را به تصویر می ‌کشند، گزیده ‌ای از طراحی‌ های او و کارهای تجربی‌ تر، به‌علاوه اتاقی که توسط اندرسون از آثار نقاشان بریتانیایی از جمله مایکل اندروز، سونیا بویس و دنزیل فارستر هدایت می‌ شود، خواهد بود.

بخشی از مجموعه آرایشگاه های Hurvin Anderson
افروزین، ۲۰۰۹، بخشی از مجموعه آرایشگاه های Hurvin Anderson

 

آرایشگاه کارائیبی

خب جذابیت آرایشگاه ها چیست؟ اندرسون در سال ۲۰۰۷ پس از اینکه پدرش او را به آرایشگاه جامائیکایی در اتاق زیر شیروانی تغییر کاربری داده شده در بیرمنگام برد شروع به نقاشی آن ها کرد. «وقتی برای اولین بار فضا را دیدم، در واقع بیشتر در مورد آینه ها بود. وارد شدم. کاملا ساکت بود. بچه ها منتظر بودند مردم موها را کوتاه می کردند. سپس ۹۰ درجه بچرخید و دو آینه پشت سر شما وجود دارد. این یک فضای عجیب و غریب برای کار کردن است. اینکه مدام خودت را ببینی.» او از سالن عکاسی کرد و از آن ها به عنوان پایه ای برای کارهای رنگارنگ و نیمه انتزاعی خود استفاده کرد که در آن فیگورها، صندلی های آرایشگری، بطری ها، ماشین آلات، دیوارهای آینه و پوسترها به نمایش درمی آمدند. تصاویری که روی دیوارهای آرایشگاه یافت شد او را نیز مجذوب خود کرد. مدل مو، تیم ‌های فوتبال، مقالات روزنامه ‌ها، تمام این جزئیات به نوعی پیچ و تاب دیگری به اتاق می داد. او می‌ افزاید: «درباره صحبت‌ هایی که در آرایشگاه ‌ها انجام می ‌شود، حرف‌ های زیادی زده شده است، و گنجاندن پوسترها راهی برای آوردن این گفتگوها به نقاشی ‌ها بود.» او به من می‌ گوید که رنگ ‌ها و زیبایی آرایشگاه ‌ها راهی برای کسانی بود که اهل کارائیب بودند تا در انگلستان بیشتر احساس کنند که در خانه هستند. او در مورد خانه واقعی دوران کودکی‌ اش صحبت می‌ کند و می‌ گوید: «عکسی از [داخل] خانه ما وجود دارد که سراسر فقط چوب است. پدرم این کاغذ دیواری چوبی را گرفته بود. هیچ ‌وقت نمی ‌دانستم چرا، تا زمانی که به جامائیکا رفتم و برخی از مکان ‌هایی را که مردم در آن زندگی می‌ کردند دیدم و با خودم فکر کردم؛ اوه. این راهی است برای بازگرداندن برخی از خاطرات وطن به اینجا.»

اثر هوروین اندرسون
طراحی استودیو ۹، ۲۰۱۲.

 

هنرمندی از کارائیب

اندرسون در سال ۱۹۶۵ در Handsworth، منطقه ای درون شهری در بیرمنگام متولد شد. مادرش خیاط و پدرش جوشکار بود. آن ها به عنوان بخشی از نسل Windrush از جامائیکا به بریتانیا مهاجرت کرده بودند. هوروین کوچک ترین فرزند از هشت فرزند و تنها فرزندی بود که در انگلستان به دنیا آمده بود. خانواده او از خلاقیت او حمایت کردند. مادرش نقاشی‌ های او را در خانه به در و دیوار آویزان می کرد. او می گوید: «نه نمی گفتند. من افراد دیگری را در اطراف می‌ شناختم که خلاق بودند، بنابراین مورد اخم و ناراحتی قرار نمی ‌گرفتم.» پس از مدرسه، او بلافاصله به دنبال حرفه هنری نرفت و ابتدا در کارهای دیگر تلاش کرد. یکی از آن ها راه‌ اندازی یک استودیوی ضبط بود، اما، او فکر می ‌کند: «وقتی چیزی برای شما مناسب نیست، مسیرها هرگز برای شما باز به نظر نمی ‌رسند». کار دیگر انجام پروژه های طراحی گرافیک و نقاشی دیواری در اطراف بیرمنگام با چند تن از دوستان خود در طرح کمک هزینه سازمانی (ابتکار مارگارت تاچر که ۴۰ پوند در هفته (معادل درآمد حدود ۱۵۰ پوند در هفته امروز) به افراد بیکار می داد تا کسب و کار خودشان را راه اندازی کنند.) بود. وقتی این کار درست نشد، او یک سال به عنوان نقشه بردار کار کرد، اماکن را اندازه گرفت و مالیات بر دارایی آن ها را محاسبه کرد، اما شروع به فکر کردن به انجام یک دوره آموزشی بنیاد هنری کرد. او زمانی که در پلی تکنیک بیرمنگام ثبت نام کرد، ۲۵ سال داشت. «من دوستی داشتم به نام برایان و در حال برگزاری یک دوره تصویرسازی بودیم. او به من گفت: «فکر می‌کنم تو بیشتر یک هنرمند خوب هستی تا تصویرگر.» و این انگیزه ‌ای بود که اندرسون به تحصیل در کالج هنر ویمبلدون و کالج سلطنتی هنر بپردازد. اندرسون علاوه بر نقاشی های آرایشگاه، به خاطر آثار منظره پر جنب و جوشش شناخته شده است. این صحنه ‌های هیجان‌ انگیز رنگ ‌های سبز و آبی بر ایده ‌ای از دریای کارائیب استوار است که بخشی از واقعیت و بخشی از تخیل است. او می گوید: «وقتی بزرگ می‌ شدید درباره این مکان ‌ها چیزهای زیادی شنیدید. میخواستید تجربه کنید. شما به طرز عجیبی احساس می کنید که آن را بیشتر از بریتانیا می شناسید. من همیشه در مورد کلمه هویت عصبی هستم. سعی می ‌کنم از آن استفاده نکنم، اما مجذوب این هستم که جایی را داشته باشم، یا احساس کنم جایی متعلق به شماست. من در حومه شهر زندگی می کنم اما هنوز راهی برای جذب به چشم انداز اینجا پیدا نکرده ام. در حالی که وقتی به جامائیکا یا کارائیب می‌ روم، دلم می خواهد بتوانم گوشه ای از آن را برگردانم.» این مشکل فاصله است که باعث می شود اندرسون در کار خود به کارائیب بازنگردد. «وقتی دورتر باشد، جالب ‌تر است. یک عاشقانه در آن وجود دارد.»

 

اثر هوروین اندرسون
باغ جنگل، ۲۰۲۰، یکی از نقاشی های الهام گرفته از مجموعه هتل متروکه در جامائیکا.

 

نقاشی احساسی شبیه به ساحل کارائیب

در سال ۲۰۲۱، اندرسون مجموعه‌ ای از هتل ‌های متروکه در جامائیکا را در گالری توماس دین لندن به نمایش گذاشت. این نقاشی ‌ها ساختارهای بتنی هندسی را نشان می‌ دهند که در جنگل ‌ها غرق شده ‌اند. دل مشغولی او با این مناظر ویران شده در سال ۲۰۱۷ زمانی آغاز شد که او و همسر و فرزندان خردسالش در ساحلی در جامائیکا «لاک ‌پشت‌ ها را رها کردند» و ناگهان متوجه ساختمان‌ های متروکه شدند. او تعریف می کند:«ما به سمت این ساحل رفتیم که کمی مهمان نواز بود. صدای هجوم دریا به تپه ها و برشی از صخره را می شنیدیم. ما قدم زدیم و این هتل های بلا استفاده را دیدیم.» ساختمان ‌ها مملو از سرسبزی بودند، اما می ‌توانستند ببینند که هتل‌ های جدیدی نیز ساخته می ‌شوند. «آن ها حتی به خود زحمت ندادند که ساختمان های قدیمی را خراب کنند. فقط آن ها را آنجا رها کرده بودند.» این هتل ‌های متروک نشان ‌دهنده مغالطه بهشت هستند و از حس عجیب‌ و غریب و گردشگری که گریبان جامائیکا را گرفته سخن می‌ گویند. «وقتی خیلی جوان بودم، پیش خواهرم می ماندم. اما وقتی مردم اکنون [به جامائیکا] برمی ‌گردند، در کنار خانواده نمی ‌مانند. آن ها به استراحتگاه می روند. حس یک تغییر بزرگ را می دهد.» با این حال، او زیبایی خاصی را در این مکان های متروک یافت. «من به آن برخورد بین طبیعت و مدرنیته علاقه داشتم. همه این سازه های بتنی آنجا قد علم کرده اند و سپس طبیعت است که دوباره آن را پس می گیرد.» او می ‌گوید: «در حال حاضر می ‌توانید هرکاری را که دوست دارید انجام دهید، اما ما همه آن را پس می‌ گیریم.» با نگاهی به آثار اندرسون، واضح است که او به جای انتقال حقایق، می خواهد احساسات را برانگیزد. او می‌ گوید: «برای من، همیشه یک چیز نادرست در مورد فوتورئالیستی وجود داشت. هر بار که [نقاشی می‌ کنم]، می ‌خواهم به بیننده اذعان کنم که این ساختگی است. حقیقت در آن وجود دارد، اما عناصر داستانی نیز وجود دارد.» وقتی صحبت از مواد و تکنیک ‌هایش می‌ شود، اندرسون معمولا با اکریلیک شروع می‌ کند و سپس با روغن کار می ‌کند. «من از خودانگیختگی اکریلیک ها لذت می برم. آن ها به سرعت خشک می شوند. می توانید به سرعت حرکت کنید. من آن سرعت را می خواهم. شما می خواهید بتوانید کمی بازی کنید و چیزها را جابجا کنید. اما می توانید متوجه شوید که بیش از حد درگیر نقاشی شده اید، زیرا می توانید کارهای زیادی انجام دهید. روغن ها موجودی متفاوت هستند. می‌ دانم چرا از نظر تاریخی، این چیزی است که باید فتح شود. شما باید خیلی بیشتر مطمئن باشید.»

 

امکان رشد در هنر از نظر اندرسون

حرفه اندرسون یک داستان موفقیت طبقه کارگر است. دستاورد های او شاهکاری است که بسیاری آن را غیرممکن می‌ دانستند. من پرسیدم که آیا او در خانواده ‌اش «خاص» محسوب می ‌شود و او بلافاصله این تصور را رد می ‌کند. «نه. من فکر می کنم هر کسی به تنهایی موفق است.» او با اشاره به خواهر و برادرش این را می گوید. بسیاری از آن ها اکنون بازنشسته شده اند، اما یکی به عنوان نجار، دیگری در پرستاری و دیگری سرآشپز در یک مدرسه است. او می ‌گوید که موفقیت او تا حدودی به دوران شروع کارش بازمی ‌گردد. هزینه های بالاتر دانشگاه و هزینه های زندگی بیشتر تنها برخی از عوامل بازدارنده است که جوانان را از ادامه حرفه هنری باز می دارد. گزارشی را که توسط Industria و a-n (شرکت اطلاعات هنرمندان) در ماه مارس منتشر شد، مقاله Structural F–cked را مطرح کردم، که محاسبه می ‌کرد هنرمندانی که به نظرسنجی آن‌ ها پاسخ داده‌ اند و با گالری‌ های دارای بودجه عمومی در انگلستان، اسکاتلند و شمال قرارداد ارائه کرده ‌اند. ایرلند برای یک مبلغ ثابت درآمد متوسطی معادل ۲.۶۰ پوند در ساعت دریافت می کرد. او در واکنش به این گزارشات گفت «من تعجب می کنم، اگر من در حال حاضر به این کار ورود می کردم، آیا انقدر رشد می کردم؟» اندرسون می گوید. «شاید اجاره شما [در آن زمان] گران بود، اما شاید سفر ارزان بود. شما پاره وقت کار می کردید و می توانستید [خرج های خود را] پوشش دهید. شما قادر به پس انداز نبودید اما می توانستید امرار معاش کنید، در حالی که اکنون، مطمئن نیستم که این وضعیت پایدار باشد.» مسلما همه چیز از نظر نژاد و نمایندگی در دنیای هنر به آرامی در حال تغییر است. لوباینا هیمید در سال ۲۰۱۷، سالی که اندرسون نیز نامزد شد، برنده جایزه ترنر شد. و سونیا بویس نماینده بریتانیا در بینال ونیز در سال ۲۰۲۲ بودند. اما مناظر او حتی ۱۰ سال پیش نیز بسیار سفید بود. «سپس، به اطراف نگاه می‌ کردی و می‌ دیدی که صنعت موسیقی برای سیاه‌ پوستان به عنوان راهی برای عبور از سختی وجود دارد. از نظر هنرهای زیبا اینطور نبود. اما ما اینجا بودیم و صدایی داشتیم.» ظهور جنبش هنرهای سیاه بریتانیا و نمایشگاه برجسته( ۱۹۸۹ The Other Story  که آثاری از Himid، Frank Bowling و Rasheed Araeen را به نمایش گذاشت و در سال ۱۹۹۰ از هیوارد به گالری هنری ولورهمپتون منتقل شد) لحظات مهمی برای او بود. «این بمب ‌های کوچک بسیار کلیدی بودند که احتمالا منفجر شدند.»

 

اثر هوروین اندرسون
Audition، ۱۹۹۸، که اخیرا به قیمت ۷.۴ میلیون پوند فروخته شد.

 

زندگی یک هنرمند موفق

با این حال، ارتفاعاتی که اندرسون امروز در دنیای هنر به آن رسیده است، در آن زمان برای او غیرقابل تصور بود. در سال ۲۰۲۱، نقاشی او Audition، که صحنه ‌ای از یک استخر بزرگ را به تصویر می ‌کشد و در سال ۱۹۹۸ نقاشی شده بود، به قیمت ۷.۴ میلیون پوند، و پنج برابر برآورد آن، فروخته شد. این نقاشی چهارمین تابلوی نقاشی گران قیمتی است که تا به حال توسط یک هنرمند سیاه پوست به فروش رسیده است. او با اشاره به فروش پیشگامانه‌ اش می ‌گوید: «شما یک جورهایی هماهنگ می ‌شوید، اما من نمی‌ خواهم وانمود کنم که بی ‌خبرم». ممکن است تصور شود که اندرسون در پشت آن فروش چکی دریافت کرده است، اما اینطور نبود. در بریتانیا، یک هنرمند در مقیاس کشویی حق امتیاز دریافت می ‌کند که از ۴% برای فروش مجدد تا ۵۰۰۰۰ پوند شروع می‌ شود و زمانی که قیمت از ۵۰۰۰۰۰ پوند فراتر رفت به ۰.۲۵% کاهش می‌ یابد، با سقف ۱۲۵۰۰ پوند در کل پرداخت. او می گوید: «این بازار است. شما نقاشی می کشید. شما برای ایده ها کار می کنید. اما پس از آن کسب و کار وجود دارد. و اینجاست که همه چیز ممکن است تیره و تار شود.» نمایشگاه جدید او مربوط به این جنبه از هنر نیست. این فرصتی است برای او تا به کشف وسواس ‌هایش در زمینه ‌های شبانی بپردازد، و همچنین با رویکردش به علامت ‌گذاری بازی کند. او می‌ گوید: «من از رنگ به ‌عنوان یک روش کاملا عملی برای مشخص کردن فضا استفاده می ‌کنم، مانند رنگ صورتی و آبی روشن. او از این دو رنگ برای تمایز بین آینه و دیوار استفاده کرده است. روش های او تحت تأثیر افرادی مانند ویلیام کولد استریم و یوان اوگلو، نقاشان بریتانیایی است که از رنگ به روشی مشابه استفاده می کردند. رویکرد اندرسون به هنر هم صادقانه و هم جدی است. به نظر می رسد رویکرد او به زندگی خانگی مشابه است. وقتی می پرسم در اوقات فراغتش چه می کند، پاسخ او بسیار مفید است. «با بچه ها وقت می گذرانم.» او به من می گوید او یک دختر بزرگ تر هم دارد. «و من نوه دارم.» او گاهی با جوان ها نقاشی می کند، اما نه اکثرا. او می خندد: «من سعی می کنم آن ها را از این راه دور کنم. خیلی چیزهای دیگر وجود دارد که ما باید به آن ها بپردازیم.»

 

نویسنده و گردآورنده: ریحانه صمیمی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *